|
ايران خواهان تحول است، اما
اگر اين تحول از درون نظام ممكن
نشود، قطعا نيروی تعيين كننده
درخارج كشور خواهد بود.
ـ آقای
حجاريان خاستگاه و ماهيت دوم خرداد
را بيان فرماييد! آيا به نظر شما دوم
خرداد يك روند تاريخی است يا
آنكه يك پروژه انديشهساز و حساب
شده است؟
من گمان ميكردم هر
پروژهای مثل اصلاحات با موانع
زيادی مواجه خواهد شد، چنانچه
امروزه شده است! ايجاد اصلاحات در
هر نظام سياسی مثل ايجاد عمارت
ميماند. شما هنگامی كه
عمارتی بنا ميكنيد در طول
فعاليت با مسائل و مشكلات زيادی
مواجه ميشويد.
ممكن است در بخشی
از كار در مورد پول و يا مصالح با
مشكل مواجه شويد و يا ممكن است
شهرداری جلوی كار شما را
بگيرد! همه اينها احتمال است؛ در
مورد پروژه اصلاحات هم وجود دارد.
اما يك برنامه طراحی شده
هنگامی قابل دفاع است كه بتواند
تمامی وعدههايش را مطابق جدول
زمانی تحويل دهد.
ـ الان
فضای عمومی جامعه و افكار
عمومی حول اين پرسش اساسی ميچرخد
كه جنبش اصلاحات و كابينههای
خاتمی نتوانستند وعدهها و
مطالبات سياسی و اجتماعی را
عملياتی كنند! ديدگاه شما در
مورد كاستيها و موانع ضد اصلاحات
چيست؟
فرض ميكنيم خاتمی
شكست خورده است و اصلاحات نابود شده
است. آيا حدوث اين شرايط به منزله
پيروزی رقيب است و آيا در اين
ميدان اساسا پيروزی جزء دشمنان
باقی ميماند؟
قطعا در اين بازی
خطرناك هيچ كس و حتی ضد اصلاحات
برنده نيست و تنها دشمنان نظام
خوشحال ميگردند. پس ضد اصلاحات با
زمين خوردن اصلاحات خاتمی
خودشان را به زمين ميزند و اين
خطرناك است.
ـ در
شرايط كنونی اين احساس وجود دارد
كه ايران در يك خلاء گفتمانی
غوطهور شده است! به اين معنا كه
بعد از آنكه بخش عمدهای از
جامعه دانشگاهی و جوانان ما به
انديشههای شريعتی و سروش
توجه كردند و از آن سيراب شدند، در
دهه 80 منظومه فكری و فرهنگی
جديدی به وجود نيامد؛ تا جامعه
از آن بهرهمند شود. آيا شما اين
خلاء گفتمانی را قبول داريد؟
البته نميتوان
شريعتی و سروش را صاحب گفتمان
ناميد. واقعيت آن است كه در دهه 40 و 50
بخشی از جامعه دانشگاهی ما
حول محور شريعتی و انديشههای
او شكل گرفت اما نبايد در مورد
كثرت تاثيرگذاری اين حلقه و طيف
شريعتی و سروش اغراق شود. حلقه و
جريان فكری شريعتی و سروش در
دانشگاه و جوانان موثر بود، اما
نبايد حضور فعال جريانهای ديگر
را نفی و انكار كنيم، ما در ايران
منظومههای ديگری مثل
ماركسيسم و غيره را داشتيم.
ـ آقای
حجاريان با توجه به شرايط حساس بينالمللی
و شرايط سرخوردگی مردم از
اصلاحات و كاهش اعتماد به مسئولان و...
چشمانداز تحولات ايران را چگونه
پيشبينی ميكنيد؟
من فكر ميكنم كه ايران
تاوان كارهای ناكرده و تكرار
خطاهای گذشته را پس می دهد.
جمهوری اسلامی بيش از 20 سال
وقت و فرصت داشت، اما نتوانست از
آن استفاده كند و امروزه ما تاوان
آن را پس ميدهيم.
ـ نسخه و راهكار شما برای
كاهش اين تاوان چيست؟
برای كاهش بحران،
تدابير زيادی لازم است. آقای
خاتمی در ابتدای مسير جنبش
اصلاحات خوب شروع كرده بود، اما به
دلايل بيشماری، اين روند عقيم
ماند. البته نبايد تمامی مشكلات
و نواقص را به گردن آقای خاتمی
انداخت. ما اصلاح طلبان بايد
خطاهای خود را بپذيريم و آن را
نفی و انكار نكنيم.
واقعيت آن است كه اصلاح طلبان در مراحل
زيادی و از جمله دوران
بازپروری و باز توليد توسعه
سياسی ضعف داشتند. ما در نحوه
مديريتی دچار اشكالات زيادی
بودهايم. همه اين عوامل در كنار از
دست دادن فرصتها، شرايط را به
كوتاه شدن سقف اصلاحات منتهی
ساخت.
ـ
آقای حجاريان! حزب مشاركت چقدر
درناكامی اصلاحات موثر بوده است
و آيا اساسا شما به منزله ايدئولوگ
و استراتژيست اصلاحی در ايران و
حزب مشاركت چقدر خودتان را مقصر ميدانيد.
آيا نميخواهيد با انتقاد از
عملكرد حزب مشاركت به روشنگری
بيشتری از شرايط موجود برسيد؟
برای آنكه بخشی
از ابهامات كنونی رفع شود، حزب
مشاركت درصدد ميباشد يك گزارشی
از عملكرد خود به مردم ارايه دهد
و روند شش ساله اخير و موانع و
مشكلات آن را مطرح كند. در اين گزارش
نقد از مشاركت هم وجود دارد.
ـ با يكی از نمايندگان مجلس ملاقاتی
داشتم و به ايشان گفتم اگر اين روند
طی شود، سال آينده در زندان
خواهيد بود! آيا شما اين روند را
قبول داريد؟
مگر زندان جای
بدی ميباشد ـ خنده حجاريان ـ من
الان در اين اتاق بسر ميبرم مگر
غير از زندان ميباشد! حتی مجلس
كنونی هم در يك شرايط تنگ و مشابه
زندان بسر ميبرد و اين قابل تاسف
است. مردم به نمايندگان رای
دادند تا كاری برای آنان
انجام دهند، اما وقتی مانع ايجاد
ميكنند و آنان بافشار مواجه ميشوند،
اين شرايط از زندان هم بدتر است.
ـ حال
با توجه به فشارهای خارجی و
محدوديتهای داخل كشور، تحولات
آينده ايران اساسی خواهد بود يا
خير؟
بله تحولات در ايران
اساسی خواهد بود، اما اين تحولات
بدست مردم رقم نخواهد خورد.
به نظر بنده خاتمی آخرين گزينه
تغييرات اصلاحی در ايران است و
اگر روند محدود ساختن از درون
ادامه يابد، تغييرات درونزا به
تغييرات برونزا تبديل ميشود.
دوم خرداد آخرين تحول اصلاحی و
درونزا در ايران به حساب ميآيد.
ـ آقای
حجاريان با توجه به شرايط حساس
كنونی چرا آقای خاتمی
تصميم سازی نميكند!
|