|
سخنان آيت الله جنتی
در نماز جمعه گذشته كه طی آن از
سانسورخبری در كشور دفاع كرد و
خبرنگاران را متهم به ايجاد اغتشاش
در كشور، بازتاب های گسترده
ای در ميان محافل سياسی داشت.
اين توجه ويژه نه به آن دليل بود كه
يك آيت الله نظر و ديدگاههايش را
درباره آزادی مطبوعات بيان
كرده، بلكه به آن دليل كه او دبير
شورای نگهبان، زعيم شورای
عالی تبليغات اسلامی و بنظر
ما، از همه اينها مهم تر رهبر
معنوی حزب الله ايران است. اين
حزب الله مادر حزب الله لبنان و
مرتبط با سازمان القاعده و سپاه
بدرعراق نيز هست. به اين ترتيب حرف و
سخن او را بدليل اين ريشه های
حكومتی بايد جدی گرفت. او دبير
شواری نگهبانی است كه از
شكنجه دفاع می كند و خود از صادر
كنندگان فتوای يورش به خوابگاه
دانشجويان در تيرماه 1378 و
ترورهائی است كه عاملين
اجرائی آن امثال سعيد عسگر و يا
حتی سردار نقدی و سردار الله
كرم اند. فرشاد اميرابراهيمی در
نخستين افشاگری اش كه برای
نخستين بار پرده بخش ترور
تاريكخانه قدرت درجمهوری
اسلامی را بالا زد، اعتراف كرد
كه آيت الله جنتی در حاليكه محمد
رضا باهنر او را همراهی می
كرد، در فضای نيمه تاريك حسينيه
مقابل مسجد فيروز آباد ظاهر شد و
برای ما سخنرانی كرد.(سال نخست
پيروزی محمد خاتمی در
انتخابات رياست جمهوری)
آيت الله جنتی كه از
سهامداران اصلی بنياد
اقتصادی "نبوت" است ودر عين
حال بيش از ديگر اعضای شورای
نگهبان و خطبای نماز جمعه سنگ
مستضعفين را به سينه می زند ساكن
بالاترين طبقه برج سبز تهران در
نيآوران است. رئيس كنونی قوه
قضائيه سالها در كنار دست او در
شورای نگهبان نشسته و به همين
دليل مناسبات آنها تا حد رئيس و
مرئوس است و به همين دليل نبايد از
حمايت وی از هاشمی شاهرودی
و تاثير او در قوه قضائيه غافل ماند.
خطبه نماز جمعه 18 تير 1378 را او در
دانشگاه تهران خواند. روزی كه
سحرگاه آن به خوابگاه دانشجويان
بی پناه يورش بردند و 16 آذر
جمهوری اسلامی را آفريدند. او
دراين روز از هر دری سخن گفت مگر
يورشی كه سحرگاه همان روز و با
اطلاع وحمايت شخص او صورت گرفته بود.
او در همين نماز جمعه با صدائی
بغض گرفته از مردم فقير دفاع كرد،
درحاليكه فقيرترين و بی پناه
ترين دانشجويان شهرستانی در
خوابگاه دانشگاه تهران به خاك و خون
كشيده شده بودند. آيت الله
منتظری در كتاب خاطرات خود از آن
روحانی سخن می گويد(بدون ذكر
نام او) كه بعد از ظهر روز يورش به
خانه و حسينيه وی در شهر قم كه
منجر به 5 سال حبس خانگی وی شد،
در جلسه ای كه برای بررسی
ماجرا در تهران تشكيل شده بود و آيت
الله يزدی و روح الله حسينيان
گزارش عمليات را می دادند گفت:
"آقا! چرا غفلت كرديد؟ عمامه اش
را می پيچيد دور گردنش و از خانه
ای می كشيديدش بيرون و می
برديد به جائی كه من هم از آن خبر
نداشته باشم!"
با اين شناخت از موقعيت
آيت الله جنتی در جمهوری
اسلامی است كه اندك افشاگری
عيسی سحرخيز نماينده مديران
جرايد در هيات نظارت بر مطبوعات كه
در زير می خوانيد اعتبار و اهميت
خود را همانقدر نشان می دهد كه
جسارت سحرخيز را.
عيسی سحرخيز كه اكنون
ماننده جمعی از اصلاح طلبان درون
حاكميت بدرستی به اين نتيجه
رسيده است كه اگر نگويد و به
سكوت ادامه دهد، در سكوت و ابهام به
قتلگاه برده خواهد شد می گويد:
"
آقای جنتی، هيچگونه شناخت
حرفهای در مورد خبرنگاران
ندارد و بر اساس اطلاعاتی كه
گروهی در اختيار ايشان قرار ميدهند،
اظهار نظر كرده است. ظاهراً، به
ايشان گفته بودند روز جمعه، روز
خبرنگار است و ايشان هم فقط برای
پر كردن وقت نماز جمعه،
اظهارنظرهای شخصی و
غيركارشناسی كرده است. اطلاعات
من نشان ميدهد، آقای جنتی
قبل از اينكه ستاد نماز جمعه به شكل
فعلی سازماندهی شود، اطلاعات
لازم در مورد مسايل بينالمللی
و داخلی را از كاركنان
خبرگزاری دريافت ميكرد.
بعضی از نطقهای ايشان در
تنها خبرگزاری كشور تنظيم ميشد،
چرا كه ايشان اطلاعات سياسی لازم
را در مورد مسايل داخلی و
خارجی نداشتند.
اگرزمانی
كه يك پيرمرد و پيرزن نميتوانستند
به زيارت مشهد بروند، ايشان در يك بنز
ضدگلوله به همراه همسر خود در
صحن امام رضا(ع) ديده شدند و از
امكانات بيتالمال برای زيارت
شخصی استفاده كردند، مطبوعات
حرف مردم را مينوشتند، توقع ايشان
بالا ميرفت.
عيسی
سحرخيز در مقاله ديگری، به اهل
قلمی در مطبوعات اشاره می كند
كه گرگ در لباس ميش اند. حسين
شريعتمداری كه از حمايت همه
جانبه آيت الله جنتی برخورد دار
است، در سال استعفای خاتمی از
وزارت ارشاد اسلامی شانه به شانه
وی در جلسات تشويق خاتمی به
استعفای از وزارت ارشاد شركت
می كرد. دراين دوران خاتمی
همراه حجاريان به جلسه می آمد و
با جنتی و شريعتمداری بحث
می كرد. سحر خيز با اشاره به نقش
امثال شريعتمداری در پوست
مطبوعات می نويسد:
"آن
گروه اندك كه جامعه مطبوعاتی
ايران را آلودهاند و چون گرگان در
پوست ميش، در جامه روزنامهنگاری
آتش تهيه دستگيری، بازداشت
اهالی مطبوعات را فراهم ميكنند،
نه آنكه خود درد آزادی بيان و قلم
ندارند و حرفه روزنامهنگاری
برای آنان نه يك «عشق» كه «مأموريت
ويژه»، در جهت كسب «پست و مقام» و «مال
و منال» و يا در نهايت «كرنش در
برابر مافوق» است، از همان ابتدا با
اين گردهمآيي( تحصين خبرنگاران)
از سر مخالفت برآمده و به ريشخند
روزنامهنگاران پرداختهاند كه «در
روز تعطيل ميخواهند قلم به زمين
بگذارند».
آنان،
روزنامهنگار حرفهای نبودهاند
و سابقه بولتننويسی، پروندهسازی
و در مواردی بازجويی و از سر «مأموريت
ويژه» به اين وادی شان كشانده
اند... آنان اعتراض روزنامهنگاران
را عليه جور و ستمی كه در اين چند
سال به ويژه ماههای اخير بر
آنان رفته است و بسياری به دلايل
واهی هنوز در بندند، تحصن
خبرنگاران را به قرائت خود تفسير
كرده و ظاهراً در پی آنند تا سفره
«داغ و درفش» و «بگير و ببند» را به
گونهای ديگر بگسترانند.
كيست
كه نداند كه اگر اكبر گنجی، عباس
عبدی، احمد زيدآبادی، سعيد
رضويفقيه، تقی رحمانی،
هدی صابر، رضا عليجانی و... با
قلم خود «اسرار هويدا نميكردند» و
راز «تاريكخانههای
قدرت و ثروت» را عيان نميساختند،
اكنون چون ديگران در كنار خانوادههای
خود بودند... (متن كامل اين مقاله در
روزنت امروز قابل دسترسی است)
آيت الله جنتی در نماز جمعه تهران:
خبرنگار
خود آنست كه ننويسد و منتشر نكند!
هر
كس كه به دنبال آزادی بيقيد و
شرط باشد، به نظام و ملت خيانت كرده است.
وی
از خبرنگاران خواست تا به جای
آنكه به فكر استقبال از اخبارشان از
سوی شنوندهها و بينندهها
باشند به فكر ضرر و نفع
و فايدة آن خبر برای مردم باشند.
قسمت زيادی از ناآراميهای
مملكت زير
نظر بعضی از اين خبرنگاران است .
خبری را نقل ميكنند، هيچ
نفعی ندارد و ضرر هم
دارد ولی خوب ممكن
است عدهای هم خيلی خوششان
بيايد و ببينند. تيتر روزنامه می
شود و
روزنامه ممكن است فروشش بيشتر شود
ولی نتيجه بدبين كردن، اشاعة
فحشاء گاهی، نشر
اكاذيب گاهی، دقت
نكردن، تعقيب نكردن يك خبری را
نقل كردن بعد معلوم می شود دروغ
است،
گاهی آبروری اشخاص را بردن و
گاهی جمعيتهايی را بيخود زير
سوال بردن است. خبرنگار
بايد ببيند اين خبر چقدر به نفع
مردم است اگر به خير مردم است، خبر
را منتقل كند و
بعد هم پخش شود و اگر
خبری به ضرر مردم است، محض
رضای خدا از اين خبر بگذرد و اين خبر
را نقل نكند. مگر هر چيزی را بايد
گفت و افكار مردم را مشوش كرد. مردم
ما
احتياج به آرامش
دارند.
|