|
جلال
جلاليزاده
جناب
آقای خاتمي! غمها فراوان، رنجها
بسيار و دردها شديد است، و با توجه
به اينكه هيچ ديواری امروز در
كشور كوتاهتر از ديوار فضيلت و
نجابت شما نيست، بيانصافی ميدانم
كه اينجانب نيز بر جمع منتقدان
اضافه شوم زيرا ميدانم شما
پردشوارترين رئيسجمهور دنيا
هستيد و به اندازه اختيار مطابق
همين قانون اساسی كه چيزی
بيشتر از آن برنميآيد بايد پاسخگو
باشيد همانگونه كه در لوايح
دوگانه مشخص شده است.
بحث
بنده بحث حاكميتی است به نام
اسلام ولی عملاً تحت عنوان يك
مذهب يعنی مذهب شيعه حكومت ميكند
پس نقاط قوت و ضعف آن به نام تشيع
نوشته ميشود و جنابعالی به
عنوان يك ديندار روشنفكر و يك
روشنفكر ديندار مسؤوليت دفاع از
حقوق مردم را داريد و برای
استقلال كشور، حقوق شهروندی
همه ايرانيان، حرمت به فرهنگها و
تمدنهای مختلف، مكاتب و مذاهب
گوناگون دغدغه داريد اين سخنان را
ميگويم.
هرچند
ميدانم همه تلاشهای مخالفان
برای نااميد كردن مردم از
اصلاحات است و اگر انحصارطلبان ميتوانستند
با نظاميگری مشكل را حل كنند
حتماً دست به آن ميزدند، زيرا
روانشناسی آنان قوی است و ميدانند
كه مردم عليرغم مشكلات فراوان
هنوز نقطه اميدشان به شماست و اگر
شما برويد وضع بدتر ميشود و
انقلاب و التماس از قدرتهای
خارجی از جمله آمريكای
اشغالگر عاقبت خوبی برای مردم
ايران ندارد و هيچكس نميتواند
نقش بسيار مهم شما را در تحول جامعه
امروز ايران انكار كند و همگان ميدانند
كه آمريكا بيشترين دشمنی را با
شما دارد و در تبليغات هم مشخص شده
است، آنها هم ميخواهند نشان دهند
كه مردم از اصلاحات و خاتمی
نوميد شدهاند و افكار عمومی را
برای حمله به ايران آماده كنند.
اما
نكته مهمی كه در بحثهای
سياسی مطرح است حاكمان و مسؤولان
عاليرتبه هر نظام سياسی سعی
ميكنند خود را با خواسته مردم
هماهنگ كنند ولی متأسفانه در
كشور ما گويا اراده بر اين است كه بر
خلاف نظر مردم حركت شود كه مقابله
با نظرسنجيها نمونهای از آن
است.
چه
نظرسنجی را بپذيريم و يا نپذيريم
بخش اعظم مردم قائل به دگرگونی
ژرف و بنيادين در حوزههای
مختلف اقتصادی، اجتماعی و
سياسی هستند و خواستار قانونمند
كردن حقوق فرهنگی، اقتصادی و
سياسی شهروندان هستند. مردم
امروز خواهان برابری در حقوق
صرفنظر از مذهب، مليت و وابستگی
به حكومت در همه زمينهها هستند
زيرا تنها منبع مشروعيت حكومت،
مردم هستند و حتی در قواعد
فقهی ما مصلحت مردم را داريم نه
مصلحت نظام را.
امروز
ثبات و امنيت ملی به معنای
احساس يكی بودن مردم با حاكميت
است ولی متأسفانه نارضايتی
مردم بسيار عميق و گستردهتر از آن
است كه بتوان آن را به بخشی از
جامعه يا به برنامه و خطمشی
خاصی از حكومت محدود كرد، هرچند
علل نارضايتی مردم را به مسائل
اقتصادی برميگردانند ولی در
صورت حل شدن اين مشكل، ما شاهد تضاد
فكری مردم و حكومت خواهيم بود پس
بايد به فكر و انديشه مردم احترام
گذاشت.
امروز
متأسفانه اعتماد مردم حتی به
كسانی كه دغدغه دين دارند و
برای بازگردانيدن ارزشهای
دينی تلاش ميكنند نمانده است و
چگونه بماند كه بدون سند و مدرك هر
روز شاهد مخدوش كردن چهره شخصيتهای
اسلامی و كاشتن بذر بغض و كينه در
دلها هستيم، شما چگونه به خود
اجازه ميدهيد به بزرگترين شخصيت
اسلامی مطابق متون نهجالبلاغه
در مطبوعات و صداوسيما اهانت كنيد
ولی طرف مقابل سكوت كند؟
فضايی
كه امروز حاكم شده است اميد به
آينده و زندگی را ضعيف كرده و هر
روز شاهد فرار مغزها و سرمايهها
هستيم.
آنچه
كه برای اينجانب دردناك است كم
شدن حساسيت مردم نسبت به مسائل
اجتماعی است و اگر مردم به
عناوين مختلف كنار بكشند راه
برای استبداد هموار ميشود
همچنانكه در طول تاريخ، بيتفاوتی
مردم نسبت به امور اجتماعی و
سياسی موجب تثبيت استبداد شده
است. بايد حساسيت اجتماعی را مثل
زمان خلفای راشدين احيا كنيم،
داستان پيراهن خليفه دوم حضرت عمر
را شنيدهايد.
اگر
ما به دنبال ثبات سياسی هستيم
ثبات سياسی يعنی دموكراسی
و در عصر انقلاب الكترونيك و انفجار
اطلاعات جامعه بسته ممكن نيست و در
دهكده جهانی مفهوم حاكميت ملی
نيز دستخوش بازنگری شده است پس
بايد به رأی مردم احترام بگذاريم.
امروز جنابعالی برای
مردم عراق ميگوييد هر يك نفر
يك رأی ولی چرا برای كشور
ما نباشد؟ آيا اهل سنت ايران در
توزيع قدرت و ثروت و امكانات به
اندازه يك نفر يك رأی سهم دارند؟
اگر كردها اصيلترين ايرانيان
هستند چه فعاليتی برای حفظ
هويت و فرهنگ آنها در داخل و خارج
كردهايد؟
آمريكا
متأثر از فروپاشی شوروی ميكوشد
تغييراتی در منطقه خاورميانه
ايجاد كند، چرا ما نبايد هوشيار
باشيم و از اين مسأله استفاده كنيم
در عين حالی كه برای آمريكا
مسأله دموكراسی در اولويت نيست
بلكه تسلط كامل بر منطقه و كنترل
منابع انرژی و حفظ موجوديت
اسرائيل مهم است.
امروز
بهترين تاكتيك و استراتژی ما
احترام به رأی ملت و مشاركت فعال
مردم در انتخابات بدون نظارت
استصوابی است در صورت رد اين
لايحه بايد جنابعالی و وزارت
كشور از حق مردم دفاع كنيد.
ولی
آيا با اين برخوردها ميتوان اميد
به مشاركت مردم را داشت در حالی
كه دانشجويان را مزدور دشمن ميخوانند،
جوانان از حرمت برخوردار نيستند و
شاهد رفتارهای تبعيضآلود در
ادارات و فساد اداری اعم از
پارتيبازی و رانتخواری
هستيم.
بسياری
از احكام قضايی چنان بديهيات
حقوقی را نقض ميكند كه هر انسان
عادی را به تعجب وا ميدارد.
امروز امتيازات
اقتصادی ويژه، اسكلههای
غيرقانونی، بيشتر شدن شكاف
طبقاتی، وضعيت ديپلماسی،
بهداشت عمومی، آموزش، حمل و
نقل و بانكها كه حتی رباخواران
از بانكها اسوه ميگيرند، رابطه
به جای ضابطه، فرار مغزها، فشار
بر نويسندگان و روزنامهنگاران،
قتلهای زنجيرهای، بستن
مساجد اهل سنت و عدم اجازه ساخت
مسجد اهل سنت در تهران، عدم استخدام
قضات سنی، تهديد نمايندگان،
كارشكنی در سر راه مجلس، حادثه
زهرا كاظمی و استعفای وزير
علوم مشكلاتی است كه مردم
خواستار رفع آنها هستند.
امروز
كشور ما با داشتن
تنها يك درصد از جمعيت جهان و در
حالی كه 17 درصد ذخاير گاز جهان و 9
درصد از ذخاير نفت جهان را در
اختيار دارد، در سال 2001 در ميان 160
كشور در رديف 153 قرار دارد. يك
ميليون كودك از سوءتغذيه رنج ميبرند،
68درصد از شاغلان كشور زير خط فقر
زندگی ميكنند، كودكان
خيابانی، گسترش اعتياد، فحشا و
فقر و ...
ميدانيد
هرچه در جامعه فقر بيشتر باشد آن
جامعه غيراسلامی خواهد بود، «كادالفقر
أن يكون كفرا» وقتی دولت نتواند
كار و درآمد مكفی برای مردم به
وجود آورد و فقر در جامعه گسترش
پيدا كند مردم نسبت به آن دولت كافر
خواهند بود و اگر در اينجا
سخنانی گفته ميشود در پيروی
از حديث «الدين النصيحه» ميباشد.
آقای
خاتمی، مردم
انتظار دارند سكوت را بشكنيد، از
مماشات دست بكشيد، شما شعار گفتوگوی
تمدنها را ميدهيد ولی وقتی
كه رئيس جمهوری آمريكا قصد دست
دادن با شما را دارد خودداری ميكنيد،
مردم از دوگانگی حكومت خسته شدهاند،
امروز چارهای جز اين نيست كه
عقلای قوم بنشينند و درباره
ازدياد فاصله در بين ملت-حكومت چارهای
بينديشند.
در
آستانه طرح برنامه چهارم توسعه
هستيم، اميد است زحمات مرحوم دكتر
عظيمی در ارتباط با توسعه و
قوميتها فراموش نشود.
آقای
خاتمی چرا اصولی از قانون
اساسی كه دولت ميتواند اجرا
كند بايد در پيچ و خم شوراهای
مختلف امنيتی گرفتار شود؟ مگر
اجرای اصل شوراها وحدت ملی را
به خطر انداخت؟
مشكل
ديگر مردم با حكومت انتخاب مديران و
مسؤولان سطوح مختلف در دايره
محدودی است كه تنها تعداد
اندكی را دربر ميگيرد كه اين
امر به شكاف بيشتر بين زمامداران و
ملت ميافزايد.
يكی
از ملاكهای جنابعالی شايستهسالاری
بود آيا انصافاً از شايستگان
استفاده كرديد؟ آيا در ميان اهل سنت
يك نفر شايسته نيست كه معاون وزير
شود؟ ما با گزينشهای سخت و با
رابطهبازی عملاً از چرخش صحيح
مديريتها جلوگيری كردهايم،
چرا نبايد يك نفر اهل سنت بتواند
رئيس دانشگاه شود؟
در
پايان عرض ميكنم كه مراجعهای
مختصر به اسناد سازمان مديريت و
برنامهريزی و اسناد وزارت
صنايع و معادن و بانك مركزی
برای داوری درباره ميزان
بودجه ريالی و ارزی كه در راه
توسعه كشور هزينه شده است، شاهد
گويايی است برای نشان دادن
تبعيض در ارائه سرمايه و خدمات به
برخی نقاط خاص در مقايسه با ديگر
مناطق كشور.
آمارهايی
كه درباره ميزان توسعهيافتگی
استانها منتشر شده است نشان ميدهد
كه در دو دهه اخير دولت عالماً و
عامداً نسبت به بسياری از استانهای
كشور بيتوجهی كرده است، جبران
اين قصور زمانی است كه كفه
ترازوی عدالت و انصاف به سوی
ديگر سنگين شود تا اين سيستم ملی
دارای ويژگيهای ماندگار شود
و با بودجههای جهشی بويژه در
لايحه بودجه سال آينده ميتوان
گامی مثبت در اين راه برداشت.
مشكلات
ناگفته بسيار است، محيط زيست به خطر
افتاده، تخريب طبيعت شمال تهران،
مشكل مسكن و اما امروز چارهای
جز گشايش دروازههای كشور به
روی سرمايهگذاری خارجی و
به كارگيری كليه تواناييهای
كشور و پيگيری اصلاحات و هدايت
اقتصاد كلان كشور جز از طريق تنظيم
قوانين و مقررات مالی و... نيست.
سخنانم
را با گفته امام شافعی (رض) به
پايان ميبرم: بزرگترين گناه اين
است كه به ما ظلم ميكنند و از ما
توقع دارند برايشان دعا كنيم.
والسلام
عليكم و رحمهالله
متن
فوق سخنرانی «جلال جلاليزاده»
نماينده سنندج و عضو شورای
مركزی جبهه مشاركت است كه در
جلسه مشترك روز يكشنبه دولت و مجلس
قرائت شد.
|