جهان

پيك

                         

 

 

آنجلاديويس‌عضو‌سابق‌رهبری‌حزب‌كمونيست‌امريكادرمصاحبه‌با"نويس‌دويچلند":

جلوگيری از حمله نظامی به ايران

مبرم ترين وظيفه جنبش جهانی صلح

در حاليكه جهان نگران تهاجم نظامی امريكا به ايران است و بزرگترين بهانه های امريكا، توليد سلاح هسته ای و نقض حقوق بشر درايران است؛ مخالفان اصلاحات و مافيای قدرت در جمهوری اسلامی با نقض مكرر حقوق بشر، مخالفت با امضای مقاوله نامه هسته ای و سخنان تحريك آميز وبه غايت  بی خردانه رهبر و عده ای از فرماندهان سپاه، به ياری امريكا و سياست های جنگ طلبانه آن برخاسته است!ا

   ترجمه محمد باران

 

آنجلا ديويس، عضو سابق و 59 ساله رهبری حزب كمونيست امريكا و استاد دانشگاه كاليفرنيا در رشته "تاريخ آگاهی”( مجموعه ای از فلسفه، ادبيات و تاريخ)، اخيرا برای شركت در يك سمپوزيوم به شهر برلين در كشور آلمان سفر كرد. اين سمپوزيوم نظرات فلاسفه دهه هفتاد و بررسی امكان تطبيق اين نظرات با مسائل روز جهان را در دستور كار خود داشت. آنجلا ديويس در سال 1998 از حزب كمونيست امريكا جدا شد و سازمان "دمكراسی و سوسياليسم" را پايه ريزی كرد.

از سال 1977 تاكنون در دانشگاه های مختلف امريكا تدريس كرده است. او كه خود در دهه 60 بدليل فعاليت در گروه سياسی "پلنگان سياه" سر از زندان در آورد، پس از رهائی از زندان سالهای زيادی را برای آزادی رهبران زندانی اين گروه و همچنين روزنامه نگار افروامريكائی "موميا ابوجمال" و رهبر سرخپوستان امريكا " لئونارد پلتير" مبارزه كرده است. او زمانی كه از زندان آزاد شد به عضويت كميته مركزی حزب كمونيست امريكا انتخاب شد و پس از آن چند بار از سوی حزب كمونيست امريكا ونيروهای چپ اين كشور بعنوان كانديدای رياست جمهوری امريكا معرفی شده است.

خاطرات او از دوران زندان، نحوه دستگيری و بازجوئی اش كه شباهت زيادی به بازداشت ها و آدم ربائی های سياسی در جمهوری اسلامی دارد، در سال های نخست جمهوری اسلامی، به همت يك مترجم روس زبان بنام "ناتاليا ورنيس" ازمتن روسی به فارسی در ايران ترجمه و منتشر شد، كه با استقبال بسيار روبرو شد اما از تجديد چاپ آن جلوگيری كردند.

يك خبرنگار آلمان دمكراتيك سابق، در سالهای 72-1971، گفتگويی را كه پيش از زندانی شدن آنجلا ديويس با او انجام داده بود برای پخش در اختيار شبكه تلويزيونی آلمان دمكراتيك قرار داد. پخش اين مصاحبه كه در آن نقطه نظرات سياسی آنجلا ديويس مطرح شده و اين در رد اتهاماتی بود كه پليس امنيتی امريكا ( جاسوسی و عمليات تروريستی) در توجيه بازداشت آنجلا ديويس عنوان كرده بود، در تبرئه و آزادی آنجلا ديويس از زندان موثر بود. آنجلا ديويس برای سفر به آلمان و شركت در سمپوزيوم فلاسفه دهه 70، انگيزه ديگری نيز داشت و آن ملاقات با اين خبرنگار قديمی و سالمند بود.

روزنامه چپ گرای "نويس دويچلند" گفتگوی خود با آنجلا ديويس را در دو شماره 26 و 27 جولای منتشر كرد كه فشرده ای از اين گفتگو را در ادامه می خوانيد:

 

- وضع كنونی جهان را چگونه می بينيد؟

آنجلاديويس: وضع كنونی جهان، بطور حيرت انگيزی با دهه 1960 قابل مقايسه است. اگر در آن زمان پايان بخشيدن به جنگ ويتنام يك مسئله مبرم بود، امروز جلوگيری از گسترش جنگ و دفاع از صلح جهانی در دستور است. اين خطر با تهاجم امريكا به عراق، افغانستان و باحتمال زياد به ايران و كره شمالی اكنون به مبرم ترين مسئله روز درجهان تبديل شده است. درعين حال كه مشكلات ومسائل اقتصادی، فقر رو به افزايش و نژادپرستی نيز ابعاد كم سابقه ای به خود گرفته است.

- سياست جنگ طلبی امريكا در عرصه خارجی، چه بازتابی در عرصه داخلی امريكا داشته است؟

آنجلا ديويس: پس از رسيدن جورج بوش به رياست جمهوری امريكا وحادثه 11 سپتامبر، يك سلسله تغييرات در خود امريكا نيز بوجود آمد. اين تغييرات زير پوشش تبليغاتی مربوط به 11 سپتامبر پيش برده می شود. به مردم اينگونه تلقين كردند كه 11 سپتامبر يك جنايت هولناك عليه امريكا بود و بنابراين ديگر نبايد مردم نسبت به اعمال حكومت انتقاد كنند. البته، بخش قابل توجهی از جامعه هم اين را با ساده لوحی پذيرفته است. به اين ترتيب، كسانی كه عليه تصميمات حكومت اعتراض می كنند يا از كار بركنار می شوند و يا موانع زيادی بر سر راه آنها ايجاد می كنند و حتی منتقدين تحت تعقيب امنيتی قرار می گيرند. برای حكومت اصلا مهم نيست كه فرد معترض استاد دانشگاه است يا فردی عادی. اين وضع، البته خيلی هم طبيعی است، زيرا حكومتی كه عليه مردم كشورهای ديگر جنگ راه می اندازد، طبعا با مردم كشور خودش نمی تواند سياست ديگری جز همين روحيه جنگ طلبی و تحميل سكوت به مردم برای پيشبرد سياست های خود داشته باشد. 11 سپتامبر در حقيقت بهانه ای شد برای هجوم به همه دستآوردهای دمكراتيك و حقوق شهروندی مردم.

- اين تهاجم ها در جامعه امريكا واقعا مسئله جديد و تازه ايست؟

آنجلا ديويس: اين درست است كه در گذشته هم مردم امريكا با اين نوع محدوديت ها روبرو بوده اند، اما آنچه كه اكنون شاهدش هستيم ابعاد وسيع دارد و در ضمن شما بايد فجايع را در كليت آن درنظر بگيريد.

- نيروهای چپ امريكا، چندی پيش خطر فاشيسم در امريكا را مطرح كردند. واقعا بايد منتظر چنين پديده ای در امريكا بود؟

آنجلا ديويس: بله. نيروهای چپ امريكا چنين مسئله ای را مطرح كردند. شما اگر سياست های رامسفلد و ديگ چينی را در نظر بگيريد و پيشبرد اين سياست ها را تعقيب كنيد به همين نتيجه ای می رسيد كه چپ در امريكا رسيده است. مسدود ساختن كانال های دمكراسی و گردش به راست بازهم بيشتر سياست های اقتصادی كه در حال حاضر در امريكا حاكم است ما را به اين نتيجه رسانده كه جامعه امريكا را به طرف فاشيسم پيش می برند و طبعا بايد نگران اين روند بود. البته، بنطر من هنوز امكانات زيادی برای تجهيز نيروهای دمكرات برای جلوگيری از سلطه فاشيسم بر جامعه امريكا وجود دارد. بايد با قدرت همه اين امكانات را بسيج كرد.

- دوران كنونی، تداعی كننده دوران مك كارتيسم در امريكا نيست؟

آنجلا ديويس: ما، با توجه به رشد تكنيك كنترل جامعه به سمت شرايطی بدتر از آن دوران پيش می رويم. اين را كسانی كه در آن دوران مبارزه كرده اند تائيد می كنند. آنچه درارتباط با چپ ها و بويژه كمونيست ها بايد بگويم اينست كه فضای ضد كمونيستی آنروز و مكانيسم های متداول آن شباهت تعجب آوری با وضعيت امروز دارد و به همين دليل نيز معتقدم بايد چپ بصورت متحد درامريكا به صحنه بيآيد و فعال تر از هر زمان ديگری عمل كند.

- با توجه به محدوديت هائی كه گفتيد دولت عليه نيروهای دمكرات، چپ و طرفداران صلح بوجود آورده، آينده فعاليت اين تشكل ها را درامريكا چگونه می بينيد؟

 

آنجلا ديويس: جنبش صلح، پس از حوادث 11 سپتامبر مفهوم تازه ای به خود گرفت و در حال رشد است، اما واقعيت اينست كه حكومت توانست از واقعه 11 سپتامبر برای يورش به دستآوردهای دمكراتيك مردم كمال استفاده را بكند. حالا، بويژه در جريان تدارك جنگ عراق، مردم دوباره به خود آمده اند و ما برای نخستين بار، پس از سالها در ايالت های مختلف امريكا شاهد تظاهرات بزرگ مردم در دفاع از صلح و مخالفت با جنگ در عراق شديم.

- اما بعد از جنگ و سقوط صدام حسين فكر نمی كنيد اين جنبش دوباره دچار ركود شده است؟

آنجلا ديويس: ببينيد! ما در آن زمان توانستيم از طريق ارتباط های اينترنتی تظاهرات وسيعی را سازمان بدهيم، اما حتی اگر اين تظاهرات به 10 تا 15 ميليون هم در مجموع ايالات امريكا رسيده باشد هنوز به مفهوم جنبش نيست، زيرا اين سازماندهی اينترنتی، تفاوت می كند با جنبش اجتماعی و متشكل مردم.

- می توان فكر كرد كه اين سرآغاز چنين جنبشی باشد؟

آنجلاديويس: برای آنكه بتوان جنبشی را عليه سياست جنگی و عليه نابودی دستآوردهای اجتماعی بوجود آورد بايد مردم را در درازمدت سازمان داد. بايد روی افكار عمومی تاثير گذاشت و آن را در جهت اهداف اجتماعی خود تغيير داد. هنوز دهها ميليون مردم امريكا نسبت به اين مسائل يا بی تفاوت اند و يا دچار سردرگمی. بايد به سراغ آنها رفت وآنها را به ميدان آورد. بايد به جستجوی كسانی رفت كه تاكنون در تظاهرات شركت نكرده اند. البته، شما می دانيد كه اكثر مردم عجول اند و خيلی زود می خواهند نتيجه كارشان را ببينند و اتفاقا يكی از وظائف ما بايد اين باشد كه به اين مردم تفهميم كنيم كه پيروزی زود بدست نمی آيد و با بی صبری راه بجائی نمی توان برد. می خواهم بگويم كه وظيفه مهم ما در لحظه كنونی سازماندهی مردم عليه جهانی شدن سرمايه و گلوباليزاسيون است. اين آن درك دشواری است كه اگر مردم به آن رسيدند آنوقت جنبش صلح در دل آن قرار می گيرد و جنبش آن كل و مجموعه ای را هدف قرار ميدهد كه مخالفت با جنگ هم بخشی از آنست. البته، ما يقين داريم كه گلوباليسم خواه ناخواه قيام عمومی عليه خود را بوجود می آورد.

- صدها هزار تن از زندانيان امريكا سياهان هستند و شما نه تنها خود مدتی در زندان بوده ايد، بلكه از فعالان دفاع از زندانيان بوده ايد. هنوز دراين عرصه هم فعال هستيد؟

آنجلاديويس: اين غم انگيز است كه هيچ كشوری در جهان باندازه امريكا زندانی ندارد و بيش از نيم ميليون نفر از زندانيان آن هم سياهپوست هستند، يعنی افروامريكائی. آنها قربانيان تبعيض نژادی و قربانيان سياسی جامعه امريكا هستند. برای درك دقيق تر از مسئله توجه كنيد به شمار اقليت های محروم جامعه ما درارتش امريكا هنگام حمله به عراق. بيش از نيمی از سربازانی كه به جنگ برده شدند از اين اقليت ها بودند. شما برابری اقتصادی و سياسی در امريكا را هم می توانيد از همين نمونه كه برايتان گفتم حدس بزنيد. برای دقيق تر ديدن دليل اين وضع برای شما توضيح می دهم كه خدمت درارتش، برای مكزيكی ها و افروامريكائی های محروم از آموزش كه اغلب بيكارند و شانس يافتن كار هم ندارند يگانه شانس قرارگرفتن در نظام اجتماعی امريكا و يافتن يك هويت امريكائی است.

- وظيفه كنونی نيروهای چپ امريكا برای ايجاد تغييرات درسياست های داخلی و خارجی امريكا را شما چگونه می بينيد؟

آنجلا ديويس: ما هنوز تا انتخابات سال 2004 رياست جمهوری وقت دراختيار داريم. زمان قابل توجهی دراختيار نيروهای چپ، جنبش صلح و همه شهروندان امريكائی برای زير علامت سئوال بردن سياست های دولت كنونی است. از هم اكنون هم صداهای اعتراض آميز عليه حكومت بوش و ضرورت تغيير سياست های كاخ سفيد به گوش می رسد. مردم بتدريج متوجه شده اند كه جورج بوش برای پيشبرد سياست های جنگی و ضد دمكراتيك خود در عرصه جهانی و در عرصه داخلی با افكار عمومی امريكا بازی كرده است. به همين دليل جنبش مردم امريكا برای ايجاد تغييرات، ابتدا از خانه خود شروع شده است. طبيعی است كه ما دچار تخيلات ساده نگرانه نمی شويم، زيرا تا اين جنبش سازمان نيابد، نمی توان به اهداف مورد نظر دست يافت. تنها دراينصورت است كه ما خواهيم توانست به كنگره امريكا و كاخ سفيد تغييرات مورد نظر خود را تحميل كنيم. درعين حال ما بايد اين احساس را در مردم بوجود آوريم و تقويت كنيم كه آنها خودشان هم می توانند برخود حكومت كنند و حتی حكومت را در دست بگيرند.

- شما اكنون 59 سال داريد. اين انرژی برای مبارزه سياسی را از كجا بدست می آوريد؟ ما می شناسيم خيلی از فعالان سياسی را كه دراين سن و سال اغلب به دوران آسايش و ياچيزهائی شبيه آن فكر می كنند.

آنجلاديويس: من هميشه اعتقاد داشته ام كه اگر كسی واقعا به ايده ای معتقد است بايد تا پايان خط برود. بنابراين جائی برای كناره گرفتن از مبارزه باقی نمی ماند. من درتمام طول فعاليت سياسی ام كوشيده ام به مردم ثابت كنم كه نه تنها داشتن يك دنيای بهتر امكانپذير است، بلكه ضروری هم هست و البته برای دست يافتن به آن بايد راه دراز مبارزه اجتماعی را طی كرد. مبارزه با سرمايه، با نژادپرستی، با انسداد سياسی و با حاكميت پول درمناسبات اجتماعی.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول

Internet
Explorer 5

 

ی