|
سيامك پورزند از قربانيان
مطبوعاتی تيم برادر حسن و برادر
حسين در روزنامه كيهان است.
روزنامه
نگاری از نسل گذشته ايران كه پيش
از انقلاب در حاشيه مطبوعات
هفتگی ايران فعاليت می كرد و
مطالبی در باره فعاليت های
سينمائی، تلويزيونی و
راديوئی هنرپيشه ها و هنرمندان
ايران می نوشت.
در
سال های پس از انقلاب نيز، تا
حدودی همين نوع رابطه ها و
فعاليت ها را داشت، البته كم رنگ تر
و حاشيه ای تر از پيش از انقلاب.
در
سال های پس از انتخابات 76 او مشوق
روزنامه نگاران جوانی شد كه وارد
عرصه كار مطبوعاتی شده بودند و
در روزنامه های جديد كار می
كردند. رابطه او با اهل قلم جديد
مطبوعات از اين كانال تقويت شد. به
جلسات هيات تحريريه برخی
مطبوعات دعوت شد، نه برای نوشتن
مطالب تحليلی و سياسی كه اهل
آن نبود، بلكه برای پيوند دو نسل
روزنامه نگاران پيش و پس از انقلاب.
حسن
شايانفر مدير داخلی روزنامه
كيهان كه در دوران سلطه اسدالله
لاجوردی بر دادستانی انقلاب و
اوين همراه با حسين شريعتمداری
نقش مهمی در بازجوئی و تواب
سازی روی مجاهدين خلق ايفاء
كرده او را طعمه خود كرد. شايانفر كه
يك تيم از تواب های مجاهدين و
برخی سازمان های چپ رو- بويژه
پيكاری های سابق مجاهد و
بعدها انشعابی از اين سازمان تحت
عنوان ماركسيست- را در اختيار دارد
و در پشت صحنه پرونده سازی
برای كليه مطبوعات و سياسيون
ايران قرار دارد، سيامك پورزند را
برای همكاری فراخواند.اين
فراخوانی بعدها به احضار و تهديد
و سرانجام به بازداشت غير علنی
او انجاميد. پورزند را به همان
بازجوئی ها بردند كه 24 سال است
ديگران را برده و می برند. او زير
فشارهائی كه در نامه زير نتيجه و
حاصل آن را می خوانيد 700 صفحه
بازجوئی نوشت. در واقع از او
خواست اينگونه بنويسد و او زير
شكنجه نوشت. آنچه نوشت عليه اهل قلم
و مناسبات خصوصی و حرفه ای
آنها بود، به گونه ای كه جنبه
سناريو نيز پيدا كرد. از روی اين
نوشته های او يك فيلم نيز
سيمای لاريجانی ساخته كه قرار
است در يك سريال امنيتی پخش شود.
سيامك
پورزند شكنجه و درهم كوبيده،
زمانی كه در دادستانی فرودگاه
مهرآباد( كه معلوم نيست نقش اين
دادستانی دقيقا چيست و چرا مسائل
امنيتی به آنجا وصل است) گفت هيچ
شكنجه ای نشده و هرچه گفته و
نوشته از روی اراده بوده است،
برای مدت كوتاهی آزاد شد تا
عوارض جسمی و روحی دوران
بازجوئی و شكنجه را درمان كند!
در
تدارك پروژه جديدی كه می رود
تا به برنامه "هويت دانشجوئی”
بيانجامد، حتی پيش از اعتراضات
اخير دانشجوئی او را يكبار ديگر
به بازجوئی و شكنجه گاه
فراخواندند، كه ادامه دارد.
دردنامه
جسمی – روحی كه پورزند اخيرا
نوشته خود حكايت كاملی است از
دلائل آن اعترافات تلويزيونی و
مصاحبه در دادستانی فرودگاه
مهرآباد در آستانه بررسی وضع
حقوق بشر از سوی كميسيون حقوق
بشر سازمان ملل. اين فاجعه 24 سال است
ادامه دارد و طراحان و مجريان آن،
همچنان به كار خويش مشغول، گرچه در
دورافتاده ترين شهرها و
روستاهای ايران نيز مردم ديگر
اين اعترافات و صحنه سازی های
تلويزيونی- امنيتی را به هيچ
روی باور ندارند و دست
گردانندگان و سازمان دهندگان آن
نزد همه مردم ايران باز شده است.
دردنامه
پورزند را بخوانيد:
|