ايران

پيك

                         

دانشگاه تبريز

خود را آتش بزنيم، يا به داد ما می رسيد؟

 

 

هدف اصلاح است . اصلاح وضع بحرانی موجود،تغيير آنچه است به آنچه بايد باشد .وسيله،همت ماست.

صداقت ،منش جوان دانشجوست .صادقانه ميگوئيم . شما نيز صادق باشيد .

صحبت از حقوق دانشجوست.حقوق تعريف شده ای كه زير پا گذاشته می شود ،حقوق پايمال شده ای كه سر انجام باعث شد سكوت اين دايره ی بسته را با بغضی كه قرناقرن فرو خورده بوديم بناگهان با نثار تن هايمان فريا د كنيم .

مهر ماه 1381 بود كه ((دروازه ی بزرگ طلا كوب)) دانشگاه هنر اسلامی تبريز را با كليد بزرگ نقره ی آرمانهايمان گشودند . ولی افسوس وقتی تصوير نرده های حصار گونه ی دانشگاه بر مردمك هايمان فيكس شد ،هر گز وهرگزتصور نمی كرديم ديگر ملاقات كننده ای نمی خواهيم داشت .

باری كلام را به درازا نمی كشانيم و در كنج اين قفس نشسته ، كت بسته ، بالاجبار آنچيزی را زير لبهايمان زمزمه ميكنيم كه می بايد آزادانه هيئت فريادی خراشنده را داشته باشد .

پس از ورود به اين مكان ،كاملا مبهوت با فضائی رخوتبار و سر شار از جمود مواجه گشتيم ودر طول يك ترم تحصيلی ، همگی خسته و نوميد از آرمانهای ديرين خويش دلكنده شديم و كنج عزلت را ماء وا گزيديم .

اهانت ها تحمل كرديم .از سمت و سوی هر آن كسی كه شما بپنداريد تازيانه خورديم .

دم نزديم ،

 تنها سكوت بود و سكوت بود و سكوت ...

 دومين ترم كه آغاز شد ديگر تاب نياورديم و با همكاری و همراهی عده ی قليلی از دانشجويان آگاه و فرهيخته ،فعاليت معترضانه ای را عليه سياست گزاريهای دانشگاه آغاز گر شديم .

سر انجام در اواخر ترم دوم يك حركت خود جوش دانشجوئی بنام ((جاده ))جنبش اصلاحی دانشگاه هنر فعاليت خويش را در جهت اصلاحات داخلی محيط دانشگاه آغاز نمود .روزی برای تحصن دانشجويان معترض مشخص گشت (7/خرداد/82 ) . بيانه ای تنظيم گرديد كه در اين بيانيه ،اعم مشكلا ت دانشجويان از جمله فرهنگی ، آموزشی ، صنفی ، هنری و... منعكس گشته بود .اين بيانيه به امضاء حدود 75 در صد دانشجويان رسيد پس از اين تحصن در جلسه ی پرسش و پاسخی كه ميان مسئو لين ذی ربط ودانشجويان تشكيل شد يكسری كمبودها و كاستی ها از سوی دانشجويان مطرح گشت ولی متاسفانه مسئولين دانشگاه با دادن جوابهای موهوم و گنگ ووعده های واهی و كذب ، طفره رفتند و خود را از دام اين جنبش رهانيدند. اينان حتی برای نمايش قدرت بی حد و حصر خويش و بی توجهی كامل به درخواستها ، دست به ارتقاع پست يكی از مسئولين زدند كه دانشجويان مصرانه خواستار عزل وی از سمت قبلی اش شده بودند. پس ازاين واقعه سيستمهای حراستی و اطلاعاتی دانشگاه فعال گشت وبا ترورشخصيتی رهبران اين جنبش و سيستمهای عظيم شايعه پراكنی كه به صورت غير مستقيم توسط دانشجويان وابسته به خودشان صورت می گرفت شديدا به سركوب اينان پرداختند .متاسفانه نبود هيچ انجمن صنفی و حتی انجمن اسلامی دانشجويان كه دانشگاه هنر اسلامی شديدا و عميقا با تشكيل ان مخالف می باشد ،هر گونه مجال سخن گويی و تريبونی را از دانشجويان مورد اتهام سلب كرد .و مهر سكوت سنگينی را بر لبهای تمامی دانشجويان اصلاح طلب مثبت انديش دانشگاه كوبيد.

سخن به درازا كشيد. همگی خواهانيم كه شما خود حضور يابيد و شاهد ماجرا باشيد .

 در اينجا تنها به گو شه ای ازمعضلات داخلی دانشگاه هنر اسلامی تبريز.،به صورت كوتاه وموجز بسنده ميكنيم :

1-مخالفت شديد با تشكيل انجمن اسلامی دانشجويان و هر تشكل دانشجويی وصنفی ديگر

 2- ضعف شديد اموراموزشی دانشگاه ،فی المثل :

 الف: اجبار واحد به جای انتخاب واحد

ب: وارد كردن خصو متهای شخصی به امور اموزشی و علمی دانشجو

ج: به كار گيری برخی اساتيد ناكارامد وفاقد مدرك تحصيلی مرتبط با موضوع تدريس ايشان و...

 3-نبود هيج گونه برد ازاد و تريبون برای گفت وشنودهای دانشجويی

 4- مشكلات عديده در حيطه ی امور فرهنگی و سنگ اندازيهای مكرر مسئولين مربوطه در قبال فعاليتهای هنری وفرهنگی و همچنين صرف بودجه ی امور فرهنگی بر خلاف سليقه ی دانشجويان فعال و مستعد

 5- نبود امكانات خوابگاهی ورفاهی برای دانشجويان كه پيامد اين مسا له وقوع خطراتی علی الخصوص برای دانشجويان دختر اين دانشگاه می باشد

 6- جدا سازی كلاسهای دختران و پسران با توجيه مسا له ی فساد اخلاقی

 7- اهانت مستقيم و بی پروايانه ی برخی اساتيد و مسو لين به دانشجويان

 8- برخورد توهين اميز انتظامات در برابر روابط سالم دختران و پسران در دانشگاه كه خود شما نيك ميدانيد اين وظيفه در حيطه ی مسئوليتهای حراستی است

 9- ورود بدون مجوز نيروی انتظامی و مانور انها در داخل محوطه دانشگاه به خاطر ايجاد فضای رعب و وحشت يك روز قبل از تحصن جنبش جاده

 10- نبود وفقر روابط عمومی داخلی و خارجی در دانشگاه وعدم ارتباط با ساير دانشگاههای هنری كشور .

 ما دانشجوييم ، نگهبان شان انسانی ،در پی دانش معرفت وانسانيت . ما قربانی كدام سياست بی منطقيم در زير فشار وسركوب ،رشد و نمو صورت نمی گيرد و حركت بی معنی است. فرياد می زنيم از پس پرده ی حب و بغض (( يك بار ديگر )) ببينيد وبسنجيد . ديگر اعمال سليقه ی كوركورانه كافی است .

  

ما سه تن از دانشجويان ترم چهارم دانشگاه هنر اسلامی تبريز به نامهای :

 1- محمد اسكندری پويا به شماره ی دانشجويی 81121102 رشته كارشناسی فرش

 2-محمود قزل سفلو به شماره ی دانشجويی 81121216 رشته كارشناسی صنايع دستی

 3- پوريا فرگاهی به شماره ی دانشجويی 81121126 رشته كارشناسی فرش

كه هر سه مان ديگر از يوغ بودن زير يوغ تهديدات مكرر منزجر شده ايم همگی خواستار مرتفع شدن تمام خواست های انسانی خويش از سوی مسئولين دانشگاه می باشيم. اگر چنانچه ديگر نتوانستيم هيچ پاسخ معقولی از ايشان دريافت كنيم و تمام جاده ها را برايمان به بن بستی سر به يزر مبدل نمودند با مشورت يكديگر تاريخی را در نظر خواهيم گرفت كه اين تاريخ متعاقبا در بيانيه دومی كه خطاب به ملت شريف ايران صادر خواهد شد انتشار می يابد و در اين تاريخ تن هايمان را به آتش خواهيم سپرد.

محمد اسكندری / پويا پوريا فرگاهی / محمود قزلسفلو

۱۵ اسفند ۱۳۸۲

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی