ايران

پيك

                         

آمريكا

لعبتی صيغه ای كه خيلی ها

درج.ا می خواهند عقدش كنند

س - ابراهيمي

                                       

 

 

پس از پيروزی حزب  بی جواز آبادگران –حزب غيرقانونی رهبر – در انتخابات بی رقيب اول اسفند ، مردم می خواهند بدانند ، بار و بر اين همه وعده های انتخاباتی چه خواهد بود.

آن چه مربوط به سياست خارجی است، اثرات حذف اراده مردمی در انتخابات  مجلس هفتم  و  خرابكاری جناح طالبان درسياست تشج زدايی دوره اخير، در بحثهای اجلاس شورای حكام  اژانس بين المللی انرژی اتمی، خود را به نمايش گذاشت.

نمايندگان سياسی جناح طالبان، در تدارك انتخابات مجلس هفتم ، تلاش زيادی كردند تا  نويد عادی شدن سياست خارجی را به مردم بقبولانند و مستقيم  وغيرمستقيم خطاب به آمريكا بگويند، اگر چه نگذاشتيم، دولت  خاتمی با شما روابط طبيعی داشته باشد، اما وقتی خودمان سركاربياييم، جبران  خواهيم كرد.

اگر حسن روحانی دبير شورای امنيت ملی به عنوان نماينده ويژه رهبر، چند هفته قبل از انتخابات ، وعده های نان و آبدار به انحصارات اروپايی می داد؛ حبيب الله عسگر اولادی سه روز قبل از انتخابات، به دوستانی كه نگران آن همه تقلب در انتخابات و تشكيل يك مجلس فرمايشی و واكنش های خارجی بودند قول داد: « اروپا و آمريكا ... به زودی واكنش مناسب نشان  خواهند داد.»1.

 محسن رضايی دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام كه طی سال گذشته گفتگوهای نيمه پنهانی وی با سياستمداران امريكايی در يونان سرو صدای زيادی راه انداخت و خود را در عرصه سياست خارجی صاحب تئوری و نظر می داند،  خبراز زور آزمايی ايران و آمريكا داد كه قرار است مجلس هفتم  نقش بزرگی در اين زور آزمايی ايفا كند.   ولي5 روز  بعد  - چند ماه قبل از تشكيل مجلس هفتم  مذكور-   مسئول سايت ايشان (بازتاب)   نوشت ،  نه!   وارد فينال شديم. 2

پس از اول اسفند ، نمايندگان 15 در صدی تهران طی مصاحبه مطبوعاتی،  خيال ما را راحت كردند كه داشتن رابطه با امريكا مثل خوردن شراب حرام نيست.اما احمد توكلی تئوريسين اقتصادی جناح  راست بلافاصله تصريح كرد :

« هرگاه آمريكايی ها از عرش به  فرش  آمدند و مقابل  ما  قرار گرفتند، با آنها مذاكره  می كنيم .»3

ولی باز هم در براين پاشنه نچرخيد و در جلسه هفتگی انصار حزب الله ، كه در روز  17 اسفند تشكيل شد ، مهندس يحيوی از زعام حزب " مدرن شده موتلفه"  ظاهرا فاش كرد، اگر اصلاح طلبان در انتخابات  مجلس هفتم پيروز می شدند ،«  قصد داشتند با كسب دو سوم آرا، در مورد بعضی اصول اساسی مانند آزادی حجاب و ارتباط با آمريكا رفراندوم كنند.» ايشان كه مانند ساير زعمای راست  از رفراندوم وحشت دارد، برای برقراری رابطه با آمريكا ، فقط يك شرط گذاشت :

 « اگر آمريكا  توبه  كند، می توان با  او ارتباط  برقرار كرد. »!!  4

 

شما فقط بايد تلاش كنيد و  بتوانيد  تصور كنيد :

جرج بوش رييس جمهور آمريكا ، شراب نخورده ، از« عرش  به فرش آمده است.» كه خودش خيلی راه است، با سردار رضايی زورآزمايی كرده  و يك فينالی هم با مدير سايت ايشان زده و عرق ريزان خودش را به جايی كه انصار حزب الله چماق به دست و گوش به گوش ايستاده اند و مهندس يحيوی يا حبيب الله عسگر اولادی و يا ... رسانده، آن ها هم كاسه آب توبه را  پر كرده و به محض رسيدن وی برسرش می ريزند.  

ويا فقط  مجسم كنيد كه آقای يحيوی لباس  كشيش ها را پوشيده و در اعتراف خانه كليسا  به  توبه  جرج بوش گوش می كند.

در اين صورت است كه به آفرينش فكری ، هوش ودرايت، سياستمداری و دولتمداری كسانی كه منادی آبادانی ايران هستند پی می بريد .

 البته مهندس يحيوی خيلی سريع خيال - شركت سهامی چماق كشان و غيرقانونی كه به  احمد جنتی دبير شورای نگهبان تعلق  فكری دارد –يعنی انصار حزب الله را آسوده می كند و می گويد :

 « آمريكا توبه نمی كند.»!!4

سردر گمی نوابغ ديپلماسی راست تماميت طلب در اين عرصه هم بی دليل نيست .

 

هر چند در دوران رهبری آقای خمينی ، سياست مشخصی در برخورد با " شيطان برزگ " وجود داشت ؛ و همه اعضای اركستر سياست خارجی، ساز های خود را با اين سياست تنظيم می كردند؛ اما در سال های آخر حيات ايشان ، جناح راست سركوبگر در تدارك نقب زدن به سوی شيطان بزرگ بود.

 ماجرای مسافرت مخفيانه  مك فارلين با  كيك و كليد، و ماندن چند شبانه روز در هواپيمايی پر از اسلحه های ساخت اسراييل در  فرودگاه مهرآباد، در گرماگرم جنگ ده ساله " رهايی قدس از راه بغداد" را فراموش نكرده ايم.

راست اقتدارگر نتوانست  مشكل برقراری ايجاد رابطه با آمريكا  را در زمان حيات آقای خمينی حل كند  زيرا با مشكل مهم تری دست و پنجه نرم می كرد. سرگرم عزل آقای منتظری از جانشينی رهبری آقای خمينی و زمينه سازی جايگزينی ايشان بود. در نتيجه حفظ وضع موجود رابطه با آمريكا به عنوان يك دگم حكومتی به ميراث باقی ماند.

از زمانی كه محمد خاتمی رييس جمهور شد و مجلس ششم  سياست تشنج زدايی را در پيش گرفت. زمينه مساعد ذوب شدن  اين يخ های تاريخی بين روابط دو كشور فراهم گرديد و اميد می رفت  كه بالاخره كشورمان از اين معضل حكومتی رها شود. اما اين دگم حكومتی، تبديل به سرقفلی سياست خارجی راست اقتدار گرا شده بود . 

با اين كه نشريات اروپا و آمريكا گاه به  گاه از تماس های مداوم  بين نمايندگان رهبری و واسطه های دست دوم و دست سوم آمريكا خبر می دادند، دستگاه قضايی حكومت به شكار مناديان سالم سازی روابط خارجی در ايران  پرداخت و برخی از آنان را به جرم جاسوسی برای گالوپ !! به زندان فرستاد.

 شايع است  سعيد مرتضوی دادستان تهران، كاغذی را هم در پرونده آن ها گذاشته است، كه اين ها اسرار اتمی ما را فاش می كردند. حالا ما چه اسراری داشتيم كه در چند تا دستگاه  قراضه  و اسقاطی خلاصه می شود  كه  باز از خزانه اين ملت، به بهای گزافی از دلال های دست چندم خريداری شده و  در يك گوشه ای افتاده اند بماند. ولی حتی يك نماينده مجلس اين كشور،  آن هم شخصی مانند احمد شيرزاد، كه خودش متخصص دانشگاهی فيزيك اتمی است حق نداشته باشد در مجلس ، نظرش را در مورد آن  بدهد و از سياستمداران و برنامه ريزان انرژی اتمی حكومت  در صحن مجلس سئوالی را مطرح كند، فاجعه است  ، و بد تر از آن ، حتا رييس مجلس اصلاحات ، با بازجويی ناصحيح ازوی كه جرات كرده بود نكته ای را بيان كند، با مقايسه كردن گفته های او با راديو اسراييل ،چيزی نمانده بود اين نماينده به محض خروج از مجلس به دست قداره كشان بيافتد.

به همين صورت، شاهد بوده ايم همه كار شكنی های ممكن از سوی مجموعه های انتصابی زير نظر رهبری، برای جلوگيری ازعادی شدن روابط سياسی وديپلماتيك ايران و  جهان به كار رفته است.

بديهی است حكومت با چنين نگرشی ، پس از شروع به كار مجلس هفتم و در صورت موفقيت  در انتصاب رييس جمهور آينده ، نيز قادر نخواهد بود، روابط با ساير كشور های جهان  را در اين سطح موجود نيز حفظ كند و  به مرور سياست- برگشت به درون لاك-  اجرا خواهد شد ، تا در سايه آن سياست های نظامی گری لجام گسيخته در همه عرصه ها تداوم و گسترش  يابد.

 

سياست خارجی متناقض تربچه نقلی ( پرخاشگر دربيرون و كرنش و تسليم در اندرون) و باز بودن دست تاجران بزرگ و تكنوكرات های نظامی درعرصه اقتصاد ، و سرانجام  اختناق و سركوب  ، از جمله  اصول به هم پيوسته ناگسستنی و دگماتيك حكومتی هستند كه محور اتفاق راست طالبانی در حكومت است.

اما به مرور، با هر گامی كه به سوی يكدست شدن حكومت  برداشته شود ، ضروريات و  واقعيات جامعه امروز ايران در دهكده جهانی ، بيش از پيش نور در نهانخانه های حكومتی انداخته و ستون  كلبه های برفی اين اصول حكومتی را ذوب می كند. اگر سران راست  حكومت قادر به حفظ  اين دگمهای حكومتی نباشند و از مرزتطور در آن دگم حكومتی عبور كنند، پا به عرصه ای می گذارند كه از پيش می دانند برنده نخواهند بود.

 ديگر در كشوری كه  شش سال  دولت اصلاحات- حتی نيم بند- حضور داشته است و چهارسال صاحب مجلسی بوده است كه اقشار زحمت كش ، سرمايه داری ملی، جوانان، دانشجويان و روشنفكران مهر خود را برآن ديده اند؛ نمی توان مانند دوران سالار جنگ سياست خارجی را در نهانخانه های دلالان اسلحه ساخت و پرداخت.  

برقراری روابط سياسی و ديپلماتيك آشكار ايران  و آمريكا ، تنها از عهده سياستمدارانی بر می آيد كه منتخب مردم بوده  و چيزی برای پنهان كردن از آنان نداشته باشند و در صورت ضرور، ترسی از رجوع به افكار عمومی نداشته باشند. فقط با شركت  مردم و نمايندگان آنان می توان شالوده چنين رابطه ای را به طور علنی و رسمی براساس منافع ملی ريخت ؛ و گرنه  كماكان  ديپلماسی توسری خوردر انتظار ماست.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی