ايران

پيك

                         

ابطحی، معاون پارلمانی خاتمی:

جامعه برای اصلاحات

منتظرتصميمات حكومتی نخواهد ماند

1- ما اكنون درايران با بحران اميد نسبت به نظام روبرو شده ايم و خاتمی بدترين دوران رياست جمهوری خود را طی می كند. خار مردم در چشم و استخوان قدرت های نظام را در گلو دارد.2- وقتی می خواهيد بموجب قانون اساسی عمل كنيد، نمی توانيد واقعيت تقسيم قدرت را براساس قانون اساسی كه در آن اختيارات رئيس جمهوری بسيار كم است را نبينيد.3- نماينده اول تهران تنها 15 در صد رای آورده و آن هم با شعار اصلاحات و شعارهای شادی، آبادی و... يعنی راست سنتی اگر شعاراصلاحات نمی داد همين 15 درصد رای سنتی خود را هم از دست داده بود.4- واقعيت اينست كه دولت و مجلس هيچ امكانی جز طرح نظرات و اعتراضات مردم  نداشتند، در حاليكه نيروی مقابل امكانات قضايی، امنيتی، (نظامي) سياسی و تبليغاتی و همچنين پشتوانه قدرت (رهبر) را در اختيار داشت و دارد.

 

 

حجت‌الاسلام سيدمحمدعلی ابطحی، معاون حقوقی و پارلمانی رييس‌جمهور به تحليل فضای قبل و بعد از انتخابات دوره‌ هفتم مجلس شورای اسلامی پرداخت و وضعيت پيش‌آمده برای دولت خاتمی قبل از برگزاری انتخابات را تشريح كرد. او گفت كه خاتمی دشوارترين ايام را سپری مي‌كند.

او گفت: با نگاهی به سير حوادث سياسی يك يا دو ماه گذشته به دليل برگزاری انتخابات در شرايطی كه برگزار شد، خواهيم رسيد. اين را نبايد ناديده گرفت كه آقای خاتمی بر اساس قانون اساسی كشور روی كار آمده و رياست جمهوری را بر عهده گرفته و در قانون اساسی رييس‌جمهور همه قدرت را در اختيار ندارد و قدرت در كشور ما تقسيم شده است؛ يك سياستمدار چاره‌ای ندارد كه به واقعيت‌های كشوری كه در آن است، فكر كند نه به آرمان‌ها و ايده‌آلهايش.

ابطحی بدون اشاره به اختيارات رهبر كه می تواند بموجب آن حكم و دستور حكومتی صادر كند گفت:

شايد واقعيت‌های امروز كشور ما و تقسيم قدرت بر اساس قانون اساسی دلايل اصلی دولت برای برگزاری انتخابات بوده باشد.

معاون حقوقی و پارلمانی رييس‌جمهور درباره‌ نتايج انتخابات و رابطه‌ آن با اصلاحات گفت: با توجه به همه آنچه در جامعه اتفاق افتاد، اصلا اعتقاد ندارم كه اتفاق جديدی در جامعه رخ داده يا اصلاحات دچار آسيب شده است. تعريف ما از اصلاحات يك روش برای اداره جامعه است و اين روش اداره جامعه از همه‌چيز مهمتر است. در اين جا افراد تعيين‌كننده نيستند و در حقيقت روش‌ها هستند كه اصلاحات را معنا مي‌كند.

ما بعد از انقلاب يك روش را در جامعه ايرانی مطرح كرديم؛ بايد توجه داشت كه ما يك سابقه 2500 ساله شاهنشاهی داريم و اين طبيعی است كه تاثير روانی خودش را در جامعه مي‌گذارد. بنابراين، در اين جامعه نهادينه كردن دموكراسی مهم است، يعنی دموكراسی به عنوان يك راه مورد قبول جامعه قرار گيرد. در اين راه افراد اصلا تعيين‌كننده نيستند. من معتقدم كه ما برای تحقق اين هدف كه معمولا در دنيا 200 تا 300 سال به طول مي‌انجامد، در دوران اصلاحات نسبت به ميزان صرف‌شده، بسيار موفق عمل كرديم. به دليل اينكه امروز در جامعه ما محافظه‌كارترين انديشه‌ها و جريانات، اصلاح‌طلبانه‌ترين انديشه‌ها را برای مطرح كردن خود، عنوان مي‌كنند و كاملا معلوم است كه مسير اصلاحات در جامعه موفق بوده است و نتايج انتخابات اخير نيز همين را نشان مي‌دهد.

نفر اول تهران در انتخابات هفتمين دوره‌ مجلس شورای اسلامی حدود 15 درصد آراء واجدان شركت در انتخابات را به خود اختصاص داده است. اين 15 درصد همان درصدی است كه اولين دوره‌ای كه خاتمی در انتخابات رياست جمهوری شركت كرد از آن رقيبش شد و در شوراها نيز همين ميزان رأی داشتند. پس اتفاق جديدی در جهت محافظه‌كاران صورت نگرفته است و محافظه‌كاران اردويی را از آن خود نكردند بلكه يك اتفاق مهم‌تری در اردوی محافظه‌كاران رخ داد و آن اينكه وقتی همان محافظه‌كاران آمدند در انتخابات شركت كردند برای به دست آوردن همان 15 درصد آراء هم شعارهای كاملا اصلاح‌طلبانه را به كار بردند و اين نكته‌ قابل توجهی است.

ابطحی تاكيد كرد: رأی محافظه‌كاران اضافه نشد و در همان چارچوب هم شعارهای اصلاح‌طلبانه دادند كه توانستند رأی گذشته را به دست بياورند. يعنی مسائلی همانند ماهواره، ايران آزاد، شاد و آباد و مسائل ديگری كه در شعارهای خود مطرح كردند و با اين شعارها وارد جامعه شدند تا بتوانند همان رأی گذشته را كسب كنند. بنابراين اين انتخابات يك پيروزی برای جريان محافظه‌كار نيست و آنها نتوانستند آراء خود را بيشتر كنند.

من بعنوان يك فرد علاقمند به جمهوری اسلامی و فرد علاقمند به سرنوشت نظام جمهوری اسلامی،‌ از وضعيت پيش‌آمده درانتخابات اخير بيشتر تأسف مي‌خورم.

50 درصد واجدان شرايط در انتخابات اخير شركت نكردند. بخشی از افرادی كه در انتخابات شركت نكردند به دليل دعوت اصلاح‌طلبان بود و شركت نكردن بخش ديگر نيز به دليل اين بود كه اصلاح‌طلبان نياز آنها را برآورده نكردند و اين عده مي‌خواستند كه جلوتر از اصلاح‌طلبی در جامعه حركت شود. آنچه موفق شده اصلاح‌طلبی در جريان جامعه و نهادينه شدن دموكراسی بوده و اگر كسی بخواهد بررسی كند، شعارهای محوری اصلاحات توانسته توفيق حاصل كند ولی افراد متفاوت هستند زيرا اساسا مردم هيچ‌گاه با افراد عقد و اخوت نبستند بلكه با يك انديشه عقد و اخوت بستند؛ انديشه را از افراد جدا كردند، ضعف‌های افراد را به پای خودشان گذاشتند و آن انديشه را در جامعه رواج دادند.

معاون رييس‌جمهور با تاكيد بر اينكه دولت برای برگزاری يك انتخابات سالم، مرحله به مرحله فشار و اصرار را بيشتر كرد، يادآور شد:

ما اصلا پيش‌بينی نمي‌كرديم كه اين نوع رفتار غيرحقوقی برای رد كردن صلاحيت افراد صورت گيرد. وقتی هم اين اتفاق افتاد رييس‌جمهور و رييس مجلس در يك حركت بي‌سابقه در تاريخ سياسی ايران تلاش كردند جلوی اين كار را بگيرند ولی به هر حال طبق قانون اساسی هر يك از قوا و رهبری وظايفی و اختياراتی دارند و در چارچوب اين اختيارات اقداماتی انجام دادند. خاتمی تمام تلاش خود را در چارچوب قانون اساسی انجام داد.

ابطحی گفت: دولت در اين ماجرا (انتخابات و رد صلاحيت‌ها) بيشترين قاطعيت و فشار را برای ايجاد يك فضای رقابتی به كار برد. دولت برای برگزاری يك انتخابات عادلانه و با رقابت، تمام توان خود را به كار گرفت و تلاش كرد ولی در چارچوب قانون اساسی بيش از اين توفيق نيافت كه بتواند مشكلات را از سر راه بردارد.

استفاده از پشتوانه و نيروی مردمی به اين معنا نيست كه جامعه را به سوی خشونت و رويارويی داخلی بكشانيم. اين‌گونه استفاده از چنين پشتوانه‌ای بيشتر به زيان جامعه خواهد بود. مهم اين بود كه نگاه مردم و سياستمداران اصلاح‌طلبانه باشد، اينكه سياستمدارانی شعارهای اصلاح‌طلبانه‌ای به كار مي‌برند كه به آن اعتقادی هم ندارند، برای اين است كه احساس قطعی پيدا كرده‌اند كه مردم اين ديدگاه را مي‌پذيرند. اين روندی است كه مطلوب ما بوده است. استفاده از پشتوانه مردمی تنها در چارچوب قانونی امكانپذير است.

معاون رييس‌جمهور در پاسخ به اين كه برخی معتقدند اصلاح‌طلبان با شعار حركت در چارچوب قانون غالبا در مقابل جناح رقيب تن به شكست مي‌دهند؟ گفت:

برای اينكه اين طرف (اصلاح‌طلبان) فقط مي‌تواند صحبت كند و نظراتش را اعلام كند ولی طرف مقابل (رقيب اصلاح‌طلبان) امكانات اجرايی برخوردهای مختلف از جمله برخوردهای قضايی، امنيتی، سياسی و تبليغاتی و همچنين پشتوانه قدرت را در اختيار دارد.

هرچه زمان گذشته، رأی مردم كم‌اثرتر شده و شايد اين دليل نااميدی و كم‌فروغ‌تر بودن حضور مردم در حوزه‌های مختلف بوده است. بازی قدرت در همه دنيا قواعد خود را دارد و طبيعی است هر گروهی كه اكثريت را به دست آورد ولو با يك درصد رأی بيشتر، قدرت را در اختيار مي‌گيرد و همه بايد از آن تبعيت كنند. در ايران وقتی مردم احساس كردند آرايشان تاثيرگذار نيست از نوعی حضور در صحنه‌های انتخابات فاصله گرفتند و دور شدند.

مجلس شورای اسلامی دراختيار اصلاح طلبان بود اما بيشترين فشار تبليغاتی در رسانه‌های رسمی عليه مجلس ششم، عليه دولت و شخص رييس‌جمهور بود؛ آن هم از سوی رسانه‌هايی كه از پول اين مملكت استفاده مي‌كنند. از نظر قضايی بيشترين فشارها روی اين مجموعه‌ها و ديدگاه‌هايشان بود. از نظر امنيتی اين عده در تيررس نگاه‌های تيز امنيتی و اطلاعاتی بودند و اين عده اصلاح‌طلبان هيچ ابزاری نداشتند جز اينكه ديدگاه‌های خود و موكلانشان را مطرح كنند و طرح همين ديدگاه‌ها هم باعث مي‌شد كه برخوردهای مختلفی با آنها صورت گيرد و كارهايی صورت گرفت كه رفتارهای آنها را بلااثر كرد. يعنی بسياری از مصوبات مجلس شورای اسلامی در مرحله شورای نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت ماند يا برخی از مصوبات كه نمي‌توان برای آن دليل مستند شرعی و قانونی پيدا كرد، مورد قبول شورای نگهبان قرار نگرفت؛ همه اينها روی هم، بحثی را مطرح مي‌كند و آن اينكه طبق قانون اساسی قدرت در اين كشور تقسيم شده است و نتيجه عملی قدرت تقسيم شده همين چيزی است كه الان شاهد آن هستيم.

ابطحی با اشاره به اينكه از ظرفيت قانون اساسی استفاده كامل نشده است، گفت: قانون اساسی فعلی برای احقاق حقوق مردم ظرفيت زيادی دارد ولی متاسفانه مورد عمل قرار نمي‌گيرد و تفسيرهای گوناگونی صورت مي‌گيرد. برای همين هم بود كه آقای خاتمی لايحه‌ تبيين اختيارات رييس‌جمهور را در ارتباط با قانون اساسی ارائه كرد و امروز هم معلوم مي‌شود چقدر لوايح ارائه شده مهم بوده است. بحران‌هايی كه در انتخابات داشتيم نشان داد كه لايحه‌ قانون انتخابات و لايحه‌ تبيين اختيارات چقدر مي‌توانست تاثيرگذار باشد. لايحه‌ تبيين اختيارات مي‌توانست دست‌كم رييس‌جمهور را برای استفاده از ظرفيت فعلی قانون اساسی كمك كند.

جامعه برای نهادينه كردن اصلاحات، دموكراسی و آزادي‌های مورد قبول خود، خيلی منتظر تصميمات رسمی نيست و خود مسيری را كه انتخاب كرده مي‌رود و حتی مسوولان رسمی را نيز به دنبال ديدگاه‌های خود مي‌كشاند.

معاون رييس‌جمهور در ادامه به برخی از شعارهای كانديداهای جناح مقابل در انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره كرد و گفت: ايران شاد يا آباد يا آزاد هر يك لوازمی دارد و ما در جامعه‌ای كه نتوانيم حداقل‌ نيازهای جوانان را رفع كنيم، طبيعی است كه نمي‌توانيم ايران شادی هم ايجاد كنيم. ما بايد از كساني‌كه اين شعارها را مي‌دهند مطالبه كنيم كه برای گفته‌های خود راهكار عملی ارائه كنند.

من اميدوارم كه اين شعارها با مطالعه مطرح شده باشد و سمت‌گيری جامعه‌ی آينده ما به سوی شادی بيشتر و آرامش بيشتر پيش رود و بايد گفت كه مردم راه خود را انتخاب و مسيرشان را طی مي‌كنند و منتظر اذن حاكميت برای به دست آوردن ديدگاه‌هايشان نمي‌ماند.

ابطحی درباره‌ی جلب اعتماد دوباره‌ی مردم و بازسازی قوای اصلاحات نيز اظهار داشت:‌ جلب اعتماد بخشی از مردم در اختيار اراده‌ مديريت كشور نيست ولی مهم اين است كه بتوان برنامه‌ريزی انجام داد كه تاثيرات آن برنامه‌ريزی اين باشد كه مردم به فضا اعتماد داشته باشند. نمي‌توان واقعيت‌های موجود را ناديده گرفت؛ در حال حاضر به طور ملموس اثرات برداشته شدن مرزها و جامعه جهانی واحدی كه از نظر فكری تجانس بسيار جدی با هم پيدا كرده‌اند را مي‌بينيم؛ خاصه بين جوانان ايرانی كه ميزان نسل جوان در ايران از بالاترين درصدهای جهانی است. اگر همه اينها را كنار هم بگذاريم به اين نتيجه مي‌رسيم كه تصميمات مسوولان كشور و نگاهشان بايد با واقعيت‌های جامعه قابل انطباق باشد كه ما هر روز ريزش بيشتری نداشته باشيم. از انتخابات دوم خرداد به بعد مرتب ما ريزش نيرو داشتيم ولی من چشم‌انداز روشنی نمي‌بينم كه امكان پاسخگويی به نيازهای اين مجموعه (درصدی از مردم كه در انتخابات شركت نكردند) وجود داشته باشد.

ما با بحران اميد درجامعه روبرو شده ايم. اين بحران و نااميدی به آينده، اثرات غيرملموس همان رفتارهايی است كه در حوزه‌ سياسی و اجتماعی انجام مي‌شود و آينده‌ مبهم داشتن مشكلات امروز را به وجود مي‌آورد. ديدگاه‌ها و نيازهای مردم بسيار فراتر از اين است كه در قالب حصار جناح‌های اصلاح‌طلب و غيراصلاح‌طلب داخلی مانده باشند.

در ادامه اين گفت‌وگو از ابطحی درباره‌ ميزان پيگيری مجموعه‌ دولت و اصلاح‌طلبان برای حل معضلات جامعه به ويژه پرونده‌های مهم مطرح در كشور سوال شد.
معاون رييس‌جمهور اظهار داشت: با نگاهی به تاريخ پرونده‌های سياسی ايران مشخص مي‌شود كه هيچ‌يك از پرونده‌های سياسی در اين كشور به نتيجه نرسيد چرا كه بايد يك اراده قوی و مشتركی برای به نتيجه رسيدن پرونده‌های سياسی وجود داشته باشد. بعد از دوم خرداد پرونده‌های سياسی طرح شد و مردم ابعاد مختلف آن را درك كردند ولی متاسفانه هيچ‌يك به نتيجه‌ای نرسيد و همه اينها تكميل‌كننده پازلی است كه مردم در انتخابات شركت نمي‌كنند و ديدگاه‌های نقدآميز دارند؛ درصد قابل توجهی به رأی سفيد پناه مي‌برند و بخشی از آنها كه به خاطر يك هدف ارزشمندتری به جمع رأي‌دهندگان مي‌پيوندند نيز نگاه نقدآميز دارند. زماني‌كه حتی 15 درصد جامعه‌ سنتی كه همواره لشگر جريان محافظه‌كار بوده‌اند هم بايد شعارهای اصلاح‌طلبانه بشنوند تا مشاركت داشته باشند، مشخص است كه اين فكر در جامعه جا افتاده و بايد پيش رود اما عملا تصميم‌گيران قدرت اين‌گونه نيستند.
نمي‌توان هيچ جامعه‌ای را جدا از واقعيت‌های آن جامعه مورد نقد قرار داد. واقعيت‌های جامعه‌ ما اين بود كه اصلاح‌طلبی آغاز شد. مردم در انقلاب اسلامی برای اولين بار دموكراسی را تبيين كردند و خود در درون حاكميت به اصلاحات دست زدند و به دنبال اجرايی كردن اصلاحات در درون حاكميت بودند و آن را اجرايی كردند و رأی فراوانی هم آوردند ولی همه اينها با مقاومت روبه‌رو شد و اين مقاومت‌ها بسيار جدی و تاثيرگذار بود كه اينها واقعيت‌های اين كشور است. ممكن است توقعات بالايی مطرح شود كه البته لازم است و جامعه آن را مي‌طلبد ولی با توجه به بافت حاكميت و قدرت قابل اجرا نيست.

 
مردم راهی را برگزيدند كه آغاز آن شروع اصلاحات در كشور بود ولی آنها مسير را خود پيدا كردند و ادامه دادند و برای ادامه‌ مسير و تلاش برای نهادينه كردن و رفتن دموكراسی و اصلاحات به لايه‌های زيرين جامعه تلاش فراوانی كردند و اين در لايه‌های زيرين استقرار پيدا كرد و طبيعی است كه اين استقرار مي‌تواند به همان مفهومی باشد كه اصلاحات در ابتدا آغازگر آن بود؛ اين مفهوم ممكن است به دست قدرتمندان حكومتی حتی اصلاح‌طلبان حكومتی اجرا نشده باشد يا اصلاح‌طلبان حكومتی به دليل محذوراتی كه دارند نتوانند از آن خوب دفاع و حمايت كنند اما اگر اين به صورت بستری روان در جامعه ايجاد شود و پيش رود، ديگر آن مقاومت‌ها تاثيرگذار نخواهد بود و به نوعی مي‌توان گفت بسياری از حوزه‌های ورود ممنوع را در جامعه تبديل به يك مسيرهای يكطرفه مي‌كند كه ديگر قابل بازگشت نيست. وقتی امروز چهره‌های سرشناس و محترم و باسابقه مبارزاتی كانديدا مي‌شوند و به آنها گفته مي‌شود كه ممكن است جامعه فكر شما را ديگر نپذيرد و حتی ليست ما را دچار بحران مي‌كند و آنها انصراف مي‌دهند(رهبران موتلفه اسلامي) به اين معناست كه آن حركت شروع شده است و مهم اين است كه آن حركت ادامه داشته باشد و اهميتی ندارد كه چه كسی در اين حركت تاثيرگذار است.

معاون رييس‌جمهور گفت: قبول دارم كه هرچه فاصله‌ها بيشتر مي‌شود كار كردن دشوارتر مي‌شود؛ نمي‌توان اين را ناديده گرفت كه آقای خاتمی رييس‌جمهور است و رييس‌جمهور يك‌سری وظايف داخل حكومتی دارد؛ يك رييس‌جمهور نمي‌تواند تبديل به يك اپوزيسيون خارج از حاكميت شود و سخنان اپوزيسيون را مطرح كند وقتی فاصله‌ها زياد مي‌شود اين نقش دشوار مي‌شود به همين دليل معتقدم كه آقای خاتمی دشوارترين ايام را مي‌گذراند؛ به دليل اينكه از يك سو به اعتقادات آغازين خود كه در دوم خرداد مطرح كرد با همان قدرت و قوت پايبند است و از سوی ديگر نيز شاهد است كه بسياری از اين اعتقادات به دليل واقعيت‌های موجود در جامعه عملی نمي‌شود و از طرف ديگر نيز نمي‌تواند به راحتی ديدگاه‌ها و مشكلاتش را با مردم در ميان بگذارد؛ از طرف ديگر برای مردم اين تصور ايجاد مي‌شود كه خاتمی متفاوت شده است در حالی كه خاتمی همان خاتمی قبلی و خاتمی سال 76 است و چون مي‌خواهد همان خاتمی باقی بماند، روزگار بسيار دشواری را مي‌گذراند. با همه دشواري‌های كه در طول 6 ساله‌ سخت گذشته داشته - كه ممكن است بسياری از آن از حافظه جامعه پاك شده باشد - اما امروز خاتمی روزگاری بسيار دشوارتر از گذشته را پشت‌سر مي‌گذراند.

ابطحی كه جزو نزديك‌ترين افراد به خاتمی است و از سال‌هايی كه او در وزارت ارشاد بود، خاتمی را همراهی كرده‌است، گفت:

اعتقادات خاتمی از سال 76 تاكنون فرقی نكرده است. حتی او در اين اعتقادات راسخ‌تر شده است. خاتمی جزئی از مجموعه قدرت نبود كه قدرت را به دست بگيرد و بخواهد آن را برای خود حفظ كند، خاتمی با يك نگاه فلسفی، آرمانی و اعتقادی آمد و به همين دليل است كه بسياری از مسائل از جمله مسائل حقوق بشری و اجتماعی و حقوق مردم از نظر او بسيار بااهميت است و قابل گذشت نيست. همين احساس كه مردم تصور مي‌كنند خاتمی از آنها فاصله گرفته تأثير سخت‌تری بر روی او دارد. آقای خاتمی از گذشته تا حالا با همه‌ نگاه‌های متفاوت جامعه آشناست؛ چه ديدگاه‌های تند نقدآميز نسبت به خودش و چه ديدگاه‌های ملايم‌تر و يا هوادار. او اين ديدگاه‌ها را به خوبی مي‌بيند و در متن آن وجود دارد نه اينكه آن را فراموش كند.

شايد بهترين تعبير برای تشريح وضعيت فعلی خاتمی اين است كه بگوييم او هم اينك خار در چشم و استخوان در گلوست.

ابطحی به سرنوشت مصدق اشاره كرد و گفت: آسيب سرنوشت‌های مشابه را مردم مي‌بينند يعنی توقعات غيرواقعی و فشارهای غيرقابل تحمل و ديدگاه‌های پرشتابی كه از سوی برخی مطرح مي‌شود و قابليت اجرا ندارد و همچنين خطابه‌های تند و تيز نهايتا به نتيجه‌ای مي‌رسد كه سيری را كه جامعه برای خود داشته - و مي‌توانسته از زمان مرحوم مصدق داشته باشد- متوقف شود.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی