|
آنچه
در انتخابات
مجلس
هفتم روی داد، ايجاد نوعی
اليگارشی بود. بنيان
سپاه پاسداران بر پايه سازمانی
نظامی، ايدئولوژيك و سياسی
گذاشته شد اما بتدريج به يك نهاد
سياسی تبديل شده است. سپاهيها و
پاسداران ما كه گروه
منزلتی
مهمی در عرصه سياسی كشور
هستند، دارای دلبستگيهای
صنفی، ايدئولوژيك و سياسی
هستند.
علوی
تبار با اشاره به گرايشهای
دينی، سياسی و اقتصادی
نيرويی كه رهبری مجلس هفتم را
به دست خواهد گرفت، گفت:
آنها
در زمينه دينی،
كاملا بنيادگرا
هستند، اما لزوما سنتگرا نيستند.
به
لحاظ
سياسی توتاليتر و تماميتخواه
هستند و توتاليتر كسی است كه به
دنبال يك شخصيت
كاريزماتيك
ميگردد تا به آن قدرتی بيحد و
حصر در عرصه سياسی دهد. در عرصه
سياسی
از احزاب و حزبهای جا افتاده در
جامعه خوشش نميآيد و خواهان روابط
مستقيم
رهبری
- توده است.
درباره
ديدگاه اقتصادی گروهی كه به
مجلس هفتم راه يافته
بايد بگويم كه اشتباهی كه اغلب،
برخی از دوستان ما كردهاند،
تصور چپ بودن
اين گروه به لحاظ شعارهايی است
كه عليه بازار ميدهند، در حالی
كه در همه جای دنيا، راستهای
توتاليتر با مكانيزم بازار مخالفند.
از آن جا كه راستهای
افراطی با مكانيزم بازار
مخالفند، لذا دائما با اين كه كارها
را به عهده بازار بگذاريم
مخالفت ميكنند و دخالت بيشتر دولت
را برميتابند، اما اين به
معنای چپ بودن
گروه راه يافته به مجلس هفتم
شورای اسلامی نيست، در عين
حال راستهای عملگرا و
مدرن (ليبرالها و پراگماتيسمها)
خواهان شفافسازی اقتصادی و
كاهش دخالت دولت و
امرخصوصيسازی
هستند.
علوی
تبار در همين سخنرانی پيرامون
نقش آينده جنبش دانشجوئی در
ايران گفت:
در
يك دليل جامعهشناختی جنبش
دانشجويی به سمت دگرديسی دلمشغوليتها
ميرود.
وقتی يك نسل شورشی به يك نسل
كاملا سازگار تبديل ميشود، نشاندهنده
نوسان
دلمشغوليهاست كه گاهی
عمومی و گاهی خصوصی و
فردگراست. از آن جا كه جنبش
دانشجويی
تغذيهاش از دانشجويی است كه هر
سال وارد دانشگاه ميشود، لذا در
مقاطع
مختلف
زمانی و مكانی، دلمشغوليهای
مختلف وجود دارد، بنابراين منبع
تغذيه جنبش
دانشجويی
دچار مشكل ميشود و به عبارتی
نيرويی كه تا قبل از آن فعال
بوده، اعتبارش را از دست ميدهد.
چه
خوب و يا چه بد، جنبش
دانشجويی در سالهای
اخير، از خود چهرهای غيرقابل
اعتماد ساخت.
جنبش دائما در
حال نوسان است و
شعارهای خود را مرتب تغيير ميدهد.
اين كه مسأله استقلال برايش كمرنگ
شده است، در واقع دنبال مفری است
تا خود را از شر مانعی كه هضم
شدنش در بازار
جهانی و پيوستن آن به جنبش
جهانی را مانع ميشود برهاند،
در حالی كه بقيه نيروهای
سياسی دچار چنين تحولی نشدهاند
و امروز بايد روی نيروی
ديگری برای پيشبرد
و
تحولات آتی حساب كرد. جنبش
دانشجويی ديگر در مركز و محور
جريانهای اجتماعی نيست، بلكه
در بخشی از آن و يا حاشيه آن
قرار خواهد گرفت.
من معتقدم ظرفيت
اصلاحی در جامعه پايان نيافته.
انقلاب اسلامی
از ابتدا تمايلات و خواستهای
دموكراتيك داشته است، لذا در حال
حاضر راهی جز ميثاق و اصلاح
نداريم، يعنی بايد به عنوان يك
هدف به وضعيت غيرايدهآل و سازشی
كه فقط خواستهای ما در آن نيست،
در كوتاهمدت تن دهيم.
مشكل
ما در برخورداری
برخی ها از حقهای ويژه است ،
معتقدم چانچه اين حق ويژهها
برداشته شود و برابری
سياسی، رقابتهای
ايدئولوژيك و تاثيرپذيری خطمشيهای
عمومی در شرايط دموكراتيك
از دين در آن پذيرفته شود، و چنانچه
مردم اكثرا مسلمان باشند، لذا آن جامعه
هم اسلامی و هم دموكراتيك است.
علوی
تبار با اشاره به دلبستگی عاطفياش
با نظام
و انقلاب گفت: من بهترين دورانم
عمرم را در زندان و بعد در سنگر
گذراندهام،
بنابراين
نميتوانم نسبت به آن بياهميت
باشم.
برخورد
ما با انقلاب مثل رابطه پدر و
فرزنديی است. معتقدم كارنامه
جمهوری اسلامی در مراحل مختلف
سياسی، اقتصادی، اجتماعی
كاملا نامناسب نيست، همچنان كه
انتقادات راديكاليام
را دارم، ولی در ته دلم
دلبستگی نسبت به انقلاب و امام(ره)
وجود دارد. معتقدم
امام خميني(ره) در هدايت دوره
پيروزی نظام جمهوری اسلامی
واقعا پيروز بوده
است
چون يك هدف را دنبال ميكرد كه آن
بيرون كردن شاه از كشور بود.
لزومی
ندارد دعواهايمان را در همه جا فعال
و دشمن بالقوه را به بالفعل تبديل كنيم.
همه ميدانيم آنچه در دفتر تحكيم
وحدت اتفاق افتاد، كاری بيرون از اين
مجموعه بود و اما اينكه چرا ما نشستيم
تا عناصری از بيرون اينگونه بر
ما تاثير
بگذراند،
چيز ديگری است.
وی درباره نقد
درونی جبهه دوم خرداد نيز گفت:
نقد
از درون بايد با اين ديد كه در آينده
چه بايد كرد، صورت گيرد. جبهه دوم خرداد،
بايد از دو زاويه انديشه راهنما
و كسانی كه اين انديشه را
راهبری كردهاند، مورد نقد قرار
گيرد.
جريانی
كه تحت عنوان آبادگران روی كار
آمده است، حامی بينالمللی
ندارد، اما اين امر به اين معنا
نيست كه قدرت سازش بينالمللی
هم نداشته باشد.
ا ين جريان در عمل به
يك جريان محافظهكار و پراگماتيست
جديد منجر
خواهد
شد. اين در حالی است كه آمريكاييها،
به اين مسأله كاملا واقفند، لذا
برخورد خود
را از چندی قبل، مورد به مورد،
دنبال ميكنند.
علويتبار
همچنين در سخنرانی ديگری كه
در چهارمين نشست دانشجوئی جبهه
مشاركت ايراد كرد گفت:
در
آينده سازمانهای دانشجويی
وابسته احزاب و گروهها بسيار
مستحكمتر از جنبش دانشجويی
داخل دانشگاهها عمل
ميكنند چرا كه آنها
ميتوانند نيروی كافی بگيرند
و همچنين از نظر مالی بيشتر
ميتوانند نيروهای
خود را تغذيه كنند.
هميشه
اين اتهام زده ميشد كه مشاركت
پيرو خاتمی است ولی اين انتخابات
اثبات كرد كه به خاتمی عنايت
دارد ولی تا موقعی كه همراه با
منافع آنها باشد
و جبهه خود دارای خط و مشی
مشخص است.
|