ايران

پيك

                         

حجت الاسلام كديور: اگر بميريم كاری حسينی كرده ايم،

اگر مانديد كاری زينبی كنيد و الا كاری يزدی كرده ايم

به 8 دليل فقهی و ديني

اين ولايت وحكومت

قابل بيعت نيست!

با آنكه كديور اسم "علی خامنه ای” را در سخنرانی خود نيآورد،

تمام مشخصات ساقط بودن ولايت و رهبری از وی را بر شمرد

 

 

محسن كديور در مراسم شب های عزاداری ماه محرم كه از سوی جبهه مشاركت ايران اسلامی در كانون توحيد برپا شده بود، از جمله سخنرانان بود. او در سخنرانی خود 8 شاخصه را بعنوان نشانه های جابرانه بودن حكومت و ولايت بر شمرد كه آشكارا رهبر كنونی جمهوری اسلامی را شامل می شود. او گفت:

متاسفيم در زمانی زندگی می كنيم كه مسائلی با ظاهرسازی و رياكاری، از مساله اساسی عدالت و دادگری و انصاف با اهميت‌‏تر شمرده‌ شده است.

ترديدی نداريم كه شرعاً نبايد تن به ولايت جائر داد و با او همكاری كرد.

 كليات برای شناخت جائر را از علما مي‌‏پرسيم، اما جزئيات در مقام تطبيق؛ وظيفه شرعی تك‌‏تك مكلفان و مومنان است.

جور و عدل، بيش از آن كه صفت شخص باشد، بايد به عنوان صفت نظام و سيستم‌‏ها در نظر گرفت و در ولايت جائر، جور صفت نحوه‌‏ اداره جامعه است و نه صفت والی. البته بی شك اگر كسی ولايت‌‏اش جائرانه باشد، در عدالت شخص او هم جای شك است.

وی تاكيد كرد: امروز در نظام‌‏های جائرانه مي‌‏كوشند به رفتار خود ظاهر قانونی دهند. لذا امروز پيش از آنكه قانونی بودن اداره جامعه‌‏ای شرط باشد، عادلانه بودن قانون آن جامعه شرط است. اشتباهی كه برخی بزرگان جامعه ما در آغاز اصلاحات انجام دادند همين نكته بود كه بر مطلق قانون انگشت گذاشتند و نه عادلانه كردن قانون.

اگر امروز در جامعه‌‏ای پشت كوه قاف، آمدند و قانونی نوشتند و در آن تصريح به نامحدود بودن اختيارات راس هرم قدرت سياسی كردند، نمي‌‏توان روی اين قانون انگشت نهاد.

فرضاً در جامعه‌‏ای دينی، روش جائرانه حتماً خود را به لباس دين در مي‌‏آورد و به قول ميرزای نايينی در آن جامعه با استبداد دينی مواجه خواهيم بود كه به مراتب از استبداد مطلق خطرناك‌‏تر است.
بحث از به دست گرفتن اسلحه‌‏ نيست، بلكه بحث از سخن گفتن آزاد، روزنامه‌‏های آزاد، اينترنت و ... است و اين كه آيا مي‌‏توان از اين حكومت و مقامات مسئول او پرسش كرد يا نه؟

1- اگر در جامعه‌‏ای مقامی وجود داشت كه او در هيچ نهادی موظف به پاسخگويی نباشد؛ در اين صورت اولين شاخصه جائرانه بودن آن نظام محقق شده است.

اگر مخالفت صرف نكند و حكومت جائر كاری كند كه مشكلات زيادی برای منتقدين ايجاد شود، يكی ديگر از شاخصه‌‏ها محقق شده است.

در جامعه‌‏ای كه هر روز منتقدان مورد تعرض و هجوم دستگاه‌‏های حكومتی قرار مي‌‏گيرند، پرونده‌‏های نادرست و امور دروغ به آنها نسبت داده مي‌‏شود، امنيت آبرويی آنها به هم خورده است.

2- «بيعت تحميلي» نيز از شاخصه های ديگر ولايت جائر داشت. علت قيام سيدالشهدا همين مساله بود. بيعت حق است و تكليف نيست.

 حكومتی كه برخلاف اراده ملی،‌ افكار عمومی و رضايت شهروندانش اقدام مي‌‏كند، حكومت جائر است.
اگر جايی رضايت مردم در مقابل رضايت خالق قرار گرفت، مومن بودن اقتضا مي‌‏كند رضايت خود را مقدم بدانيم. اما بحث از رضايت مردم در امور مباح است و اكثر مسائل سياسی در اين حوزه قرار مي‌‏گيرند.
3- شاخصه سوم حكومت جائر در اسلام «ميزان تملق، مداحی و شخص پرستي» است.
 بايد ديد چه ميزان اشخاص محور هستند و نه اقوال و ملاك‌‏ها. در يكی از نمايشگاههای بين‌‏المللی كتاب در خارج از كشور ديدم هر جامعه‌‏ای كه از مردم‌‏سالاری و دموكراسی دورتر بود عكس رهبرانش در غرفه‌‏ها‌‏ی اين كشورها بزرگتر بود.

زمامداران بايد جايشان در قلب مردم باشد. نيازی به عكس بيرونی نيست. مهم اين است كه راز پيشرفت مردم با مداحی و تملق است يا با قابليت‌‏ها؟

4- «عهدشكني» چهارمين شاخصه حكومت جائر است. حكومتی كه به راحتی عقودی را كه با مردم بسته است، مي‌‏گسلد، نشانه بي‌‏ادبی دينی آن حكومت است.

بيشترين امری كه در دين ما بر آن تاكيد شده است، قرارداد و عهدی است كه مي‌‏بنديم. مهم هم نيست كه با چه كسی باشد، حتی اگر طرف قرار داد كافر باشد.

حكومتی كه به قانونی كه خود وضع كرده، عمل نمي‌‏كند، مانند متولی امامزاده‌‏ای است كه قبل از همه آبروی امامزاده خود را از بين برده است.

5- شاخصه پنجم حكومت جائر در اسلام «عدم صداقت، دورويی و تزوير» است. حكومتی كه با مردم خود يك رو نباشد، با زبان صادقانه با مردم سخن نگويد، فرمانی علنی و فرمانی پنهانی داشته باشد، مردم را با فرمان علنی سرگرم كند، اما به خواص و مسئولين و منصوبين فرمان خاص صادر كند، در چنين حالتی مردم به آن حكومت اطمينان نخواهند كرد.

حكومت به مردم خود نياز دارد. برای روزهای سختی و مبادا بايد طوری بود كه اگر حكومت سخنی گفت، مورد پذيرش مردم قرار گيرد. اما اگر حكومتی وقت و بی وقت به مردم دروغ گفت، مانند چوپان دروغ‌‏گويی مي‌‏شود كه وقتی گرگ واقعاً آمده، هر چه فرياد مي‌‏كشد ديگر كسی باور نمي‌‏كند.

«دروغ» از گناهان كبيره‌‏ای است كه عدالت را ساقط مي‌‏كند. اگر كسی يك بار دروغ گفت و توبه نكرد، عدالتش رفته است، اما اگر كسی رويه‌‏اش در اداره حكومت، عدم صداقت شد، آن وقت به شكل نهادينه از اين روش پسنديده دينی فاصله گرفته است.

صداقت آيينه اين است كه آيا ولايت عادلانه است يا جائرانه. هر كسی مي‌‏توان در اين زمينه به ضمير ذهنی خود مراجعه كند.

6- شاخصه ششم حكومت جائر در اسلام آنست كه اگر حكومتی از مردم خود تقاضای اطاعت مطلق، تبعيت محض و بی چو و چرا كرد، بی برو برگرد ضوابط حكومت جائر را در خود محقق كرده است.
اطاعت مطلق عبارت شرك آلودی است برای غير معصوم. ما حق نداريم از احدی غير از خدا و رسول و ائمه اين گونه اطاعت كنيم. حتی نسبت به رسول و ائمه هم اين گونه اطاعت كردن جای بحث دارد.

7- شاخصه هفتم كه نزديك به شاخص ششم است، قايل شدن به اختيارات نامحدود و مطلق و نظارت ناپذير يا به زبان ديگر تمركز قدرت و عدم توزيع عادلانه آن در جامعه است. برای اين كه قدرت پاك و سالم باشد، چاره‌‏ای نداريم جز اين كه قدرت را پاسخگو و مسئول كنيم. بعضی نهادهای نظارتی را بر پا كنيم كه سنتی دينی و اسلامی است و صرفاً از فلاسفه غربی نيامده است.

كسی كه اين امر را انكار كند مانند اين است كه ساير ضروريات دينی مثل نماز را منكر شود.
ولايتی جائر است كه در آن محدوديت زمانی برای تصدی قدرت سياسی پيش‌‏بينی نشده باشد و قدرت سياسی موقت نباشد و مادام‌‏العمر باشد، مثل وضعی كه صدام حسين در عراق داشت.

آب كه مايع حيات است اگر بماند مي‌‏گندد. اگر مي‌‏خواهيم قدرت مرداب نشود، بايد چون رودخانه جاری شود.

 8-  شاخصه هشتم حكومت جائر «عدم توزيع عادلانه ثروت" است. اگر در جامعه‌‏ای ثروت ملی به شكل عادلانه‌‏ای تقسيم نشود و به قول حضرت علی (ع) كوه ثروت در مقابل دره‌‏های عميق فقر ايجاد شده باشد، نمي‌‏توان گفت آن جامعه عادلانه است.

اين مسائل هم با دستورالعمل و بخشنامه حل نمي‌‏شود. تعديل اقتصادی بيش از همه به علم و دانش اقتصاد نياز دارد. مهم اين است كه مقربان به درگاه قدرت از امتيازات بيشتر مالی بهره‌‏مندند يا خير.
 وظيفه شرعی در مقابل ولايت جائر كاری است كه سيدالشهدا صورت داد و زنده‌‏ياد مرحوم دكتر علی شريعتی در اين زمينه گفت: آنها كه رفتند
كار حسينی كردند و آنها كه ماندند كار زينبی كنند و گرنه يزيدي‌‏اند.
امروز سوء استفاده از دين به جايی رسيده كه برای همراهی دين عده‌‏ای هوس‌ مخالفت مي‌‏كنند. حكومت در حد و ذات خود امری دينی نيست و حكومت وظيفه اصلي‌‏اش تامين امنيت و نظم و رفاه عمومی است.
اگر حكومتی دينی مي‌‏شود، جامعه است كه آن را دينی مي‌‏كند. در يك جامعه دينی از باب «از كوزه همان برون تراود كه در اوست» حكومت نمي‌‏تواند نسبت به ارزش‌‏های دينی بي‌‏تفاوت باشد.
امر حكومت داری امری فنی است و ربطی به اين دين و آن دينی ندارد. ترافيك،‌ آلودگی هوا و تورم و ... اينها ربطی به دين ندارند. اما اگر منظور اين باشد كه ارزش‌‏های دينی را نخواهيم كه در جامعه رعايت كنيم، من نمي‌‏پسندم.

چاره درد ما پناه بردن به حكومت سكولار نيست. مشكل ما جهل برخی از جامعه است كه برخی نااهلان از آن استفاده ابزاری مي‌‏كنند. برخی از رقت احساس دينی مردم سوء استفاده می كنند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی