|
محسن كديور در مراسم شب
های عزاداری ماه محرم كه از
سوی جبهه مشاركت ايران اسلامی
در كانون توحيد برپا شده بود، از
جمله سخنرانان بود. او در
سخنرانی خود 8 شاخصه را بعنوان
نشانه های جابرانه بودن حكومت و
ولايت بر شمرد كه آشكارا رهبر
كنونی جمهوری اسلامی را
شامل می شود. او گفت:
متاسفيم در زمانی
زندگی می كنيم كه مسائلی با
ظاهرسازی و رياكاری، از مساله
اساسی عدالت و دادگری و انصاف
با اهميتتر شمرده شده است.
ترديدی نداريم كه شرعاً
نبايد تن به ولايت جائر داد و با او
همكاری كرد.
كليات
برای شناخت جائر را از علما ميپرسيم،
اما جزئيات در مقام تطبيق؛ وظيفه
شرعی تكتك مكلفان و مومنان
است.
جور و عدل، بيش از آن كه صفت
شخص باشد، بايد به عنوان صفت نظام و
سيستمها در نظر گرفت و در ولايت
جائر، جور صفت نحوه اداره جامعه
است و نه صفت والی. البته بی شك
اگر كسی ولايتاش
جائرانه باشد،
در عدالت شخص او هم جای شك است.
وی تاكيد كرد: امروز در
نظامهای جائرانه ميكوشند
به رفتار خود ظاهر قانونی دهند.
لذا امروز پيش از آنكه قانونی
بودن اداره جامعهای شرط
باشد، عادلانه بودن قانون آن جامعه
شرط است. اشتباهی
كه برخی بزرگان جامعه ما در آغاز
اصلاحات انجام دادند همين نكته بود
كه بر مطلق قانون انگشت گذاشتند و
نه عادلانه كردن قانون.
اگر امروز در جامعهای
پشت كوه قاف، آمدند و قانونی
نوشتند و در آن تصريح به نامحدود
بودن اختيارات راس هرم قدرت
سياسی كردند، نميتوان روی
اين قانون انگشت نهاد.
فرضاً در جامعهای
دينی، روش جائرانه حتماً خود را
به لباس دين در ميآورد و به قول
ميرزای نايينی در آن جامعه با
استبداد دينی مواجه خواهيم بود
كه به مراتب از استبداد مطلق خطرناكتر
است.
بحث از به دست گرفتن اسلحه نيست،
بلكه بحث از سخن گفتن آزاد، روزنامههای
آزاد، اينترنت و ... است و اين كه آيا
ميتوان از اين حكومت و مقامات
مسئول او پرسش كرد يا نه؟
1- اگر در جامعهای
مقامی وجود داشت كه او در هيچ
نهادی موظف به پاسخگويی
نباشد؛ در اين صورت اولين شاخصه
جائرانه بودن آن نظام محقق شده است.
اگر مخالفت صرف نكند و حكومت
جائر كاری كند كه مشكلات
زيادی برای منتقدين ايجاد
شود، يكی ديگر از شاخصهها
محقق شده است.
در جامعهای كه هر روز
منتقدان مورد تعرض و هجوم دستگاههای
حكومتی قرار ميگيرند، پروندههای
نادرست و امور دروغ به آنها نسبت
داده ميشود، امنيت آبرويی
آنها به هم خورده است.
2- «بيعت تحميلي» نيز از
شاخصه های ديگر ولايت جائر داشت.
علت قيام سيدالشهدا همين مساله بود.
بيعت حق است و تكليف نيست.
حكومتی
كه برخلاف
اراده ملی، افكار عمومی و
رضايت شهروندانش اقدام
ميكند، حكومت جائر است.
اگر جايی رضايت مردم در مقابل
رضايت خالق قرار گرفت، مومن بودن
اقتضا ميكند رضايت خود را مقدم
بدانيم. اما بحث از رضايت مردم در
امور مباح است و اكثر مسائل
سياسی در اين حوزه قرار ميگيرند.
3- شاخصه سوم حكومت جائر در اسلام «ميزان
تملق، مداحی و شخص پرستي» است.
بايد ديد
چه ميزان اشخاص محور هستند و نه
اقوال و ملاكها. در يكی از
نمايشگاههای بينالمللی
كتاب در خارج از كشور ديدم هر جامعهای
كه از مردمسالاری و
دموكراسی دورتر بود عكس رهبرانش
در غرفههای اين كشورها
بزرگتر بود.
زمامداران بايد جايشان در
قلب مردم باشد. نيازی به عكس
بيرونی نيست. مهم اين است كه راز
پيشرفت مردم با مداحی و تملق است
يا با قابليتها؟
4- «عهدشكني» چهارمين شاخصه
حكومت جائر است. حكومتی كه به
راحتی عقودی را كه با مردم
بسته است، ميگسلد، نشانه بيادبی
دينی آن حكومت است.
بيشترين امری كه در دين
ما بر آن تاكيد شده است، قرارداد و
عهدی است كه ميبنديم. مهم هم
نيست كه با چه كسی باشد، حتی
اگر طرف قرار داد كافر باشد.
حكومتی كه به قانونی
كه خود وضع كرده، عمل نميكند،
مانند متولی امامزادهای
است كه قبل از همه آبروی
امامزاده خود را از بين برده است.
5- شاخصه پنجم حكومت جائر در
اسلام «عدم صداقت، دورويی و
تزوير» است. حكومتی كه با مردم
خود يك رو نباشد، با زبان صادقانه
با مردم سخن نگويد، فرمانی علنی و فرمانی
پنهانی داشته باشد، مردم را با
فرمان علنی سرگرم كند، اما به
خواص و مسئولين و منصوبين فرمان خاص
صادر كند، در چنين حالتی مردم به
آن حكومت اطمينان نخواهند كرد.
حكومت به مردم خود نياز دارد.
برای روزهای سختی و مبادا
بايد طوری بود كه اگر حكومت
سخنی گفت، مورد پذيرش مردم قرار
گيرد. اما اگر حكومتی وقت و بی
وقت به مردم دروغ گفت، مانند چوپان
دروغگويی ميشود كه
وقتی گرگ واقعاً آمده، هر چه
فرياد ميكشد ديگر كسی باور
نميكند.
«دروغ» از گناهان كبيرهای
است كه عدالت را ساقط ميكند. اگر
كسی يك بار دروغ گفت و توبه نكرد،
عدالتش رفته است، اما اگر كسی
رويهاش در اداره حكومت، عدم
صداقت شد، آن وقت به شكل نهادينه از
اين روش پسنديده دينی فاصله
گرفته است.
صداقت آيينه اين است كه آيا
ولايت عادلانه است يا جائرانه. هر
كسی ميتوان در اين زمينه به
ضمير ذهنی خود مراجعه كند.
6- شاخصه ششم حكومت جائر در
اسلام آنست كه اگر حكومتی از
مردم خود تقاضای اطاعت مطلق،
تبعيت محض و بی چو و چرا كرد،
بی برو برگرد ضوابط حكومت جائر
را در خود محقق كرده است.
اطاعت مطلق عبارت شرك آلودی است
برای غير معصوم. ما حق نداريم از
احدی غير از خدا و رسول و ائمه
اين گونه اطاعت كنيم. حتی نسبت به
رسول و ائمه هم اين گونه اطاعت كردن
جای بحث دارد.
7- شاخصه هفتم كه نزديك به
شاخص ششم است، قايل شدن به اختيارات
نامحدود و مطلق و نظارت ناپذير يا
به زبان ديگر تمركز قدرت و عدم
توزيع عادلانه آن در جامعه است.
برای اين كه قدرت پاك و سالم
باشد، چارهای نداريم جز اين
كه قدرت را پاسخگو و مسئول كنيم.
بعضی نهادهای نظارتی را بر
پا كنيم كه سنتی دينی و
اسلامی است و صرفاً از فلاسفه
غربی نيامده است.
كسی كه اين امر را انكار
كند مانند اين است كه ساير ضروريات
دينی مثل نماز را منكر شود.
ولايتی جائر است كه در آن
محدوديت زمانی برای تصدی
قدرت سياسی پيشبينی نشده
باشد و قدرت سياسی موقت نباشد و
مادامالعمر باشد، مثل وضعی
كه صدام حسين در عراق داشت.
آب كه مايع حيات است اگر
بماند ميگندد. اگر ميخواهيم
قدرت مرداب نشود، بايد چون رودخانه
جاری شود.
8- شاخصه هشتم حكومت جائر «عدم توزيع
عادلانه ثروت" است. اگر در جامعهای
ثروت ملی به شكل عادلانهای
تقسيم نشود و به قول حضرت علی (ع)
كوه ثروت در مقابل درههای
عميق فقر ايجاد شده باشد، نميتوان
گفت آن جامعه عادلانه است.
اين مسائل هم با دستورالعمل
و بخشنامه حل نميشود. تعديل
اقتصادی بيش از همه به علم و دانش
اقتصاد نياز دارد. مهم اين است كه
مقربان به درگاه قدرت از امتيازات
بيشتر مالی بهرهمندند يا خير.
وظيفه
شرعی در مقابل ولايت جائر
كاری است كه سيدالشهدا صورت داد
و زندهياد مرحوم دكتر علی
شريعتی در اين زمينه گفت: آنها كه
رفتند كار حسينی كردند و آنها كه ماندند كار
زينبی كنند
و گرنه يزيدياند.
امروز سوء استفاده از دين به
جايی رسيده كه برای همراهی
دين عدهای هوس مخالفت ميكنند.
حكومت در حد و ذات خود امری
دينی نيست و حكومت وظيفه اصلياش
تامين امنيت و نظم و رفاه عمومی
است.
اگر حكومتی دينی ميشود،
جامعه است كه آن را دينی ميكند.
در يك جامعه دينی از باب «از كوزه
همان برون تراود كه در اوست» حكومت
نميتواند نسبت به ارزشهای
دينی بيتفاوت باشد.
امر حكومت داری امری فنی
است و ربطی به اين دين و آن
دينی ندارد. ترافيك، آلودگی
هوا و تورم و ... اينها ربطی به دين
ندارند. اما اگر منظور اين باشد كه
ارزشهای دينی را نخواهيم
كه در جامعه رعايت كنيم، من نميپسندم.
چاره درد ما پناه بردن به
حكومت سكولار نيست. مشكل ما جهل
برخی از جامعه است كه برخی
نااهلان از آن استفاده ابزاری ميكنند.
برخی از رقت احساس دينی مردم
سوء استفاده می كنند.
|