ايران

پيك

                         
نامه مهدی كروبی
انصراف و اعتراف
ديرهنگام رئيس مجلس

ضربه ایكه روحانيت مبارز، به مجمع روحانيون زد
 

 

مهدی كروبی رئيس مجلس ششم طی نامه ای به وزارت كشور اعلام داشت كه نمی خواهد در دور دوم انتخابات تهران شرکت كند. اين درحالی است كه او در ليست سی نفره ایكه شورای نگهبان از زير عبای خود در آورده و بعنوان برندگان انتخابات تهران اعلام داشته قرار ندارد.

کروبی در نامه خود به نکته ای اشاره كردكه اين نکته شايد بخشی از آن مذاکرات، رايزنی ها، تهديدها و صلاحديدهائی باشد كه در ماههای پيش از انتخابات جريان داشت و به موجب آن اندک شماری ازاعضای رهبری مجمع روحانيون مبارز به شمول وی درانتخابات اخير شرکت كردند. مذاکراتی كه گاه در حضور رهبر و گاه با حضور اعضای شورای نگهبان انجام شد. كروبی، در همين نامه نيز تلويحا اعتراف میكندكه برای تمکين از خواست رهبر از نمايندگان معترض مجلس ششم جدا شد و انگيزه آن نيز هراس از تحريم كامل انتخابات فرمايشی از سوی كليه اصلاح طلبان بود. طبعا، چنانچه رئيس مجلس كشور به جمع معترضين و نمايندگان مستعفی می پيوست و رئيس جمهور نيز تن به برگزاری انتخابات فرمايشی نمی داد، صحنه ديگری، غير از صحنه ایكه امروز با ميدان داری شورای نگهبان و قبضه مجلس توسط جبهه ضد اصلاحات در برابر مردم ايران قرار دارد قرار داشت. كروبی در نامه خود نوشت:

" در حال حاضر آثار سوئی كه انصراف اينجانب قبل از برگزاری انتخابات برجای می گذاشت منتفی شده است و لذا انصراف رسمی خود را از حضور در ادامه رقابت ها اعلام می دارم."

تمام ناظران سياسی ايران معتقدند شرکت كروبی در انتخاباتی كه بصورت گزينشی و با تائيد ليست رهبری برگزار شد يک اشتباه بزرگ از جانب رئيس مجلس ششم بود. اشتباهی كه بی شک بازتاب های جدی در داخل رهبری مجمع روحانيون مبارز خواهد داشت.

حجت الاسلام مجيد انصاري

شرکت كروبی در انتخابات اخير، از جنس شرکت امثال مجيد انصاری دراين انتخابات نبودكه سابقه غير قابل دفاع سرپرستی زندان های كشور در زمان قتل عام زندانيان سياسی را دارد. گرچه او نيز ديگر امروز مورد عنايت مافيای قدرت و ثروت و جنايت در جمهوری اسلامی نيست، چراكه در مجلس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت گاه ساز مخالف زده و در مجلس ششم نيز گهگاه با اصلاح طلب ها پالوده خورده بود. حضور او در صف اصلاح طلب ها هميشه يکی از سئوالات جدی بود. او نيز با بلائیكه بر سر داوطلبی اش برای مجلس هفتم آوردند ديگر نمی تواند در خط ميانه بازی كند. هنوز هيچ روزنامه نگاری جسارت آن را در جمهوری اسلامی نداشته كه از ارشد ترين مقامات سياسی و قضائی جمهوری اسلامی درباره قتل عام زندانيان در سال 1367 سئوالكند. شايد اگر روزی چنين فرصتی فراهم شد بتوان از مجيد انصاری هم پرسيد:

اين واقعيت است كه حکمی راكه به امضاء و يا تائيد آيت الله خمينی رسيد شما تهيه كرده بوديد؟

و يا

در آستانه آن حکم و جنايت تاريخی، شما دركجا سخنرانی میكرديد كه فرياد "بکشيد بکشيد" شما را در بندهای زندان روی بلند گو برده بودند؟

 با شرکت كروبی درانتخابات و دعوتیكه محمد خاتمی برای شرکت مردم درانتخابات كرد، مجمع روحانيون مبارز وارد بازی خطرناکی شد كه لطمه ای جدی به اعتبار روحانيون آن وارد آمد. اين درحالی است كه جامعه روحانيت مبارز خود مستقيما ورود به صحنه نکرد و از پشت صحنه كليه تدارکات انتخابات فرمايشی را تا رسيدن به نتيجه مطلوب خود پيش برد. درحاليکه ناطق نوری و آيت الله مهدوی كنی دو رهبر رقيب در جامعه روحانيت مبارز در صحنه علنی انتخابات مجلس هفتم حاضر نبودند، جامعه روحانيت مبارز توانست بيشترين نقش را در تبديل مجلس، به مجمعی انتصابی ايفاء كنند. علی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی نيز خود از اعضای جامعه روحانيت مبارز و از بنيانگذاران آن هستند. اين تشکل سياسی روحانيون جناح راست جمهوری اسلامی بر مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ستاد ائمه جمعه و... سلطه دارد و از طريق رهبران طراز اول آن مانند هاشمی رفسنجانی و شخص علی خامنه ای نهادهای ديگری مانند دادگاه ويژه روحانيت، نمايندگی های ولی فقيه در ارگان های نظامی وامنيتی، قوه قضائيه و... راكنترل میكند. نزديک ترين متحد جامعه روحانيت مبارز، حزب موتلفه اسلامی است. آنها در اتحاد با هم حزب جمهوری اسلامی را بنيان گذاردند اما نتوانستند سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، بقايای حزب ملل اسلامی، گروه های چريکی مسلمان زمان شاه و حتی شاخه ای از فدائيان اسلام راكه آيت الله خلخالی دراختيار داشت تحمل كنند و حزب جمهوری اسلامی بدين طريق خود انحلال خويش را اعلام داشت. پس از آن انحلال جامعه روحانيت بخش روحانی جناح راست را عهده دار شد و موتلفه اسلامی بخش مکلای آن را. اين هر دو بيشترين ارتباط و همکاری اقتصادی را نيز با برپائی نهادهای اقتصادی، صندوق های قرض الحسنه، سازمان اقتصادی اسلامی و انواع بنيادهای مالی- تجاری با يکديگر داشته و دارند و بنياد "رسالت" و روزنامه "رسالت" تبديل به ارگان مشترک آنها شد.

در واقع بزرگترين پل پيوند اين دو جريان ثروتی است كه در جمهوری اسلامی به جيب زده اند و آقازاده های آنها تبديل به چک سفيد در جمهوری اسلامی شده اند كه هر رقمی در آن می توان نوشت و نقدكرد!

مجمع روحانيون مبارز كه افرادی نظير محتشمی پور، خوئينی ها و... در آن حضور دارند، اکنون با بلوف سياسی كه كروبی از رهبر و شورای نگهبان خورد و پا سست كردن محمد خاتمی در نرفتن زير بار برگزاری انتخابات فرمايشی مجلس هفتم، اکنون در آستانه يک تحول جدی قرار گرفته است. اين مجمع اکنون جواز يک حزب سياسی را دارد و با برپائی كنگره و گشايش دفاتر حزبی خود در شهرستان ها عملا ناچار به قبول معيارهای حزبی در داخل خود است. اين معيارها بی شک تغييرات اساسی در ترکيب رهبری اين مجمع را تحميل میكند. سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی بيش از جبهه مشارکت ايران اسلامی با اين مجمع نزديکی و همکاری داشته است و باكودتائی كه عليه مجلس و پارلمان در جمهوری اسلامی شد، نمی توان از فشارهای اين سازمان بر رهبری مجمع روحانيون مبارز نيز غافل بود. اين فشارها عمدتا بر محور محاسبه كمتر حکومتی در اين مجمع و نزديکی بيشتر به جنبش اصلاحات در بطن جامعه استوارخواهد بود. شايد مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم كه بخش حوزه ای اين تشکيل سياسی- روحانی است، بيشترين فشار را برای ايجاد تغييرات اساسی در ترکيب رهبری مجمع روحانيون مبارز وارد آورد. آن تشکل حوزه ای كه ستاد مرکزی آن در شهر قم است، از حمايت روحانيون صاحب عنوان ديگری نظير آيت الله اردبيلی و آيت الله صانعی نيز برخورددار است. آيت الله اردبيلی تا پيش از درگذشت آيت الله خمينی حتی در شرايطی يک گام جلو تر از علی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی در ساختار حاکميت حرکت میكرد و جزو 5 نفری بودكه در جلسه تعيين رهبر جديد كه پس از درگذشت آيت الله خمينی برپا شد بعنوان شورای رهبری مطرح شده بود. حتی زمانیكه در همان مجلس پيشنهاد شد بجای 5 نفر، سه نفر ترکيب شورا باشد، بازهم يکی از سه نفر اردبيلی بود. پس از قرارگرفتن علی خامنه ای در پست رهبری، موسوی اردبيلی و خوئينی ها (رئيس شورای عالی قضائی كه همان قوه قضائيه كنونی باشد و دادستان كلكشور)از نخستين دانه درشت های زمان آيت الله خمينی بودندكه به حاشيه رانده شدند. آيت الله يوسف صانعی نيز از نزديک ترين همکاران آيت الله خمينی بود.

آيا اين ترکيب كه بی شک از حمايت آيت الله منتظری نيز برخوردار است، چنين شکست سازماندهی شده ای را كه روحانيت مبارز تهران بدان تحميلكرد و رهبر نقشی قاطع در آن داشت خواهد پذيرفت؟

در ماه های آينده، تغييرات در ترکيب رهبری مجمع روحانيون مبارز و راه های مقاومت در برابر محدوديت های بازهم بيشتری كه رهبر به كمک قوه قضائيه و شورای فرماندهی سپاه عليه اين حزب روحانی و بويژه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی به آنها تحميل خواهدكرد، آغاز خواهد شد. در آن زمان پاسخ بسياری از سئوال يافت خواهد شد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی