روزنامه
پرتيراژ و معتبر لوموند چاپ پاريس
در تفسيری كم سابقه بدليل بكار
بردن اصطلاحات، پيرامون انتخابات
مجلس هفتم ايران نوشت:
"دولت اصلاح گرايان ايـران با انجام انتخابات غيردموكراتيك
مجلس هفتم، تجربه ای از
دمكراسی را به پايان برد و به خاك
سپرد. دراين انتخابات دولت خاتمی
به هيچيك از قول و قرارهايش وفادار
نماند.
اكنون ، ديگر وضعيت، بطور
غيرمستقيم اما قطعی، برای همه
روشن شده است. ديگر با هيچ ترفندی
نمی توان مراكز واقعی قدرت را
كه در دست گروهی از روحانيون
است، با بازی در « نمايش سايه ها»
از چشم مردم ايران و جهانيان پنهان
ساخت. ديگر نمی توان مانند آدم و
حوا كه برگ ميوه بهشتی، انجير را
ستر خود می كردند، دمكراسی و
ابزار آن را برای مخفی كردن
چهره ديكتاتوری كرد و دمكراسی
را به بازی گرفت و ملعبه ساخت."
نقل از Recklinghaeuser Zeitung
مورخ 23.02.2004
دو
بازنده
و
يك
علامت (سيگنال) تاريخي
« حكومت مقدس» ايـران از يك دولت الهام
بخش برای مسلمانان جهان به يك
ديكتاتوری بی آينده تبديل
می شود
باصطلاح « انتخابات» مجلس
نمايندگان ايران، بر خلاف خواست و
آرزوی اصلاح گرايان حكومتی كه
بايكوت آن را اعلان كرده بودند، به
نمايش تسويه حساب بزرگ ايرانی ها
با رژيـم ارتجاعی اين كشور تبديل
نشد. ترس از اين كه نبودن مهر شركت
در انتخابات بر شناسنامه باعث بروز
مشكلات و گرفتاری هايی در
زندگی فردی و شغلی فرد شود،
نهايتاّ بر خواست قلبی بسياری
از مردم در تحريم انتخابات غلبه كرد
و آنان را به پای صندوق های
رای اين رژيم منفور كشاند.
اصلاح گرايان متحمل شكست بسيار
سنگينی شدند. در آن سوی قضيه،
اما، ملاها نيز حقيقتاً پيروز
ميدان نيستند. آخر اين چه اول
شدنی است كه از نفر دوم در آن
خبری نباشد؟
علاوه بر اين، محورهای سياست
خارجی اين قدرت منطقه ای، از
زمان هجوم آمريكايی ها به عـراق،
به روشنی تغيير يافته است.
آمريكايی ها با وجود فاجعه ای
كه برای منطقه و خود در عراق
بوجود آورده اند، و با وجود اين كه
در شرايط كنونی يك عمليات
تنبيهی ديگر در خاورميانه را
سودمند نمی بينند، اما همچنان
رژيم تهران را بدقت زير نظر دارند
زيرا بسياری از ردپاهای
تروريسم جهانی به روشنی به
ايران ختم می شوند. در كنار اين
می بايستی به تلاش رژيـم
ايران برای بهره مند شدن از توان
اتمی نيز اشاره نمود.
برای مـلاها، كه ديگر مدت
مديدی است نـه فرزندان روحانی
آيت الله خمينی، بلكه سو استفاده
چيان و غارتگران كشور و ملتِ خود
شده اند، تنها راه باقی مانده،
تداوم دادن به روش « از اين ستون به
آن ستون فرج است» می باشد كه
طی سال های اخير آن را بكـرّات
تجربه كرده اند. به پيروی از اين
روش بوده است كه در اين سال ها اندك
اندك، اما به شكلی روزافزون، با
توسعه آزادی های فردی در
كشور موافقت كرده يا چشم بر آن بسته
اند تا گاهی جبهه گيری در
مقابل خطر خارجی تقويت شود و گاه
حتی رژيم از خطر سقوط برهد.
اين چنين است كه امروز از ايـران آن
عـلامت تاريخی به جهان اسلام
صادر می شود كه «حكومت اسلامی
در عمل فقط يك ديكتاتوری مانند
همه ديكتاتوری های منفورِ
ديگر است كه هيچ آينده ای برای
آن متصور نيست.»
سرمقاله Recklinghaeuser Zeitung
مورخ 23.02.2004 به قلم آلبرشت كونيگ
ترجمه
از زادفر
|