ايران

پيك

                         

65 درصد شركت نكرده اند و 10 تا 15 در صد

شركت كنندگان هم به ليست "آبادگران" رای نداده اند

پشت صحنه چه خبراست؟

مجريان انتخابات سكوت كرده اند

خبرنگاران تلويزيون آمار اعلام می كنند!

    احمدرضا احمدپور            

 

 

بالاخره پس از كش و قوس های فراون و رايزنی ها و نظرسنجی های متفاوت و متعدد و علی رغم اعلام نظر تمامی استانداران سراسر كشور, وزير كشور, رئيس جمهور و رئيس مجلس شورای اسلامی مبنی بر نبود شرايط مساعد و تأكيد بر وجود فضای سرد و بی تفاوت ملت نسبت به انتخابات و درخواست آنان مبنی بر به تعويق انداختن انتخابات, با مقاومت و عزم راسخ شورای نگهبان و برخلاف آنچه مسئولان كشور گفته و خواسته بودند با دستور صريح مقام رهبري, انتخابات مجلس هفتم در موعد مقرر (اول اسفند) و در امنيت كامل برگزار شد و تا اين لحظه تقريبا سرنوشت انتخابات نيز مشخص شده است. نتيجه ای كه جناح راست چهار سال تمام چشم انتظارش بود و در طول اين مدت چه كارشكنی ها كه برای ناكام ماندن اصلاحات به كار نرفت. چهار سال تحمل وجود رقيب در مجلسی كه به مجلس اصلاحات معروف شد, چهار سال خون دل خوردن و چهار سال درگيری بين شورای نگهبان و مطالبات مردمی در مجلس اصلاحات و بالاخره صبر و انتظار به سر آمد و روز موعود فرا رسيد و می روند تا از سر تصدق بی عرضگی های سردمداران اصلاحات و عقب نشينی های آنان و به لطف بهره مندی از قدرت فراقانونی و نظارت های آنچناني, طعم تلخ شكست سنگين سال های 76 و 78 را به فراموشی بسپارند. چند صباحی نفسی راحت خواهند كشيد و مشغول مقدمه چينی برای فتح سنگر رياست جمهوری خواهند شد. به راستی آيا مطلقه خواهان پيروز شده اند؟!

قبل از پاسخ به سوال فوق لازم است به نكته ای اشاره شود كه برای دست يابی به پاسخ مناسب ما را ياری خواهد كرد. چند روزی از شمارش آرا گذشته و تقريبا نتيجه قطعی انتخابات و ميزان دقيق مشاركت مردم حداقل برای مسئولان و مجريان انتخابات محرز شده است، اما معلوم نيست كه چرا هنوز رئيس جمهور و وزير كشور بعنوان مجريان انتخابات از هرگونه موضع گيری و مصاحبه و سخن در اين خصوص تا كنون خودداری كرده اند؟ چرا آمار از طريق خبرنگار صدا و سيما در ستاد انتخاباتی اعلام می شود و از مجريان خبری نيست؟

به راستی پشت پرده چه خبر است و چه اتفاقی افتاده كه تا كنون مجريان مستقيم انتخابات در رده های رئيس ستاد انتخابات وزارت كشور, وزير كشور و يا رياست جمهور سكوت كرده اند؟ سكوت آنان چه معنايی دارد؟

آيا سكوت حكايت از اتفاق تلخی دارد؟ آيا آماری كه توسط صدا و سيما و شورای نگهبان اعلام می شود واقعی است؟ آيا سكوت به معنی تأييد وجود تقلبی گسترده در انتخابات است؟ يا اينكه خبر از كودتای بی سر و صدا می دهد؟

در پاسخ به اين سئوال كه آيا مطلقه خواهان پيروز شده اند, بايد گفت:

1- آری پيروز شده اند اما نه با رقابتی سالم و فضايی آزاد و رقابتی جدي؛ آنها پيروزی ای را به دست آورده اند كه از قبل توسط قدرت های فوق قانونی تهيه شده بود. آنها تنها با بخش كوچكی از اصلاح طلبان وارد رقابت شدند كه از لحاظ زيربنای فكری چندان با جناح راست تفاوتی نداشتند و از جايگاه و پايگاه مردمی هم در حد قابل قبول بهره مند نبودند و اگر چند صباحی در كنار اصلاح طلبانی چون مشاركتی ها توانستند بر اريكه قدرت حكمرانی كنند, تنها حمايت همان مشاركتی ها, مجاهدين ها و اصلاح طلبان مسبب همراهی رای مردم با آنان بود كه هم اينك نظارت استصوابی دامنگيرشان شده است, و الا...

بر همين اساس, مدام متهم هستند به شركت در انتخاباتی فرمايشي, غير رقابتي, ناسالم, ناعادلانه و غير آزاد و اين اتهام در طول دوران قدرت خود و در تاريخ بر پيشانی آنان نقش خواهد بست و اين نقش لحظه ای آرامش برايشان نخواهد گذاشت و با اين نقش برجسته بر پيشاني, آيا می توان گفت پيروزی حاصل شده است؟

2- از آنجايی كه در خوشبينانه ترين حالت اگر بپذيريم كه تقلبی در كار نبوده و 50 درصد مردم در شرايط مطلوب و آزادانه رای داده اند, باز نمی توان گفت آنها پيروز شده اند, چراكه معلوم شده است:

الف – 50 درصد مردم رای نداده اند و جناح محافظه كار را به رسميت نمی شناسند.

ب – از 50 درصد شركت كننده, حداقل 15 درصد آن رای سفيد و باطله بوده است و به 50 درصد رای نداده ها می پيوندند؛ يعنی 65 درصد رای نداده اند.

ج – 15 درصد را وقتی از 50 درصد رای دهنده جدا كنيم, 35 درصد ديگر باقی می ماند, از اين 35 درصد تقريبا 10 درصد آن به مرحله دوم كشيده شده است كه نتيجه آن هنوز معلوم نيست و می ماند 25 درصد ديگر از رای دهندگان.

د – حدود 10 درصد از 25 درصد باقی مانده از آرا به كانديداهايی اختصاص دارد كه اصولا يا در ليست جناح راست نبودند و يا عمدتا از اصلاح طلبان بی دردسری يا به قولی بی خطر هستند كه توانسته بودند از صافی شورای نگهبان عبور كنند.

هـ - آنچه برای جناح راست در ته ديگ! باقی می ماند تنها 15 درصد است كه اين رقم نمی تواند موجب پيروزی و شادی باشد. بلكه تا پايان قدرت خود با بحران مشروعيت روبرو هستند و اين 15 درصد هم تازه بر فرض پذيرفتن عدم وجود تقلب است.

به هر حال 15 درصد هم بر فرض عدم وجود تقلب, رای و نظر مردم است و قابل احترام؛ ولی نمی تواند پشتيبان محكمی برای پياده كردن اهداف جناح پيروز باشد و از سويی می بايست جوابگوی 50 درصد مردمی باشند كه اصلا در انتخابات شركت نكردند و 15 درصد كه رای سفيد يا باطله دادند و نيز 20 درصدی كه به جناح چپ و يا نيروهای غير جناحی رای دادند و يا به مرحله دوم كشيده شده است.

به عبارتی جناح پيروز می بايست 85 درصد جامعه ای را پاسخگو باشد كه با نيامدن در پای صندوق های رای و يا دادن رای باطله و يا انتخاب نامزدهای چپ و مستقل اعلام داشته اند كه جناح به ظاهر پيروزمند را با تمامی سياست های فراقانونی و غير دموكراتيكشان با تمامی متعلقاتشان قبول ندارند.

و اما درسی كه اصلاح طلبان بايد بياموزند:

در حالی كه بسياری از افراد برجسته و شناخته شده در ميان مردم كه معمولا افرادی آگاه, صادق و دارای جايگاه قوی مردمی بودند رد صلاحيت شدند و نيز اكثريت مطلق اصلاح طلبان واقعی مجلس شورای اسلامی با نظارت استصوابی از صحنه رقابت خارج شدند, متأسفانه عده ای هر چند اندك كه نان خور جريان اصلاحات بودند و مديون رای مردم و مورد حمايت همان هايی بودند كه شورای نگهبان آنها را از گردونه رقابت خارج كرد, ناشيانه به جای دفاع از همسنگران خود جدا شدند و مطالبات مردم را ناديده انگاشته و به طمع حفظ قدرت و نشستن مجدد بر كرسی های خونرنگ مجلس هفتم, تجهيز قوا كرده و دوستان خود را تنها گذاشتند. آنها فريب وعده های حمايتی رقيب را خوردند. اما ديديم كه از يك سو مورد قهر مردم واقع شدند و از سويی مورد بی وفايی همان هايی واقع شدند كه تا ديروز از آنها حمايت می كردند (جناح راست) و بارها با عقب نشينی های خود مطامع و خواست های جناح مطلقه خواه را در مجلس اعمال كردند و تبديل شده بودند به ترمز اصلاحات در مجلس به نحوی كه هر گاه مجلس می رفت تا نتيجه و تحول اساسی ايجاد كند, آنان از جايگاه برتر خود در مجلس بهره جسته و ترمز اصلاحات را در مجلس می كشيدند و با به مسلخ بردن ياران خود, خواسته رقيب مطلقه خواه را بر نمايندگان مردم ترجيح می دادند. از آن ميان می توان از آقايان مهدی كروبی و مجيد انصاری نام برد كه به زعم نويسنده با ناشی گری های خود به عناصری سوخته تبديل شده اند كه ديگر هيچ گاه توان ترميم چهره سوخته سياسی خود را نخواهند داشت.  البته آقای كروبی اين تجربه را و نيز بی وفايی و بدعهدی رقيب را پس از مجلس سوم كه خود رياست آن را بر دوش داشت چشيده بود، اما دريغ و افسوس از قدری تدبير و درس گيری از تجربه گذشته كه موجب شد تا نه از سوی رقيب كه با قهر مردم از گردونه رقابت و صحنه سياست خارج شود.

اميد است ديگر اصلاح طلبان از قهر ملت و از برخورد انعطاف ناپذير مطلقه خواهان عبرت بگيرند و در دفاع از حق و حقوق ملت تحت هيچ شرايطی كوتاه نيايند. اميد است مجلس ششم و همچنين رياست جمهوری و دولت اصلاحات از وقت باقی مانده خالصانه و با تمام توان بهره جسته و بر مطالبات واقعی مردم كه ايجاد تحولات جدی و اساسی است حمايت كنند تا شايد مورد قهر مردم واقع نگردد. به طور مثال نمايندگان می توانند در فرصت باقی مانده لايحه همه پرسی را تصويب كنند.

(در همين ارتباط خبرتفسيری "دولت و مجلس، مملكت را تحويل قوه قضائيه و بيت رهبری می دهند" را كه در صفحه اول پيك نت قابل دسترسی است بخوانيد)

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی