|
پس از يكسال نا امنی و سرقت توسط
اراذل و اوباش در شهر گنبدكاوس در
تركمن صحرا، اينك يكماه واندی
است كه امنيت و آرامش نسبی در شهر
بر قرار شده است . دليل آنهم
دستوری است كه از مركز رسيده و يك
نفر مسئول از مركز به منطقه جهت
رسيدگی به اين مسايل فرستاده شده
بود. اكنون مردم نفس راحتی
ميكشند و امنيت را در شهر احساس
می كنند. مسئله ديگری كه
چندی است درمنطقه
تركمن صحرا مطرح است ايجاد تشنج
توسط برخی محافل و مسئولين
تندرو و ارتجاعی مربوط به
ارتجاع مذهبی است كه می كوشند
با تحقير و توهين به فرهنگ ، سنن و
آيين مذهبی تركمن ها كه سنی
هستند، و همچنين زير ستم ملی نيز
قرار دارند، منطقه را همچنان در حال
تهييج نگه دارند.
در 14 بهمن مدير نشريه صحرا( كه
جايگاه ويژه ای در ميان اهل قلم
تركمن صحرا دارد) و مقاله نويس آن را
به علت شكايت نيروی انتظامی
استان گلستان به دادگاه فرا
خواندند. علت شكايت چاپ مقاله ای
انتقادی و دلسوزانه
بود كه در آن به نبود امنيت و
گسترش سرقت در منطقه اشاره شده بود.
اين انتقاد را نيروی انتظامی
مورد پسند نيامد و آن را«اقدامی
مغرضانه و خلاف واقع و نيز از
مصاديق نشر اكاذيب » دانسته بود .
اما بنا به اعتراف برخی مسئولين
حكومت جرايم چنان افزايشی داشته
است كه مسئولين استان و روسای
شهرهای مختلف مجبور به نشست
اجباری مشترك
شدند تا درمورد اين مسله حاد
چاره انديشی كنند . به اعتراف
رييس دادستان استان گلستان ،
سالانه بيش از 120 هزار پرونده در
استان رسيدگی ميشود و امسال نيز
15 درصد افزايش داشته است . اين مسئله
در جلسه استاندار گلستان با
شورای حل اختلاف نيز مطرح شده
است . اين - يعنی نبود امنيت-
همچنين توسط نماينده شهر گنبدكاوس
در مجلس ششم طرح شده و وی خواستار
تامين امنيت دراين منطقه شده بود.
البته اكنون نشريه صحرا انتشار
می يابد ولی مدير آن منتظر
پاسخ دادگاه است ، تا چه قراری
صادر شود . در شهر امنيت نسبی
برقرار است و بيچاره « ح» كه گرفتار
اوباش و اراذل شهر شد ودار وندارش
را شبانه از وی گرفتند. او اكنون
می تواند در شهر نفس راحتی
بكشد . اميد است « تلاش نيروی
انتظامی استان گلستان » بدون
اينكه روزنامه نگاری را به
دادگاه احضاركنند، همچنان امنيت را
در منطقه حفظ كند. گرچه مردم
نگرانند زيرا همانطور كه نوشتم جو
منطقه توسط عواملی به عمد در
تشنج قرار دارد. مثلا روحانيون
تركمن معتقدند كه « مركز بزرگ
اسلامی شمال » كه سازماندهی
آن در دست ارتجاع مذهبی است ،
اختلاف شيعه و سنی را نه كمتر
بلكه بيشتر می كند. يا مقالات
توهين آميز به فرهنگ و سنن ملی
تركمن ها در نشرياتی مانند نشريه
هلال شماره 142 سال 1382 . واگذاری
مراتع تركمن صحرا به شركتهای
خصوصی توسط فرمانداران و
بخشداران در قبال رشوه و ايجاد
سندهای جعلی توسط آنان يا«
خرده فرهنگ موجود در استان گلستان»
ناميدن فرهنگ
تركمن ها توسط رئيس جشنواره
فرهنگی هنری تركمن ها بنام
حجت الاسلام شاهينی يا چاپ
مقالات طعنه آميز در نشريه هفتگی
« گرگان امروز» در استان گلستان به
امور مذهبی اهل سنت تركمن صحرا
ميتوان اشاره كرد . آيا اين حيرت آور
نيست كه مسئولين استان در قبال
تركمن ها همان سياستی را كه صدام
حسين در قبال تركمن های عراق
بكار می برد اعمال كنند . نمونه
آن تهديد به تغيير
نام شهر تركمن نشين اومچالی
كه قرار بوده است از بخش
به شهرستان تبديل شود ولی
استاندار گلستان بنام محمد هاشم
مهيمنی اعلام ميكند كه اسم اين
شهر را يا بايد سيمين
شهر گذاشت يا اينكه بصورت بخش
خواهد ماند . اين سياست ضد تركمن
بودن در منطقه توسط كسانی اعمال
ميشود كه در خط مجلس فرمايشی
هفتم قرار دارند و عوامل حجتيه
در آن كم نيستند. تركمن ها
نه ماست ترش به حكومت فروخته
اند و نه هيزم تر به روحانيت شيعه
حكومتی. اين ستيز و دشمنی ريشه
در كجا دارد؟ آتش تهيه برای جنگ و
برادر كشی فراهم می كنند؟
|