ايران

پيك

                         
ما هم بسيجی بوديم؛ اما...ا

 

اعلام موجوديت و فعاليت جبهه بسيجيان ايران

بسيجی را شرمنده اين ملت كرديد(به قلم آزاد)

تأسف می خورم و شرمنده ام كه بگويم بسيجی ام. نه تنها من، بلكه بسياری ديگر از دوستان.

پانزده ساله بودم رفتم جنگ بين ايران و عراق، سی ماه سابقه جنگ دارم، پنج عمليات بزرگ شركت داشتم، سه بار مجروح شدم و بخشی از عمر خود را در بيمارستان سپری كردم .

اما

هيچگاه فكر نمی كردم هنگاميكه در جنگ و يا در نماز هستم ؛ مافيايی با ريشه يكهزار ساله در حال تقويت و ارتزاق از خون امثال من بوده و هست.

می دانم و می دانيد اگر اندك مشروعيتی دارند ارتزاق آنان از ذخيره قداستی است دست ساز كه با خون شهدا و پاكان اين ملت فراهم كردند كه آنهم به ته ديگ رسيد.

به مردمان كشورم بدون در نظر گرفتن افكار و عقايدشان احترام می گذاشتيم و از شادی آنان مسرور می شديم واز ناراحتی آنان غمگين.

اما، پس ماجرا چيز ديگری بود. ما كه مشغول جنگ بوديم مقدسينمان دختركان ايرانمان را قبل از اعدام پرده بكارت(مانند قاضی حداد و محسنی اژه ای) بر طبق شرع مقدس! بر می داشتند.

عجب صبری خدا دارد

ناموس هموطنانم را مانند غنائم جنگی با بازيهای قضايی و اطلاعاتی بر مبنای تئوری خودی و غير خودی برای خود حلال می كردند.

از كدام يك از معاونين( بخشی) وزير اطلاعات يا مديران و افراد اطلاعاتی و بخشی قضايی بنويسم كه بر سر اين ملت چه آورده اند و چگونه اين سربازان گمنام با اميال خود بر مال و ناموس هموطنانم دسن اندازی كردند. از دادگاه ارشاد بنويسم .... خواهيم نوشت و فيلمها و كتابها خواهيم ساخت كه يك بار برای هميشه اين بازی يكهزاروسيصد ساله از ايران ما رخت بندد.

عجب كه ايرانيان نجيبند. حربه بسيج را نيز از دستان آنها خارج خواهيم كرد.

 بزودی منشور و سايت ما آغاز بكار خواهد كرد و خبرهای جالبی برای شما خواهيم داشت.

                                                                    جبهه بسيجيان ايران آزاد

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی