|
دو
شب است كه در مسير راهپيمايی
شبانهام، غوغايی برپاست.
غوغايی از «نور» و «بوق» و در
كنار آن «ويراژ» و «گاز» جمعی
موتورسوار.
سهشنبه
شب كه تجمع دانشجويان در كوی
دانشگاه به يك اعتراض سياسی در
داخل و خارج خوابگاه دانشجويان
منتهی شد و تا چهار بامداد به
درازا كشيد، در كنار حضور مأموران
نظامی، انتظامی و امنيتی،
غوغای «نور» و «بوق» نيز آغاز
شد؛ آن هم به مدد رسانههای
فارسيزبان خارج از ايران كه به
دليل سياست اقتدارگرايان در برخورد
با مطبوعات و انحصارطلبی و ندانمكاری
حاكم بر «رسانه ملي» روز به روز
مخاطب بيشتری جلب ميكنند.
غوغای
«ويراژ» و «گاز» موتورسواران «گوش
به فرمان» نيز كه آماده بودند
دانشجويان را گوشمالی دهند، اما
با هوشياری دانشجويان و مأموران
نظامی و انتظامی، نصيبی جز
سنگپراكنی و حالگيری از
جوانان همسن و سال خود نبردند،
روی ديگر سكه بود.
اين
غوغا در محدودهای از شمال
خيابان فاطمی در دو محور، ميدان
فاطمی و خيابان كارگر، خيابان
جلال آلاحمد حد فاصل پل آزمايش تا
ميدان گلها، بزرگراه چمران از
باقرخان تا بزرگراه همت را در بر ميگرفت
و كانون آن دانشكده اقتصاد تهران
بود كه خود پيش از انقلاب صحنههای
مشابهی را ثبت كرده بود.
آن
زمان نيز كوی دانشگاه نقطة جوشش
اعتراضهای دانشجويی بود و
دانشكدة اقتصاد يكی از كانونهای
فعال مبارزات دانشجويی. رژيم شاه
نگران از ارتباط اين دو كانون
فعاليت دانشجويی كه در آن زمان
زمين ورزشی حد فاصل آنها بود،
چاره را در كشيدن بزرگراه جلال آلاحمد
بين آن دو ديد و در كنار هر يك
مقری برای «گارد دانشگاه»
تعبيه كرد؛ به اين خيال كه ايجاد
فاصله و اعمال سياست بازداشت و
زندان و حاكم كردن جو رعب و وحشت
چارة كار خواهد بود و مانع سقوط و
سرنگونی ديكتاتور.
بزرگراه
جلال آلاحمد كه زمانی محل
بازی تنيس و بسكتبال در رژيم شاه
بود
و تا دو شب پيش مسيری برای
راهپيمايی شبانه و مرور خاطرات
گذشته، اكنون به خط
تماس
مقابله شخصيپوشها و
موتورسواران با دانشجويان تبديل
شده است. خط تماسی كه در
18 تير 78 شاهد آن خونريزی و نامردمی بود.
چهارشنبهشب
در شرايطی كه بزرگراه جلال آلاحمد
در حد فاصل دو بزرگراه چمران و
كردستان بر روی خودروهای
شخصی و حتی عابر پياده بسته
بود، موتورسواران شخصيپوش در
حريمی امن «غوغايي» داشتند. آنها
نه تنها در پيست موتورسواری «گيشا
- ميدان گلها» گردش و تفريح ميكردند
و گاهی نيز پس از هماهنگی از
طريق «بيسيم» و «موبيل» به حركت
درميآمدند و شعار ميدادند در
مواردی و مواقعی به ياد مردم
ميآوردند كه «حزبالله» هيبت
جديدی يافته و حتی ميتواند
در شرايط حاكميت قانون و حضور
گسترده نيروهای امنيتی،
انتظامی و مأموران راهنمايی،
سياست «حالگيري» را در مورد
سرنشينان خودرو و عابران پياده و
رهگذران بكار گيرد و حتی به ضرب و
جرح افراد بپردازد و «آب هم از آب
تكان نخورد».
به
نظر ميرسد غوغای «نور» و «بوق»
كه پيش از اين در پی مسابقات
ورزشی، ايران و به ويژه تهران را
فرا ميگرفت، شبهای آينده نيز
ادامه پيدا كند و حجم و گستره
بيشتری يابد و در اين ميان «ويراژ»
و «گاز» موتورسواران گوش به فرمان
تحتالشعاع قرار گيرد.
روزی
ندای «اللهاكبر» تاريخ ايران
را دگرگون ساخت، آيا با پايان دورة
انقلابها در عصر فناوری و
ارتباطات، «ماهواره و اينترنت» و «نور
و بوق» آيندهساز «اصلاحات» خواهد
بود؟
|