|
پيام
فضلی نژاد ، روزنامه نگار ، كه
پنجشنبه و جمعه شب را در مجتمع
اصلی خوابگاههای كوی
دانشگاه تهران سپری كرده است ،
گفت : « پنجشنبه از ساعت 5 عصر
تعدادی از خبرنگاران با كارت
های معتبر انتظار ورود به كوی
دانشكاه را می كشيدند كه با
ممانعت جدی مسدولان انتظامات و
حراست كوی مواجه شدند . پيگيری
های فراوانی برای كسب مجوز
ورود به كوی انجام شد كه
متاسفانه هيچ كدام از آنها موثر
نبود . از سوی ديگر تا ساعت 8 شب
روز پنجشنبه هيچكدام از مسئولان
دانشگاه تهران و مقامات انتظامی
استدلالی برای ممنوعيت ورود
ارائه نكردند. در ساعت هشت و نيم آن
شب مقامات نيروی انتظامی
اظهار داشتند هيچ گونه محدوديتی
برای نمايندگان رسانه ها و
روزنامه نگاران برای ورود به
مجتمع اصلی كوی وجود ندارد ،
اما عملا اجازه ورود توسط حراست
دانشگاه تهران صادر نشد. پس از حضور
دكتر ابوالفضل فاتح ، مدير عامل
خبرگزاری ايسنا ، به همراه تيم
عكاسان اين رسانه مقامات حراست
دانشگاه گفتند مطابق بخشنامه
شورای عالی امنيت ملی هيچ
خبرنگاری اجازه ورود به كوی
دانشگاه را ندارد. واكنش دكتر فاتح
اين بود كه اولا شورای امنيت
ملی مستقيما به حراست دانشگاه
تهران يا هيچ نهاد انتظامی ديگر
بخشنامه نمی كند و اگر بخشنامه
ای در كار باشد بايد از مجرای
وزارت فرهنگ به رسانه ها ابلاغ گردد.
من هم چنين عقيده ای را داشتم و
خواستار رويت اين بخشنامه شدم كه
مورد موافقت قرار نگرفت. البته در
مكالمه ای با يكی از نزديكان
سردار طلايی ، فرمانده نيروی
انتظامی تهران بزرگ ، دريافتم
فرماندهی نيرو مخالفتی با
حضور خبرنگاران ندارد. ساعت نه ونيم
پنجشنبه شب دكتر علی اصغر
خداياری ، معاون دانشجويی
دانشگاه تهران با حضور در درب
اصلی كوی خواهان ورود دكتر
فاتح به همراه تيم عكاسانش به
كوی می شود كه ابتدا مدير عامل
ايسنا با اين استدلال كه شايد اين
شكل ورود برای معاون دانشگاه
تهران مشكل ساز شود ، وارد كوی
نمی شود ؛ اما نهايتا ورود با
همراهی دكتر خداياری برای
تيم خبرنگاران ايسنا و من ميسر
می گردد و خوشبختانه مشكلی هم
ايجاد نمی شود. لذا اساسا ورود ما
به هيچ عنوان با موافقت شورای
انيت ملی نبوده است. نه تنها هيچ
گونه مصوبه ای به رسانه ها از
مجاری رسمی ابلاغ نشد ، بلكه
طی صحبتی كه ساعت يك بامداد
شنبه با دكتر خداياری داشتم
ايشان هم از وجود اين مصوبه ابراز
بی اطلاعی كرد. كويا نام بردن
از اين مصوبه حربه استدلالی
حراست كوی برای عدم ورود
خبرنگاران بوده است و محمل
قانونی ديگری چه به صورت
شفاهی و چه به صورت كتبی ندارد.
در مجتمع اصلی خوابگاهای
گوی گويا تنها من و خبرنگار
ايسنا حضور داشتيم . من از ساعت 8 شب
با ارائه كارت انجمن صنفی
روزنامه نگاران ايران و كارت IFJ به كوی وارد شدم ، اما فعاليت
خبری چشمگيری از سوی رسانه
های ديگر به صورت رسمی ديده
نمی شد ، عليرغم اينكه مسئولان
حراست از كوی هرگونه ايجاد
ممنوعيت برای فعاليت رسانه ای
را رد می كردند. البته به دليل
اينكه پست نگهبانی كوی به محل
گروگانهای دانشجويان بدل شده
بود از آغاز بامداد شنبه ورود و
خروج به كوی بسيار مشكل و گاه غير
ممكن بود. من هم پنجشبه شب و هم جمعه
شب را تا نزديك ساعت 3 بامداد در
مجتمع اصلی كوی سپری كردم.
هيچ حركت يكپارچه ای با خواسته
مشترك در ميان اين اعتراضات ديده
نمی شود. يعنی ما با جنبشی
پيوسته كه در اهدافشان به يك اجماع
در انديشه و روش رسيده باشند روبرو
نيستيم. اين را به عنوان يك ناظر
مستقل می گويم. متاسفانه
حركتی آغاز شده كه نشان می دهد
به هر دليل پاره ای از دانشجويان
حساسيت های ذهنی / روانی
شان آستانه تحمل را از سر گذرانده و
در اين وضعيت هر گونه پيشامدی
ممكن است. در درگيری های داخل
كوی ( پنجشنبه شب ) حتی به رييس
دانشگاه تهران اجازه داده نمی شد
تا پاسخ سوالات دانشجويان معترض را
جواب دهد. تا ايشان شروع به صحبت
می كرد عده ای مانع می شدند
و هو می كشيدند. ناگهان در ساعت
نزديك يازده شب حلقه بزرگی كه
دور رييس دانشگاه تشكيل شده بود با
فرياد كشيدن چند دانشجو به سمت درب
اصلی كوی هجوم آورد و با
خواندن شعر« يار دبستانی من» به
حركت ادامه داد. ساعت يازده و نيم ده
ها دانشجو با شمارش معكوس به نيرو
های انتظامات كوی حمله كردند
كه فشار تا شكستن درب اصلی پيش
رفت ، اما نهايتا مهار شد. حضور مردم
در پشت درب اصلی كوی و پشت
ميله ها منجر به سر دادن شعار های
مشترك شد كه تجمع مردم با دخالت
پليس ضد شورش به انتهای خيابان
رانده شد. آرايش نيروی پليس ضد
شورش به نظر من كمی صبغه مانور
قدرت داشت و همين سبب تحريك
دانشجويان شد و سنگ پرانی ها از
بامداد جمعه آغاز شد كه ظاهرا در
مجموع اين سنگ پرانی های آن
هنگامه 30 پليس مجروح و به بيمارستان
شريعتی انتقال داده شدند.
متاسفانه آنقدر آستانه تحمل
روانی دانشجويان در سه شب گذشته
پايين آمده است كه گاه ناظران شاهد
حضور كنشهای شبه لمپن می شوند.
اگر اين برداشت تقويت شود قطعا ضريب
شكنندگی هر گونه اعتراض مدني/
عقلانی به شدت نزول می يابد و
اين برای بدنه جنبشی پيشرو
امتيازی منفی است. از ساعت 8 شب
جمعه تمام رفت و آمد ها از ابتدای
خيابان كارگر به كوی شديدا كنترل
می شد و ترافيك بسيار سنگينی
از همان ساعت تا حوال ميدان
فاطمی مشاهده می گشت. صد ها
پليس ضد شورش در حوال كوی مستقر
شده بودند . من ساعت هشت و نيم شب
وارد مجتمع اصلی كوی شدم و در
اولين صحبتم با يكی از مقامات
فرماندهی ناجا ( مستقر در كوی )
وی گفت ما تعهد داده ايم امشب كه
امنيت كوی به ما سپرده شده است يك
مو از سر هيچ دانشجويی كم نشود.
ماموران نيروی انتظامی كه
وظيفه حراست از كوی را داشتند
عموما با دانشجويان صحبت می
كردند و در ابتدا بين برخی
دانشجويان معترض با ماموران ناجا
ارتباط صميمانه ای برقرار بود.
دانشجويان عموما معترض بودند كه
چرا برخی لباس شخصی ها كه كارت
سكونت كوی دانشگاه را ندارند در
داخل محوطه هستند. البته اين اعتراض
منطقی بود و نيروی انتظامی
هم پذيرفت كه اگر دانشجويان فردی
را معرفی كردند كه از ساكنين
رسمی كوی نيست سريعا آن شخص را
از كوی اخراج كنند. تا ساعت ده و
نيم جمعه شب سه نفر كه كارت كوی
نداشتند توسط دانشجويان با شعار
های تند سياسی از كوی بيرون
رانده شدند و نيروی انتظامی
هم هيچ واكنشی به اقدامات اين
چنين دانشجويان نشان نمی داد. در
حقيقت استراتژی امنيتی داخل
كوی اين بود كه تا جايی كه
امكان خشونت و آسيب جسمانی وجود
ندارد ، مديريت بحران های كوچك
به معترضين واگذار گردد. پس از آنكه
قرار شد در ساعت يازده شب بيانيه
دانشجويان مستقل خوانده شود
برخی از دانشجويان منتقد تجمعات
اين چنينی در كوی دست به
مقاومت در برابر خوانده شدن اين
بيانيه زدند كه پس از ده دقيقه تنش
فضا به حالت عادی برگشت و بيانيه
خوانده شد . خواسته های اين
بيانيه چيز جديدی غير از شعار
های پيشين در بر نداشت . اصل آن بر
روی بحث رفراندوم ، آزادی
دانشجويان بازداشت شده و اجازه
راهپيمايی در سالروز حادثه 18 تير
متمركز بود. از ساعت حدودا يازده و
نيم شب يه شدت جو داخل كوی ملتهب
بود. چند لباس شخصی دارای گاز
اشك آور توسط دانشجويان بازداشت
شدند و ابتدا در پست انتظامان كنار
درب اصلی كوی نگهداری شدند.
جمعيت دور ساختمان انتظامات حلقه
زده بودند . چند نفر ديگر از اين
جماعن هم بازداشت شدند و به داخل
اين ساختمان آورده شدند و
دانشجويان حتی به نيروی
انتظامی هم اجازه دخالت در
دستگيری لباس شخصی ها را
نمی داند. متاسفانه هنگامی كه
به داخل ساختمان 15 غربی كوی
رفته بوديم چند دانشجو با برخورد
بسيار تندی 2 سرهنگ ناجا را به
بيرون هل دادند كه در يك مورد منجر
به آسيب ديدن سرهنگ ناجا از ناحيه
كمر شد. اين برخورد های تند البته
سبب شد كه عده ای دانشجويان در
صدد تلطيف جو حاكم برآيند. اين كوشش
ها چندان موثر نبود چون حساسيت
معترضين نسبت به حضور گروه موسوم به
انصار شديدا بالا رفته بود . در همين
هنگامه چندين نفر با سر دادن شعار «
ميكشم آنكه برادرم كشت» به محل
نگهداری گروگانها حمله كردند و
به شدت يكی از آنها را مضروب
كردند كه اين حركت با دخالت
نيروی انتظامی و انتظامات
دانشگاه مهار شد. فضای شايعه از
ساعت 12 شب به بعد در كوی بسيار
مسلط بود. ابتدا گفته شد كه چند تن
از بالای ساختمانهای كوی
در حال فيلم برداری از دانشجويان
هستند . دانشجويان سريعا به
بالای پشت بام ها رفتند ، اما
كسی ظاهرا آنجا نبود. پس از آن
گفته شد كه مخزن خوابگاه هفتاد آتش
گرفته است و بعد شنيده شد كه در
خوابگاه دخترانه كوی چند دانشجو
به شدت مجروح شده اند. خبر آخر سبب
شد تا دانشجويان با شمارش معكوس به
سمت درب اصلی كوی هجوم برند و
در برای لحظاتی با فشار
دانشجويان باز شد ، ولی با دخالت
نيروی انتظامی مجددا در بسته
شد. »
پيام فضلی نژاد اضافه كرد : «
ساعت دو و نيم بامداد شنبه كاملا
خيابان كارگر مسدود بود و اكثر
خيابان های منتهی به امير
آباد و مجتمع های كوی تحت
تدابير شديد امنيتی قرار داشت.
من به دليل آنكه تا ميدان فاطمی
تقريبا همه راههای رفت و برگشت
غير قابل رفت و آمد شده بود از
كوی دانشگاه تا ميدان فاطمی (
دفتر كارم ) را پياده آمدم . در طول
اين مسير دسته های ده تايی
موتور در حركت بودند و همصدا شعار
مرگ بر منافق ميداند . ميدان
فاطمی هم كاملا تحت كنترل بسيج و
نيروی انتظامی قرار داشت و در
كل مسير كوی تا فاطمی آرايش
نيرو به نحو محسوسی قابل مشاهده
بود . اگر حركت معترضان چنين پيش رود
كه شعار ها به سمت ادبيات لمپن سوق
يابد ، هيچ نتيجه ای حاصل نخواهد
شد. گفتمان زور در اين هنگامه پهلو
زدن به رمانتيسم سياسی ای است
كه شايسته جنبش پيشروی
دانشجويان نيست. از آنجايی كه
اجماعی بر سر كنش و منش اين خيزش
های اعتراضی وجود ندارد ،
عرصه بسيار خطر خيزی در داخل
كوی رقم خورده كه بايد با
عقلانيت همه جانبه ای كنترل شود.
تنها راه رسيدن به اين عقلانيت در
خيزش ، مديريت بحران توسط لايه
هايی از دانشجويان است كه آستانه
تحمل بالاتری دارند و در ميان
دانشجويان ديگر نيز از مقبوليت
برخوردارند. آنچه كه من تا نزديك
ساعت دو و نيم نيمه شب در داخل
كوی شاهد بودم اعتراض هايی
بی شكل است كه منتظر دريافت نكته
حساسيت برانگيزی است تا آن را
بهانه ای برای بروز كنش های
خشونت آميز سازد.» (برگرفته از سايت
اميركبير)
|