ايران

پيك

                         
شعری برای
هم اتاقي‌های من در كوی دانشگاه!

 

شعر زير،‌  شعری است از دفتر چاپ نشده ام به نام:« روزنامه‌ی تعطيل»، كه گويا ديگر اميدی به چاپ آن در جمهوری اسلامی نمی رود. به هرحال، ‌اين شعر كه در جريان حوادث آذرماه سال پيش نوشته شده، همان طور كه خود می گويد‌ وصفی است و تقديری از همه‌ی شما كه شب های تهران را بي‌قرار خود كرده‌ايد. اين همه‌ی صداقت من برای نسل صادقی است كه دروغ و سكوت را  برنمي‌تابد. به احترامتان از جا برمي‌خيزم و فرياد رسايتان را به سلامی فروتنانه پاسخ مي‌گويم. جمشيد برزگر

 

 

 

شب نامه ها  معتبرند

 

بسيار می شود

يك نامه ی خواننده ای معمولي

تحليل های ناب سياسی را شكل ستون فكاهی نشان دهد

اما چه راه درازی است بين مركب چاپخانه

تا كاغذ كاهی.

ناچار باز

صفحه ی خوانندگان سفيد می ماند

يعني

«همكاری حروف  سربي

راه نجاتی را نمی داند.»

اين نامه ها اما

اخبار ديگری دارند و می دانند

از پست چگونه بگريزند

از سردبير و صفحه و چاپ

از انتشار سكوت.

مثل همين امروز،

يك نامه ی تازه

همراه ناپيدای اخبار است:

-« حالا

جنگ خياباني

اشكال ديگری دارد

در زير روسريمان

بايد مسلسلی باشد

يا آستين كوتاه

نوعی لباس جنگی تازه است

دست هايمان

وقتی به هم برسند

آن وقت می شود نوشت: يك انفجار بزرگ

اما شما ننويسيد

تا صبح ِ روزنامه

اخبار تازه ای داريم...»

 هرصبح

از نامه ها پيداست

شب نامه ها

روزنامه های معتبرند

وقتی كه دكه های بامدادي

مثل يك لبخند از سر گيجي

روی لبان خيابان تاب می خورند

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی