همزمان با تظاهرات اعتراضی دانشجوئی در خوابگاه دانشگاه تهران و اخبار مربوط به هنرنمائی های انصار حزب الله و لباس شخصی های موتور سوار در خيابان های اميرآباد، اخبار ديگری هم در بالاترين سطوح مملكتی اتفاق افتاد.

پيرامون بحث های پشت صحنه حكومتی درباره تظاهرات دانشجوئی و نارضائی وسيع و رو به گسترش مردم مطبوعات چيزی تاكنون ننوشته اند و احتمال نمی رود كه درآينده نزديك هم بنويسند. اما از روی اخبار و رويدادهای ديگر می توان حدس زد در آن پشت صحنه ای كه حسين شريعتمداری از آنجا دستور گرفته پرچم سرخ مبارزه با گرانی را در كيهان بلند كند و هاشمی رفسنجانی پرچم سفيد مذاكره با امريكا را در نماز جمعه تهران چه می گذرد.

هاشمی رفسنجانی در همين يكی دو روز اخير راهی شهر ری شهر و به زيارت شاه عبدالعظيم رفت و رهبر برای نخستين بار از بيت خود به سمت جنوب تهران حركت كرد و راهی ورامين شد و به زيارت امام موسی الكاظم رفت! هاشمی دراين ميان با رهبران جمعيت موتلفه اسلامی نيز يكبار ديگر بيعت كرد.

چه اتفاقی روی داده و يا در شروف وقوع است كه از شمال تهران، راهی جنوبی ترين نقاط آن شده اند؟

در پيشوای ورامين عده ای از زنان را به استقبال رهبر بردند. چهره عبوس و بی تفاوت آنها هنگام ديدن رهبر خود باندازه دهها خبر و تفسير گويای نتيجه سفر و ديداری است كه انگيزه آن نه بر توده مردم و نه بر آگاهان سياسی پنهان نيست! در اين چهره ها نه برقی از شادی، كه بغض و كينه نهفته است. فرصتی نيز برای رفتن به ميان دانشجويان باقی نمانده است. مهلتی برای عقب نشينی در برابر واقعيات باقی مانده؟