وقتی خبر كارگردان شدن مسعود ده نمكی، سردبير هفته نامه توقيف شده شلمچه، ارگان انصار حزب لله در مطبوعات چاپ شد، چيزی كه بيشتر از اين خبر توجه ما را جلب كرد اين بود كه شخصيت اصلی فيلم او يك دختر جوان است. با خودمان گفتيم: ببين پرداختن به مسائل زنان چقدر مد شده كه ده نمكی هم ... . همين بهانه ای شد برای گفتگوی كوتاهی با او. 
مسعود ده نمكی، شهرت خود را در حوزه فيلم و فيلمسازی كسب نكرده است. اما خود معتقد است، پيش از اين نيز در اين حوزه حضور داشته است. اواينك مراحل تدوين فيلم كوتاه خود( مرگ برآمريكا) را پشت سر گذاشته است.

در باره داستان فيلم خود بگوييد. انگار ماجرای آن راجع به يك دختر است!
خير. محوريت بحث دختر نيست. موضوع بحث بر سر آمريكا است. زندگی اكنون يك خانواده كه مادرش قربانی سقوط هواپيمای مسافربری ايران در خليج فارس، شده است.بر اثر اين موضوع، برادر و خواهر دچار مشكلات عديده ای، چون رو حی و عاطفی می شوند.بر حسب تصادف، يك آدم سياسی كه برای رايزنی و همراه با يك هيئت آمريكايی به ايران آمده اند و هدف فرهنگی دارند؛ در هنرستان موسيقی با او آشنا می شوند. از دختر كه موسيقی سنتی كار می كند؛ دعوت می كنند ، برای هيئت امريكايی برنامه 
اجرا كند. دختر با و جود فشارهای مديريت آموزشگاه، از پذيرش اين موضوع سر باز می زند. دو ستانش كه علاقه زيادی به انجام اين كار داشتند؛ در يك اقدام خودجوش، آهنگ را از موسيقی سنتی به سرود مرگ بر آمريكا تغيير می دهند. 

يعنی نمی خواستيد درباره آن دختر فيلم بسازيد؟
تعصبی روی مرد و زن بودن، نداشتم. پيام فيلم برايم مهم بود. 

اولين كار هنری شماست؟ 
قبلا برای بچه ها طرح و ايده نشان می دادم ولی خودم دخالتی نمی كردم. اين بار تصميم گرفتم، دوربين را خودم به دست بگيرم.

چقدر طول كشيد؟
زيار نبود. با نوشتن وكارهای بعدی، جمعا يك ماه طول كشيد. 

چرا فيلم كوتاه را انتخاب كرديد؟ 
هدف اين بود، به نوعی نشان بدهم، صدماتی كه به مردم ما زده است؛ متعلق به يك قشر خاص نمی شود. حتی بدون اينكه درگير مستقيم باشد. مثل آن مهماندار هواپيما؛ هيچ انگيزه سياسی هم نداشته باشد، به نوعی قربانی است. 

اين كار را ادامه می دهيد؟ 
احتمال دارد. بيشتر برای تجربه بود. ادعايی نداريم. اولين تجربه بود. من خودم پيش از اين، در كار نويسندگی در روزنامه بودم، هيچ وقت برای جشنواره نفرستادم. فيلم ساختن هم فقط برای آشنايی بود. 

يعنی ادامه نمی دهيد؟ 
به احتمال زياد بله. ولی فقط نمی خواهم به تكرار گويی برسم. برای اين كه ثابت كنم هستم ؛ نه.

به نظرتان وضعيت سينمای ما الان چطور است؟
ويترينش، مانكن های تجريش؛ پستوی آن، خانی آباد نوست. يعنی چيزی كه ظاهرش با باطنش فرق می كند. در حال حاضر مخاطبان سينما طبق آمارارائه شده ، از 80 ميليون به 20 ميليون می رسد. يعنی اينكه سينما مخاطب خودش را از دست داده است.

آخرين فيلمی كه ديديد كدام است؟ 
خانه ای روی آب

نقش زن آن چطور بود؟ 
ضعيف بود. 

خود فيلم ؟ 
خوش ساخت نبود. اما مضمون خوبی داشت. اگر آقای فرمان آرا، دگم به قضيه نگاه نمی كرد. به بعضی حواشی نمی پرداخت و به پيام اصلی می پرداخت؛ بهتر بود. 

پيام فيلم معنوی بود يا فلسفی ؟ 
معنوی بود.

واكنش پنجم؟
هنوز نديدم. هر فيلمی را نمی روم، ببينم. با تحقيق و خواندن نقد؛ فيلم را انتخاب می كنم.