ايران

پيك

                         
بازی از پيش باخته ای كه حزب الله ايران
در اطراف خوابگاه دانشگاه تهران سرگرم آنست
تظاهرات دانشجوئی  
نيازمند ياری مردمی است!

 

كوی دانشگاه تهران و خيابانهای اطراف آن طی چند روز گذشته شاهد تظاهرات آرام و مسالمت آميز دانشجويانی است كه خواهان پاسخ به فقر و تحقير و پايان يافتن فشارهای اقتصادی و سياسی بر آنان هستند. در مقابل عده ای موتورسوار و انصار حزب الله با بيسيم و گاز اشك آور و باتوم و چماق و سنگ بجان دانشجوها افتاده اند و به شكستن شيشه مغازه ها و بانكها و آتش زدن لاستيك و غيره مشغول هستند.

برای همه كسانی كه ناظر اغتشاشات انصار حزب الله هستند اين سوال پيش آمده كه آنان و هدايت كنندگان و خرج دهندگانشان از اين اغتشاشات دنبال چه هستند و چه هدف و محاسباتی در پشت آن وجود دارد.

ترديد نيست كه انصار و چماق داران در درجه نخست با حضور در اطراف كوی دانشگاه و تلاش برای تبديل تظاهرات مسالمت آميز دانشجويان به خشونت و درگيری می خواهند وجود و فايده خود را توجيه كنند. درجايی كه سخن از منطق و گفتگو است آنان حرفی برای گفتن ندارند. بنابراين بايد تنش و درگيری ايجاد كرد تا فايده زبان چماق را بتوان نشان داد.

اما در ورای اين امر بنظر می رسد محاسبات دورتری نيز در پشت اين اغتشاش آفرينی های انصار حزب الله و چماق بدستان نهفته است. بنظر ميرسد آنان با ايجاد اغتشاش و خشونت می خواهند قبل از هر چيز مردم و توده دانشجويان را از معترضين جدا كنند و  در واقع پشت آنها را خالی كنند.

بنظر سران جبهه ضداصلاحات اگر تحصنی آرام و يا تظاهراتی مسالمت آميز انجام شود، ممكن است هزاران دانشجو و مردم عادی نيز بدان بپيوندند اما وقتی كار به چوب و چماق و پرتاب سنگ در ساعت دو بعد از نيمه شب كشيد، بالطبع توده مردمی كه روز بعد بايد بدنبال كار و زندگيشان بروند ترجيح ميدهند اگر در طول روز هم از آن محل رد می شوند ديگر آنطرف ها پيدايشان نشود. بدينسان از نظر هدايت كنندگان چماقداران، طرح شعارهای افراطی و گسترش درگيری و تشنج هرچند ممكن است در روزهای نخست تعداد اندكی را به جمع كنونی اضافه كند ولی در مقابل موجب خواهد شد كه اكثريت هر چه بيشتری نه فقط از مردم بلكه از خود دانشجويان از اين حركت فاصله بگيرند. و اين از نظر آنان يعنی آسيب پذيری و شكست قطعی اين حركات.

تجربه تحصن اخير دانشجويان يزد كه با پيروزی دانشجويان پايان يافت و همچنين اعتراض به حكم اعدام هاشم آغاجری سران جناح راست را به اين نتيجه رسانده است كه تنها بايد نگران حركتهای اين چنينی بود، زيرا ممكن است ناگهان به همه دانشجويان يا سراسر كشور سرايت كند.

با همين محاسبه رهبران انصار و كسانی كه آنان را از پشت كنترل می كنند، در اين مدت در حال سنجيدن شرايط هستند. آنان سياست گسترش تشنج و درگيری خود را موفقيت آميز ارزيابی كرده و حساب می كنند كه از چند هزار دانشجوی مستقر در خوابگاه درصد اندكی در حوادث اخير شركت كرده است. از سوی ديگر فراخوان تلويزنون های خارج از كشور از مردم نيز بازتاب مثبتی نداشته است. اين تلويزيونها درموارد مشابه آنقدر دروغ گفته و غلو كرده اند كه اعتبار اخبار آنان نزد مردم از تلويزيون لاريجانی بيشتر نيست.

با اينحال سران انصار و گردانندگان تحرك اخير از اين وضع نتيجه ای ديگر می گيرند. آنان تصور می كنند درصد كم دانشجويان شركت كننده در اين تظاهرات و نبود نشانه ای از يك پشتيبانی وسيع و فعال مردمی از اين اعتراضات موقعيت مناسبی را در اختيار آنان قرار خواهد داد تا با دامن زدن مصنوعی به درگيريها، پس از چند روز به يك سركوب وسيع دست زنند و تعداد زيادی از دانشجويان را دستگير و عده ای را اخراج كنند و جنبش دانشجويی را كه تازه در حال سربراوردن از زير اوار پيامدهای حوادث هيجدهم تير 1378 است، برای يك دوره ديگر به ركود و خفقان بكشانند. اين همان وعده ايست كه رهبر درآخرين سخنرانی خود وعده آن را داد و گفت كه تظاهرات دولتی 400 هزار نفره سال 1378 و يورش به تحصن دانشگاه تهران را بياد داشته باشند. اين تحصن پس از شبيخون به خوابگاه دانشگاه در سال 78 برپا شده بود و تظاهرات دولتی را "روح الله حسينيان" ( خسرو) از صادر كنندگان فتوای قتل های زنجيره ای پس از ملاقات فوری با رهبر سازمان داده بود.(1)

سران جبهه ضداصلاحات همچنين اميدوارند با سمت دادن شعارها برعليه محمد خاتمی و اصلاح‌طلبان به اتهام ناتوانی در پيشبرد اصلاحات، وضع آنان را در دفاع از دانشجويان دشوار كنند و در نتيجه با خيال راحت‌تر به سركوب و اخراج دانشجويان بپردازند.

در پشت تلاش برای اعزام انصار و گسترش درگيری و شيشه شكستن ها ظاهرا اينگونه محاسبات خطرناك قرار گرفته است. البته، آنچه رهبران انصار و جبهه ضداصلاحات درمحاسبات خود در نظر نمی گرفته اند آن است كه نه وضع حكومت وضع سال 1378 است و نه وضع مردم. عدم علاقه مردم به اينگونه درگيريها و شيشه شكستن ها و سنگ پرانی ها نه نشانه بي‌اعتنايی آنان به وضع موجود است و نه نشان آنكه در صورت گسترش درگيری ها آنان بی تفاوت باقی خواهند ماند. حكومت در موقعيتی بسيار متزلزل تر از آن قرار گرفته است كه بخواهد با چنين آتشی بازی كند.

-------------------------

1- روح الله حسينيان در اين مصاحبه گفت كه اگر رهبر در آخرين لحظات نترسيده بود ما دولت خاتمی را سرنگون كرده بوديم.  

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی