جهان

پيك

                         

 

گفتگو: اگرچپ و دمكرات های ملی عراق متحد نشوند
دواحتمال درعراق

 

1- عراق در اشغال امريكا و انگليس می ماند
2- بعثی های صدام با نام جديد باز می گردند

  ترجمه محمد باران

 

"قديم حبيب"  ماركسيست و استاد دانشگاه بغداد است. او متولد 1935 و پرفسور اقتصاد سياسی از دانشگاه برلين است. در سالهای سركوب رژيم صدام ترك ميهن گفت و سالها در الجزاير، پراگ و سپس برلين در مهاجرت بسر برد. او كه اكنون مشغول نوشتن تاريخ 6 جلدی عراق است، می كوشد جبهه ای وسيع از نيروهای چپ و دمكرات در عراق تشكيل دهد.

مصاحبه زيرا را روزنامه "Neues Deuschland" پيرامون تحولات عراق پس از سرنگونی رژيم صدام حسين و آغاز فعاليت احزاب سياسی دراين كشور با وی انجام داده است.

 

- وقتی تصوير گورهای دسته جمعی را كه در عراق كشف شده می بينيد، چه احساسی به شما دست می دهد؟

- ما همه می دانستيم كه رژيم صدام جنايتكار است و يقين داشتيم كه بعد از سقوط او گورهای دسته جمعی و زندان های مخفی بسياری كشف خواهد شد. در دوران حكومت صدام

حسين 200 هزار كرد كشته و يا آواره شدند و ما اطمينان داشتيم كه سرانجام روزی گورهای آنها مانند گورهای قيام سال 1991 در جنوب عراق كشف و جهان از آن مطلع خواهد شد. اين بسيار غم انگيز است وقتی به چهره هائی نگاه می كنی كه تصور می كردند يك روز عزيزان ناپديد شده خود را زنده، حداقل در زندان ها خواهند يافت و حالا امروز بقايای اجساد آنها را پيدا می كنند.

- در رژيم صدام وقتی كسی تحت تعقيب سياسی بود، خانواده اش هم تحت نظر و يا زير فشار حكومتی بود؟ مثلا خود شما!

- نه تنها دگرانديشان سياسی در رژيم صدام تحت پيگرد بودند، بلكه وابستگان و اقوام آنها نيز در چنين شرايطی بسر می بردند و حتی مجازات هم می شدند. ما مواردی را داريم كه اين اقوام و بستگان، با هدف تحت فشار گذاشتن افراد تحت پيگرد سياسی حتی به قتل رسيدند. بعنوان نمونه يك برادرم كه اصلا در امور سياسی دخالت نمی كرد و ديگری خواهر زاده ام كه پزشك بود به قتل رسيدند. خود من هم مدتی زندان بودم و شكنجه شدم. پس از رهائی از زندان نيز مجبور شدم از كشور فرار كنم تا دوباره زندانی نشوم و يا ربوده شده و به قتل نرسم.

- چرا رژيم صدام را نيروهای داخلی نتوانستند سرنگون كنند، تا به بهانه سرنگونی او كشور به اشغال نيروهای نظامی بيگانه در نيآيد؟

- دلائل زيادی در اين مورد وجود دارد، از جمله مانورهای صدام حسين ميان كشورهای سابق سوسياليستی و درعين حال ميان كشورهای سرمايه داری و همچنين كشورهای عربی، كه اين مجموعه اقتصادی- سياسی موجب می شد اولا اخبار مربوط به شيوه حكومت او به آگاهی مردم جهان و بويژه منطقه نرسد و ضمنا نوعی حمايت جهانی را برای صدام فراهم آورد.

دليل ديگر، پراكندگی اپوزيسيون صدام بود كه هر كدام مستقل از ديگری عليه رژيم صدام مبارزه می كردند.

سومين دليل وجود سازمان های امنيت چندگانه در رژيم صدام بود كه هر كدام ديگری را كنترل می كردند و همه آنها اپوزيسيون را. تعداد اين سازمان ها به پنج سازمان می رسيد.

چهارم اينكه همه كشورهای عربی مخالف سقوط صدام حسين بودند. او توانسته بود با شعارهائی كه عليه اسرائيل و امريكا می داد و جنگی كه در برابر ايران كرده بود حمايت آن ها را ضامن حكومت خود كند. شايد باور كردنی نباشد اما حقيقت دارد كه حتی حكومت كويت هم با سقوط صدام موافق نبود. مسئله خطر شيعيان مورد حمايت ايران و دخالت های اين كشور در امور كشورهای منطقه يك چتر حفاظتی برای صدام بوجود آورده بود.

پنجمين دليل حمايت همه جانبه امريكا در رژيم صدام حسين بود. كاخ سفيد هم با سقوط صدام موافق نبود و به همين دليل هم چند قيام افسران ارتش كه می خواستند عليه او كودتا كنند با اطلاعاتی كه امريكا در اختيار صدام گذاشت ناكام ماند و سركوب شد. امريكا صدام را لولوی منطقه كرده و حضور نظامی خود در منطقه را به اين بهانه توجيه می كرد.

در چنين شرايطی بود كه اپوزيسيون عراق عقيم مانده و نتوانست خود رژيم صدام را به زير بكشد.

- تصور می كنيد حمله نظامی به عراق يگانه راه حل سقوط رژيم صدام بود؟

- خير. اصلا نياز به جنگ نبود. حقيقت اينست كه امكانات زيادی در داخل كشور و در منطقه وجود داشت كه بتوان به كمك آنها و توسط اپوزيسيون تغييرات جدی در كشور بوجود آورد. امريكا از طريق نظامی به اين تغييرات دست زد زيرا علاوه بر طرح سلطه بر نفت عراق می خواست در عراق و در منطقه و بر نفت خليج فارس سلطه نظامی داشته باشد. عراق به آزمايشگاه سلاح ها و بمب های امريكا تبديل شد. برای سرنگونی صدام و حتی تصرف عراق هرگز احتياج به چنين بمباران وسيعی نبود، اما امريكا برای نشان دادن قدرت خود به كشورهای اروپائی دست به چنين عملی زد.

- اكنون نزديك به سه ماه از سقوط صدام و تصرف عراق می گذرد اما نه دولتی در عراق تشكيل شده و نه امريكا دغدغه امنيت داخلی عراق را دارد. واقعا چرا؟

- در اينكه مردم عراق از سقوط صدام خوشحال شدند ترديد نيست، اما همين مردم از اينكه امريكا كشورشان را تصرف كرده و به همان سياست های گذشته در ارتباط با عراق ادامه می دهد روز به روز عصبانی تر می شوند. اكنون خطر اين است كه هرج و مرج كنونی بمدتی طولانی ادامه يابد و اين بسود نيروهای ملی و دمكرات كشور نيست. كم كم نيروهای بعث دوباره جان می گيرند و برای خود حقانيت قائل می شوند. اين درست است كه رژيم بعث از حاكميت بركنار شده اما بعثی ها در جامعه حضور دارند و دوباره خود را سازماندهی كرده اند تا بتوانند يكبار ديگر حكومت را بعنوان ناجی عراق بدست بگيرند.

- اما ژنرال های امريكائی رژيم بعث را رژيمی مرده اعلام كرده اند.

- خير. حزب بعث بعنوان يك فاكتور سياسی به هيچ وجه از بين نرفته است، بلكه از هرج و مرج كنونی استفاده كرده و با تغيير نام در تدارك بازگشت است. صدام حسين توانسته بود با زور ميليونها عراقی را در حزب خود جای دهد. ما می دانيم كه 80 در صد آنها با زور در سازمان های حزب بعث جای گرفته بودند، اما نبايد برای نپذيرفتن اين واقعيت كه حداقل 20 در صد اعضای حزب او از نيروهای وفادار و مومن به حزب بودند خود را فريب بدهيم. اين نكته مهم را نبايد فراموش كرد كه او موفق شده از ميان نيروی شكست خورده خود، از ميان گارد ويژه رياست جمهوری و از ميان تشكل های مردمی هسته های مخفی و مختلفی را برای خرابكار بوجود آورد. آتش سوزی ها و قتل های كنونی كه اخبار بسيار كمی از آنها به جهان مخابره می شود جزئی از همين عمليات پنهان است. خطر اينجاست كه فعاليت نيروهای باقی مانده رژيم بعث نه تنها موفق شوند نيروهای مخالف اشغال كشور را به طرف خود جلب كنند، بلكه موفق شوند مسلمانان وهابی را كه مساجد زيادی را در طول سالهای اخير در اختيار خود گرفته اند جلب كنند و از اين طريق به شبكه های تروريستی جهانی القاعده و امثالهم وصل شوند. خطر ديگر راه افتادن موج ترور نيروهای چپ و دمكرات كشور توسط همين جريانات است.

- شما در يك خانواده شيعه بدنيا آمده ايد. آيا شيعه های عراق خواهان يك دولت اسلامی به سبك ايران هستند؟

- ابتدا به اين نكته توجه داشته باشيد كه شيعه ها در دوران حكومت صدام بيرحمانه سركوب شدند و آنها اكنون خود را رها يافته احساس می كنند؛ اما اين بدان معنی نيست كه همه شيعه ها از احزاب اسلامی حمايت می كنند. شيعه های زيادی در جنوب و مركز عراق جزو نيروهای دمكرات كشور محسوب می شوند. حتی اكثر اعضای حزب كمونيست عراق شيعه هستند. البته طبيعی است كه احزاب اسلامی در دوران سركوب و تعقيب نيروهای دمكرات موفق شده باشند عده ای را دور و برخود جمع كنند، اما باز هم اين به مفهوم آن نيست كه شيعه ها خواهان دولت اسلامی هستند. در احزاب اسلامی مانند مجلس اعلای انقلاب اسلامی و يا حزب الدعوه جريان های زيادی وجود دارد. در ميان آنها عناصر انحصار طلب وافراطی يافت می شود كه می كوشند قدرت را در حزب خود بدست بگيرند و پس از آن حركت های ايدئولوژيك را سازمان بدهند تا بلكه از اين طريق خود را به جامعه تحميل كنند.

- عموزاده پادشان سابق عراق "ملك فيصل" به عراق بازگشته است. برخی ها اعتقاد دارند كه خاندان سلطنتی هاشمی بيش از ساير نيروها شانس بدست گرفتن قدرت را دارد و نيروی زيادی از آنها حمايت می كند. اين واقعيت است؟

- خاندان سلطنتی هاشمی در سال 1958 درعراق سرنگون شد و مردم هم از سقوط آنها ابراز شادمانی و حمايت كردند، زيرا در دوران سلطه آنها برعراق مردم محروميت ها و رنج های زيادی را متحمل شدند. اما از آن زمان، سالهای بسياری می گذرد و خيلی از مردمی كه آن دوران را ديده اند ديگر در قيد حيات نيستند. من فقط می توانم بگويم كه اقليتی اكنون در عراق وجود دارد كه از بازگشت حكومت سلطنتی حمايت می كند، اما اكثريت خير!

- وضع نيروهای چپ و دمكرات چگونه است؟ چه نقشی در اوضاع سياسی كنونی عراق دارند؟

- حزب كمونيست در سال 1934 تاسيس شد و همواره با ساير نيروهای چپ ديگر، حتی قبل از تاسيس عراق مدرن، برای دمكراسی در كشور مبارزه كرده است. سركوب متوالی اين حزب خواه ناخواه اجازه گسترش پايگاه اجتماعی- سازمانی به آن نداده است، اما اين فقط شامل حزب كمونيست عراق نمی شود، نيروهای ديگر چپ هم بخاطر سركوب چند دهه وضعی مشابه دارند. به همين دليل است كه امروز اتحاد اين نيروها با هم يگانه راه گسترش پايگاه آنها در ميان مردم و تاثير گذاری روی حوادث است. اگر آنها نتوانند با هم همكاری كنند و برنامه واحدی را ارائه دهند كه مورد قبول همه نيروهای ملی و مترقی باشد شانسی در آينده عراق نخواهند داشت و يك نيروی تاثير گذار به حساب نخواهند آمد.

جدا از ضرورت تشكيل اتحاد در طيف نيروهای چپ و دمكرات، اين جبهه بايد بتواند با نيروهای ليبرال و دمكرات ملی كشور در يك دوران گذار و حتی در تشكيل دولت موقت ملی همكاری كند. تنها در اين صورت است كه كشور را می توان از دست نيروهای اشغالگر بيرون آورد و راه را بربازگشت رژيم سابق بست. اين اتحاد می تواند چنان نقشی را در كشور ايفاء كند كه نيروهای اشغالگر نتوانند زير پوشش قطعنامه های سازمان ملل به حاكميت خود برعراق، برای يك دوران طولانی مشروعيت ببخشند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول

Internet
Explorer 5

 

ی