|
آشوبهای شب
چهارشنبه بيست خرداد ماه در كوی
دانشگاه و خيابانهای اطراف
آن ماحصل فتنه مشترك حلقه حقانی
و بقايای سلطنت طلبهای مقيم
لوس آنجلس بود كه با عامليت حشمتالله طبرزدی عنصر تحت فرمان اين دو و
سازمان تحت امر وی راه اندازی
و عملياتی شد.
استارت اين فتنه از
آنجائی زده شد كه دفتر تحكيم
طی قطعنامه پايانی نشست
شورای عمومی خود مورخ نوزده
خرداد صراحتاً اقدام به اتخاذ
مواضعی شفاف در مقابل ژست های
تصنعی دموكراسی خواهی گروه
های سلطنت طلب خارج از كشور و
جنايتهای اسرائيل و توسعه
طلبی نظامی آمريكا در منطقه
كرد و مرزبندی شفافی را ميان
جنبش دانشجوئی اصلاح طلب كشور با
طلايه داران دروغين آزاديخواهی
در خارج از كشور ايجاد كرد.
فرازهائی از
قطعنامه دفتر تحكيم وحدت
" به نظر ما در شرايط كنونی
كيان اصلاح طلبی مردم سالار از
دو سو به شدت تهديد می گردد:
نخست جريان اقتدار گرای حاكميت
كه تنها صدای سركوب آزاديهای
ملی و توطئه چينی برای
بريدن هر صدای مخالف از حلقوم آن
به گوش می رسد و ديگری جريان
سلطه طلب جهانی است كه با محوريت
جرج بوش و نومحافظه كاران حاكم بر
كاخ سفيد لگام گسيخته و بدون
پايبندی به هيچ قانون بين
المللی در انديشه تصاحب ايران
عزيز می باشند. تاييد و تقويت
جريانهای ارتجاعی سلطنت طلب
كه نه در فرهنگ و ادبيات آنان نشانه
ای از اعتقاد به دموكراسی و
حقوق بشر ديده می شود و نه در
كارنامه آنان چيزی جز سركوب و
شكنجه و اعدام مبارزان راه ازادی
و استقلال برای ارائه وجود دارد
از سوی نومحافظه كاران دليل
قاطعی است براحساس خطر جدی
نيروهای ملی و آزادی خواه
از برنامه های آتی
امريكابرای منطقه و بويژه ايران.
حفظ استقلال وتماميت
ارضی كشور ، دفاع از هويت، تاريخ
وتمدن چند هزار ساله ايرانی و
قائل بودن به حق ايران برای
تقويت بنيه دفاعی خويش در مقابل
دشمنان سراپا مسلحی مانند
اسرائيل كه مجهز به سلاحهای
پيشرفته كشتار جمعی و اتمی
نيز می باشند. وجه اشتراك
تمامی جريانهای وطن دوست وتك
تك جوانان برومند اين مرزوبوم است و
در صورتی كه حكومت بتواند اعتماد
نسبی ملت را به همراه داشته باشد
نه تنها اكثريت مردم حاضرند قصور
های گذشته را ناديده بگيرند بلكه
همه پشت سر حاكميت از استقلال و
تماميت ارضی كشور در مقابل
مخاطرات خارجی دفاع خواهند كرد."
متعاقب اين تنزه
طلبی حاذقانه دفتر تحكيم بود كه
دشمنان جنبش اصلاح طلبی ايران
دورخيز خود برای بهره برداری
از سالگرد حادثه 18 تير كوی
دانشگاه را به سرعت با سراسيمگی
به جلو انداختند.
حلقه حقانی طی
دهه گذشته نشان داده در
عملكردهای سياسی خود هم
سوئی آشكاری با دسائس تل آويو
داشته است.
هدف نهائی
حقانی آشوبزدگی فضای كشور
بمنظور موجه شدن سياستهای
انقباضی و برخورد خشونت آميز
نظامی جهت سركوب جنبش اصلاحات
بوده تا از دل چنين فضائی،
اكوسيستم مناسب حيات و تداوم قدرت
خود را در هرم قدرت سياسی ايران
بازتوليد نمايد.
متعاقباً برای تل
آويو نيز ترسيم و تحفظ چهره ای
خشن و ماجراجو از ايران، آرمانی
استراتژيك محسوب می شود. اسرائيل
می كوشد با تشبث به چنين شمائی
از ايران ادله مكفی برای
اقناع افكار بين الملل بمنظور
تهاجم انتباهی به جمهوری
اسلامی را احصاء نمايد.
دولتمردان تل آويو از
آغاز پيروزی انقلاب اسلامی
كينه تهران را به دل گرفته اند.
از نظر اسرائيل
بزرگترين جرم ايران آن بوده و هست
كه در موقعيتی كه تل آويو موفق
شده بود بعد از پشت سر گذاشتن
ظفرمندانه چهار جنگ با اعراب
متكی بر ناسيوناليست عرب اين
تفكر را در كمپ ديويد بزانو درآورد
با بروز انقلاب اسلامی،
جمهوری اسلامی ايران توانست
بشكلی كاملاً غير مترقبه مدل
انديشه انقلاب اسلامی خود را به
سرعت جايگزين و مغذی مبارزات
رهائی طلبانه مبارزين
فلسطينی كند.
نهضتی كه چنانچه
توفيق آنرا بيابد تا خود را در قالب
يك الگوی حكومتی موفق و
دموكراتيك در ايران تثبيت نمايد
بالذات و بالقوه از اين ظرفيت
برخوردار خواهد بود تا دمكراسی
مذهبی سلطه ستيزانه مدل ايران را
در منطقه اپيدمی كند.
بدنبال موفقيت
چشمگير خاتمی در انتخابات رياست
جمهوری ايران حلقه حقانی ـ تل
آويو با دو هدف مختلف به يك نتيجه
مشترك رسيدند: شكست جنبش دمكراتيك و
اصلاح طلب ايران.
درگيری های
اخير كوی دانشگاه تهران را می
توان در همين چارچوب و بعنوان
يكی ازآخرين نمونه های دسائس
مشترك حلقه حقانی ـ تل آويو عليه
جنبش اصلاح طلب ايران ارزيابی
كرد.
پيش از اين شاخه تل
آويو زيركانه موفق شد در حوزه سياست
خارجی با دامن زدن به اتهام
مشاركت داشتن ايران در عمليات
تروريستی ماه جاری در عربستان
مذاكرات تهران و واشنگتن در ژنو را
به شكست كشانده و ضمن ُربايش توپ
بازی از زمين جناح واقعگرای
واشنگتن آنرا در زمين جناح جنگ طلب
اين كشور قرار دهد.
شاخه حقانی نيز در
فاز داخلی می كوشد با استفاده
از نيروهای نفوذی و تحت امر
خود در بدنه جنبش دانشجوئی با
دامن زدن به درگيريهای خشونت
آميز، فضائی آرمانی جهت توجيه
اعمال خشونت و حضور مسلط نظامی
خود بمنظور جمع كردن بساط اصلاح
طلبی را مهيا نمايد.
در درگيريهای شب
چهارشنبه در كوی دانشگاه و
خيابانهای اطراف بنا بر اطلاعات
ارساليه خبرنگاران حاضر در صحنه كه
تا ساعت 3 بامداد همان شب با ايشان
در ارتباط مستمر بودم صحنه گردان
اصلی اغتشاشات در جبهه
دانشجويان عوامل سازماندهی شده
گروه تحت امر حشمت الله طبرزدی (جبهه
دمكراتيك ايران) بود.
بنا بر همين اطلاعات
در بدو امر مطالبات دانشجويان
كوی صرفاً محدود به اعتراض به
پولی شدن دانشگاه ها بود، اما
ناگهان و با حضور نيروهای
سازماندهی شده طبرزدی
شعارهای دانشجويان رنگ و بوی
سياسی پيدا كرد و تدريجاً كار به
زد و خورد بين ايشان و جناح مخالف
كشيده می شود.
حشمت الله طبرزدی
در ميان دانشجويان و بدنه جنبش
اصلاح طلبی، علی رغم مواضع
بشدت راديكال و ساختار شكنانه اش با
خاصه خرجی قوه قضائيه! بتناوب در
حد فاصل زندان و خارج از زندان در
تردد است!
پيشينه وی به
دوران رياست جمهوری هاشمی
رفسنجانی باز می گردد. در آن
زمان جناح حقانی كه فاقد پايگاه
در بدنه قشر دانشگاهی كشور بود
توانست با استفاده از طبرزدی و
سازمان تحت امر وی و برخوردار
كردنش از يك نشريه جنجالی در
محافل دانشگاهی خود را صاحب
تريبون و نفوذ در دانشگاهها كرده و
مشاراليه را همچون اسب تروائی به
بدنه جنبش دانشجوئی كشور پمپ
نمايد.
با نزديك شدن
انتخابات مجلس پنجم طبرزدی
كوشيد جسورانه عليه هاشمی
رفسنجانی و گروه جديد التاسيس
كارگزاران سازندگی در قالب
مقالات جنجالی و تظاهرات اعتراض
آميز عليه كرباسچی و ديگر چهره
های سرشناس كارگزاران فضای
مناسبی را در اختيار جناح
حقانی بمنظور خيز برداشتن جهت
تصا حب كرسی های مجلس و پس از
آن تصاحب كرسی رياست جمهوری
بردارد.
ظاهر قضيه انتساب
طبرزدی و گروه تحت امرش به جنبش
دانشجوئی بود، اما در لايه
های پنهان وی كوشيده و می
كوشد با اتخاذ مواضع اولترا اصلاح
طلبانه ضمن بهره وری از امتياز
بازداشتها، از سوئی برای خود
و سازمان تحت امرش چهره ای مظلوم
و موجه نزد اقشار دانشگاهی خلق
نمايد و از جانب ديگر و در خفا
فرصتهای عملياتی كردن
سياستهای خشن شاخه حقانی را
تمهيد نمايد.
وی توفيق آنرا
داشته تا با توسل به چهره سازی
قهرمانانه از خوبش نزد گروه های
سلطنت طلب خارج از كشور بنفع خود
بهره برداری كرده و از كيسه
ايشان بنفع تداوم پروژه های خود
و جناح حقانی ارتزاق نمايد.
در همين راستا ايشان
از دو ماه پيش با تكيه بر
تريبونهای سلطنت طلبان در لوس
آنجلس خود را مهيای ايجاد آشوب
در سالگرد حمله به كوی دانشگاه
می كرد.
اما چند عامل باعث شد
تا پروژه ايشان خارج از نوبت در
دستور كار قرار گيرد.
مصاحبه رئيس جمهور
خاتمی در خصوص رد لوايح دو گانه
توسط شورای نگهبان و تاكيد وی
در اين مصاحبه بر اين نكته كه
شورای نگهبان حتی بر خلاف نظر
آيت الله خامنه ای با اين لوايح
برخورد كرد مؤيد اين نكته بود كه
خاتمی با
برخورداری از حمايت آيت الله
خامنه ای در تعقيب تصويب لوايح
خود است.
اما اينكه وی
برخلاف مشی خود ترجيح داد اينبار
و زيركانه حمايت رهبری از خود را
نيز به اطلاع افكار عمومی برساند
مبين آن بود كه خاتمی در لابی
های پشت پرده توانسته با
برخوردار شدن از حمايت كانونهای
اصلی قدرت ضريب اعتماد بنفس خود
در عرصه سياسی را افزايش دهد.
توصيه شورای
عالی امنيت ملی كشور به رياست
خاتمی مبنی بر عدم انعكاس
مطبوعاتی نامه 137 نماينده مجلس
به رهبری نيز مؤيد آن بود كه
خاتمی تشخيص داده با اتكای بر
حمايت آيت الله خامنه ای می
تواند ضمن پرهيز از غوغا سالاری
رسانه ای امكان متقاعد كردن
شورای نگهبان برای تصويب
لوايح دو گانه اش را فراهم كند.
خبرهائی هم كه از
گوشه و كنار مبنی بر متقاعد شدن
شورای نگهبان می رسيد مؤيد آن
بود كه اميدها به تصويب لوايح
افزايش يافته است.
خصوصاً موضع صريح و
تحكمی و برخوردار از اعتماد بنفس
رئيس جمهور خاتمی در سفر به
خراسان مبنی بر برخورد
سازمانهای مسئول با گروه های
فشار و آشوب طلبی كه بعد از ارسال
نامه نمايندگان به رهبری موجبات
مزاحمت را برای نمايندگان مجلس
فراهم آورده بودند نشان از آن می
داد كه خاتمی توانسته معادلات
قدرت در پشت پرده سياست را بنفع خود
تغيير دهد.
قهراً چنانچه اتفاق
خاصی نمی افتاد فضای
سياسی ايران از نظر روانی
مهيای انزوا و انعزال گروه
های فشار شده بود.
طبعاً در چنين
فضائی متضرر اصلی همان گروه
هائی بودند كه با توسل به هل من
مبارز طلبی های جناح جنگ طلب
كاخ سفيد از امكان جنگی كردن جو
سياسی بمنظور تداوم زيست
نامشروع سياسی خود در ايران
برخوردار می شدند.
خوشبينی های
بوجود آمده بر سر امكان تصويب لوايح
دو گانه رئيس جمهور خاتمی به سهم
خود آنقدر ظرفيت و استعداد داشت تا
جناح حقانی را ترغيب به
شيطنتی جديد كند، لذا پيش
بينی می شد اين جناح سرمايه
گذاری هنگفتی را روی
سالگرد مراسم 18 تير بعمل آورد.
دورخيزی كه گروه
تحت امر طبرزدی بر روی مراسم
سالگرد 18 تير كرده بود هشدارهای
نگران كننده ای را به محافل
سياسی ايران می داد.
ليكن بيانيه
هوشمندانه نوزدهم خرداد دفتر تحكيم
وحدت و رويگردانی قابل انتظار و
تحسين اين تشكل دانشجوئی از سلطه
طلبی های آمريكا و
جريانهای سلطنت طلب و اسرائيل
منجر به آن شد تا گروه طبرزدی هم
از جانب حمايت كنندگانش در لوس
آنجلس و هم از جانب منعقدين نطفه اش
در كانون حقانی تحت فشار بمنظور
خارج از نوبت عمل كردن پروژه 18 تير
در 20 خرداد قرار گيرد.
قطعاً چنانچه اين
گروه بتواند پروژه آشوبگری خود
را با موفقيت به انجام برساند، در
آنصورت توپ در زمين كسانی قرار
خواهد گرفت كه با استناد به چنين
شهرآشوبی هائی فرصت اقناع
كانونهای قدرت در ايران را بر
لزوم و وجوب و ضرورت وجود گروه
های فشار و برخوردهای چكشی
ايشان بمنظور اعاده نظم در كشور را
بدست خواهند آورد.
طبعاً اكنون يكبار
ديگر توپ در زمين نمايندگان راستين
جنبش دانشجوئی در دفتر تحكيم
وحدت است تا همانطور كه با دشمنان
خارجی خود طی قطعنامه نوزدهم
خرداد مرزبندی قابل تحسينی را
ترسيم كردند، اين بار با مدعيان
دروغين و مجعول طلايه داری جنبش
دانشجوئی در داخل كشور نيز تعيين
تكليف نمايند.
( اين مقاله از روی سايت گويا
برگرفته شده و با اندكی تغيير و
تلخيص، همراه با عناوين انتخاب شده
از سوی پيك نت منتشر شد)
|