آنچه در حركت اخير مردم متجلی شد و به
حركت اصلاح گری معروف شد، كمتر
از انقلاب57 نبود.
قانونگرائی، جامعه مدنی،
مشاركت همگانی و توزيع عادلانه
تر قدرت تحت شعار "ايران برای
همه ايرانيان" اساس اين حركت
است.
ضعف بزرگ اصلاح طلبان نداشتن تشكل بود. آنها
به مردم اعتماد نكردند و به موقع
به نيروی مردم متوسل نشدند.
اما، هنوز بايد شكيبا بود و به
وقايع ديگر، از جمله انتخابات
بعدی و تحرك های بعدی
اصلاح طلبان نظر دوخت.
اگر هم اصلاح طلبان ما نتوانستند
پاسخگوی نيازهای اجتماعی
باشند، طبيعتا گروه های
ديگری جايگزين آنها خواهند شد و
حركت ادامه می يابد.
لايه بندی های تازه در ميان اصلاح
طلبان قطعی است و بخاطر داشته
باشيد كه اصلاح طلبی غير از يك
رويه سياسی، يك شالوده
اجتماعی نيز دارد و همين شالوده
مايه اميد ما برای ادامه روند
اصلاحات است. ضمن آنكه نمی توان
گفت جنبش اصلاحات بازگشت
ناپذيراست، اما اميد بيشتر استو
اينكه نمايندگان خود را اين جنبش
خواهد يافت. من نقش تاريخی
اصلاح طلبان را پايان يافته
تلقی نمی كنم، بويژه در باره
آقای خاتمی كه هنوز جامعه ما
از شخصيت وی بی نياز نيست.