ايران

پيك

                         

وقتي سنگ روي سنگ بند نيست

چگونه انتقال آغاجری به تهران قطعی است؟

 

 

به گزارش روزنت "امروز" خانم زهرا بهبودی همسر هاشم آغاجری اعلام كرده است انتقال هاشم آغاجری به تهران قطعی است.

ضمن احترامی كه برای ايشان و احساسات ايشان قايل هستيم، بايد بگوئيم ايشان دراين اظهار نظر كمی عجله كرده و ممكن است احتمالا دچار اشتباه شده باشد، زيرا در جناح راست جمهوری اسلامی كه امثال آغاجری را به بند كشيده است هيچ چيز قطعی نيست. در همين مورد هاشم آغاجری از روز نخست تا به امروز چند بار صحبت از محاكمه، اعدام، آزادی، مرخصی، دادگاه علنی، غيرعلنی، با حضور وكيل، بدون حضور وكيل، انتقال به تهران، عدم انتقال به تهران ... شده، چند بار اقای مهدی كروبی رئيس مجلس سخن از تفاهم و مذاكراتی كرده كه گويا قرار بوده امروز و فردا به نتيجه برسد و بعد به هيچ جا نرسيده است.

مشكل برسر هاشم آغاجری نيست كه بگوييم بخت با او يار نبوده، مشكل اينجاست كه اصلا در صفوف مخالفان اصلاحات چيزی بنام قطعيت وجود ندارد. رئيس قوه قضاييه يك چيز می گويد، معاون او چيزی ديگر. هر توافقی با يك تلفن احمد جنتی از شورای نگهبان، يا ميرحجازی از دفتر رهبری، يا با پيام آيت الله واعظ طبسی از مشهد يا فلان آيت الله در قم يا تظاهرات چند تا چماقدار می تواند به هم بخورد. گيريم همه اينها با هم تفاهم و توافق كردند، چه كسی سردبير "صبح دو كوهه" را راضی كند؟  كار مخالفان اصلاحات بجايی رسيده و آنچنان بلبشوئی در صفوف آنها حاكم شده كه در آنجا ديگر حساب و كتاب و وعده و عيدی وجود ندارد. هر كه هر چه دل تنگش بخواهد به وسعت پولش می گويد و اگر اين وسعت را نداشته باشد، به اندازه دريدگی اش سخن می گويد و می نويسد. سخنان اخير ناطق نوری كه مدعی انتخابات 76 شده و می گويد مردم را در آن سال با تبليغات گيج كردند والا او رئيس جمهور برگزيده شده بود و يا مقاله حسين شريعتمداری را به خاطر آوريد كه مجلس را طويله و نمايندگان اصلاح طلب را گاو اعلام كرد. همه آنها، فقط در فحاشی به اصلاح طلبها اتحاد خود را نشان می دهند.

راه چندان دور نرويم. آيا كسی مثلا ديده كه رهبر جمهوری اسلامی در اين چند سال گذشته يك حرف قطعي؛ حتی در يك مورد كه كمی زاويه با توطئه های جناح راست داشته باشد زده باشد؟ آنچه اتفاقا در همين مورد هاشم اقاجری گفت چه شد؟ چه كسی اصلا اهميتی به آن داد؟ و يا آن اظهار نظرش در باره محكوم كردن شبيخون به خوابگاه دانشجويان و يا اعلاميه تسليت برای دكتر يدالله سحابی و...
اين وضع رهبری است كه آن را " فصل الخطاب" ناميده اند، تكليف بقيه هم روشن است.

اين است كه ما به خانم بهبودی توصيه می كنيم تا زمانی كه هاشم اقاجری را با چشم خود در تهران نديده و پرونده اش را به دست او نداده اند و آن را در دادگاه و جايی در تهران به ثبت نرسانده اند و يك ملاقات جداگانه با دفتر رهبری و رييس قوه قضاييه و شورای نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت و شورای سردبيری كيهان و جمهوری اسلامی و صبح دو كوهه و بسيج دانشگاه آزاد و ... انجام نداده و از همه آنها تاييديه نگرفته به " قطعيت " اميدی نداشته باشد.

تنها چيزی كه در جمهوری اسلامی قطعی است، آن است كه سران جناح راست هر يك در حال كندن گوری هستند كه فكر می كنند ديگری قرار است در آن دفن شود.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی