|
ماجرای رقابت سياسی و جر زدن يكی از آن ها و تهمت زدن به طرف مقابل، از آن كارهای مخصوص يك گروه و دسته خاص در ايران است، كه مدت هاست اثر منفی خود را به صورت نفرت عمومی آشكار كرده ولی دوستان دست بر نمی دارند
و به اين تصور خامند كه مردم غافلند و بازيچه دست آن ها. بنابراين هر چه دلشان می خواهد می نويسند و با استفاده از موقعيتی كه همفكری قوه قضاييه با آن ها برايشان ايجاد می كند نگرانی هم ندارند. نه ترسی از فاش شدن حقيقت و نه نگرانی از شكايت كسی و نه عنايتی به آبرو و حيثيت ها .
اين را چرا گفتم برای اين كه كيهان امروز عنايتی هم به من كرده است و جعل خبری كه برای آن روزنامه عادی و شيوه مرضيه شده است و ديگر آن چنان عادی است كه كسی نه به خواندن اين نوع مطالب خود را زحمت می دهد و نه به پاسخ گوئی آن ها. كيهان نوشته است:
"مسعود بهنود... به راديو دولتی انگليس گفت: استفاده درست از فرصت ها از لوازم فعاليت های سياسی است و نمی شود اصلاح طلبان را متهم كرد. بهنود كه نمی توانست رابطه اين گونه اقدامات [ نامه نوشتن به رهبر] را با محافل اطلاعاتی آمريكا نفی كند در ادامه گفت : البته در حالی كه آمريكا تا پشت مرزهای ايران آمده و تهديدهائی را متوجه كشور كرده است طبيعی است كه اين گونه اقدامات شائبه همكاری آن ها با آمريكائی را قوت بخشد.
مسعود بهنود در پايان مصاحبه خود از جايگاه يك شخصيت مورد اعتماد به مردم اطمينان داد كه آمريكا در پشت پرده اين گونه اقدامات نيست. "
حالا به چند نكته درباره اين خبر دقت كنيد:
اول اين كه نويسنده خبر با تكه و پاره كردن گفته های من به بی بی سی نوشته مغلوط و مجهولی به دست داده و از قول من به دروغ نوشته كه من گفته ام طبيعی است كه نامه نوشتن نمايندگان به رهبر شائبه همكاری با آمريكا را قوت بخشد. كه كاملا دروغ است و نوار آن مصاحبه در سايت بی بی سی هست . اما در حالی كه چنين چيز مزخرفی را گفته ام به مردم اطمينان داده ام كه آمريكا پشت اين اقدامات نيست.
بعد هم اضافه كرده كه از جايگاه يك شخصيت مورد اعتماد حرفی زده ام. مورد اعتماد يعنی چه؟ مورد اعتماد كي؟ شخصيت مورد اعتماد چه طوری حرف می زند اصلا؟
اما دليل اين حركات چيست. در يك كلمه ترس. اين همه جيغ و داد از ترس است و بس. ترس از آمريكاست كه به طور ساده اين ها را وامی دارد چنين به دست و پا بيفتند و كارهای ضد خود كنند . آن جا كه ضد خودشان هست به ما مربوط نيست و در ضمن چه بهتر. اما آن جا كه از منافع ملی ما خرج می كنند حق داريم كه بابت به خطر افتادن منافع ملی مان نگران باشيم و اين نگرانی را بيان كنيم.
ملاحظه كنيد كه در همين چند ماه چه بازی مسخره و پر خطائی را با آمريكائی های بهانه گير پيش برده و چقدر در موضع ضعف افتاده اند. كارخانه های هسته ای را با شدت پنهان كردند . وقتی سی آی آ خبر و عكس هوائی آن را منتشر كرد دستپاچه به تائيد آن پرداختند و به فاصله كوتاهی در صدد زرنگی برآمدند كه بله ما كه چيزی را پنهان نداريم ديديد كه اعلام كرديم. در حالی كه آمريكائی كه به استناد همين رد و تائيد به همه گفته اند كه اين ها خيلی چيزهای ديگری هم دارند كه پنهان می كنند. اين همان بازی است كه سر صدام هم در آوردند يعنی صدام به خيال خودش با اين روش سر دنيا را گرم كرده بود در حالی كه در عاقبت كار خودش بازنده شد و كشوری را تحويل ديگران داد.
چند روز اخير عين همين كار بدون كم و كاست در مورد القاعده تكرار شد. تكذيب پشت تكذيب كه ما القاعده را اگر بگيريم دستگير می كنيم، اصلا آن ها با ما دشمنند و به اين جا نمی آيند. و تكرار مدام اين حرف كه القاعده را آمريكائی ها خودشان ساخته اند. آن قدر گفتند كه آمريكائی ها اسم و رسم دادند و ناگزير اعلام كردند كه بلی ما در ماه های گذشته پانصد نفر را دستگير كرده ايم كه مشكوك بوده اند. آمريكا به اين هم اكتفا نكرد حالا افتاده اند به اين نظر كه مشكوك ها را می گيريم و بازجوئی می كنيم و تحويل كشورهای متبوعشان می دهيم. حالا بنشينيد و نگاه كنيد كه در اين عقب نشينی های گام به گام به كجا می روند.
مذاكراتشان را با آمريكائی ها انكار كردند و به قول طنز نويس خوش ذوق آفتاب يزد در سالگرد اعلاميه دادگستری تهران كه ديروز گفته بود كسی حق ندارد درباره مذاكره و رابطه با آمريكا بنويسد. دوستان در چند نقطه دنيا به گفتگو مشغول شدند. عيبی هم ندارد و تمام كشورهای دنيا حتی آن ها كه با هم دشمنند مذاكره می كنند وقتی نگران كننده است كه آقای رضائی ناچار می شود آسمان را به زمين بدوزد كه مقاله ام در كنفرانس وين قبول شده بود و... اما در مورد كنفرانس ژنو تكذيب و انكار پشت هم تا زمانی كه آمريكائی ها پشت پا زدند و اعلام كردند كه با فاش شدن حضور سران القاعده و عاملان عمليات تروريستی رياض در ايران ديگر گفتگوئی نداريم كه با ايرانی ها بكنيم و مذاكرات ژنو قطع شده است و موضوع برملا شد.
حالا بپرسيد مذاكراتی كه كسی هم در داخل كشور با آن مخالف نيست چرا به اين قيمت گزاف و با بی اعتبار شدن پيش طرف مذاكره و دادن آتو به او پنهان داشته می شود. جوابش اين است كه اگر فاش شود دكان بسته می شود. اگر مذاكره به بهانه كنفرانس آتن فاش شود كه شده مردم می پرسند قاضيان و بهروز گرانپايه كه نه در كنفرانسی رفته بودند كه اسرائيلی و آمريكائی در آن بوده چرا به زندان انداخته شدند. قاضيان اتهامش شركت در جلسه دانشگاه سواز بود كه همه دوستان در سال چند بار از جمله نمايندگی ولايت فقيه در لندن آن جا هستند.
اگر مذاكرات ديگر را فاش كنند سوژه اصلی اتهام زنی به مخالفان از دست می رود و چطور كيهان با هر كس كه مخالف است به او بگويد با آمريكا بسته ای . چطور استاد مصباح دروغگو بگويد خبر دارم كه معاون سيا با چمدان اسكناس به تهران آمده و بين روزنامه نگاران پول تقسيم كرده و نرود و از دوستان خود نپرسد كه برای دادن پول های ميليونی و رشوه ها هم لازم نيست كه كسی در اين دوره و زمانه چمدان به دست بگيرد و به تهران بيايد حواله به حساب های سويس كافی است با يك حركت انگشت . .ولی نه اين كه آقای مصباح يزدی كه خودش همواره يك پايش در خارج كشور است و قسم می خورم كه چند كارت اعتباری دارد نداند كه برای پرداخت پول چمدان و اسكناس لازم نيست. بر بی اطلاعی ما سرمايه نهاده است.
مانند اين داستان كيهان و رفراندوم كه در دو سه روز گذشته خودش را كشته كه جا بيندازد كه آمريكائی ها برای برگزاری رفراندوم در ايران پولی تعيين كرده اند. ماجرا كه از همين وصله پينه های كيهان است كه مدام می نويسد و بعد هم سكوت می كند چون ريشش در می آيد و همين كه حرفش را حتی سه ماه بعد هم در نماز جمعه اروميه تكرار می كند به خيالش همه مانند حسنی هستند و باور دارند.
پنج تا سناتور بی خبرتر از آقايان و به همان اندازه در عقل و دانائی رفته اند و به سنای آن كشور پيشنهاد كرده اند كه 56 ميليون دلار به دولت بدهند برای كمك به راديو تلويزيون های مخالف جمهوری اسلامی . پيشنهادی است و لابد كسی بايد از آن ها بپرسد كه برای دادن پول به مخالفان اين همه ملاحظه كار و قانونمدار هستيد كه با سروصدا آن را علم كنيد. ولی باشد با رسيدن خبر پيشنهاد پنج سناتور سردبير كيهان لبخندی فتح به لب زده است كه يافتم راه خنثی كردن خواست رفراندوم را . برداشت و تيتر زد 56 ميليون دلار برای كمك به طرح رفراندوم در ايران. رسالت هم كه ريزه خوارخوان كيهان است فردايش برداشت و تيتر زد كمك 56 ميليون دلاری آمريكا به مطرح كنندگان رفراندوم در داخل.
آقايان از فرط شادمانی يافتن راهی برای تهمت زدن به اصلاح طلبان يادشان رفت كه وقتی اين حرف را بزنند به معنای آن است كه همه حرف هايشان درباره حكومت مردمی به باد می رود. با گفتن اين كه آمريكا می خواهد با رفراندوم جمهوری اسلامی را سرنگون كند يعنی جمهوری اسلامی اكثريت ندارد و مشروعيت از كف داده و به زور سرپاست و اگر رفراندوم كنند رای نمی آورد.
اما باكشان نيست چون قرار نيست كه به عاقبت تهمت ها و اخبارشان فكر كنند كه اگر می كردند تيتر بزرگ نمی زدند فساد مالی شصت نماينده مجلس و در نهايت معلوم شود كه همفكر محترمشان سردبير روزنامه جام جم كسی است كه دادگاه هم با همه نظربازی با جناح مربوطه نتوانسته از آن بگذرد. و باز هم معلوم می شود كه شهرام جزايری كه قرار بود پول های دزدی را بين اصلاح طلبان و مجلس تقسيم كرده باشد ميليارد ها از بودجه بيت المال كه همان صدا و سيما باشد دريافت كرده و بعد از افشای آن توسط كميسيون تحقيق و تفحص مجلس با جسارت تمام می گويند بعد از دستگيری شهرام جزايری همه پول صداو سيما را دريافت كرده ايم و چيزی نمانده است. عجب، كجاست كيهان كه بر سر بيست ميليون تومان وام وزارت كشور به كرباسچی نوشت مردم بيچاره برای گرفتن ده هزار تومان وام كه به دردهای بی درمان خود بزنند سال ها در صف بانك ها و موسسات می مانند چطور شد كه شهردار تهران به سادگی با يك چك بيست ميليون تومان می گيرد. حالا يكی از كيهانيان دلسوز مردم بيچاره بپرسد كه بيست ميليون بيشتر است يا پنچاه ميليارد و بپرسد چرا زمانی كه صداو سيما اتهامات مطرح شده در دادگاه شهرام جزايری درباره اصلاح طلبان را مستقيم پخش می كردند درباره وام پرداختی خود به متهم و پول دريافتی سردبير جام جم از متهم چيزی نگفتند چرا دوستان كيهانی حالا ساكتند.
برگرديم به طرح تبليغاتی مشعشع 56 ميليون دلار برای كسانی كه درباره رفراندوم در ايران مقاله بنويسند و سخنرانی كنند كه روزنامه جمهوری اسلامی امروز سخنان روز قبل تاج زاده را هم به همين پول مربوط كرده است. بايد يكی از اين مغزهای تبليغاتی بپرسد كه آيا هر نوع رفراندوم را آمريكا پول می دهد و اگر درست است يعنی همه پرسی جمهوری اسلامی در فرودين سال 58 هم با پول آمريكائی ها ممكن شد و يا به تازگی آمريكائی ها اين همه دست و دلباز شده اند.
ده ها سئوال درباره طرح تبليغاتی آقای شريعتمداری می توان مطرح كرد و از جمله هم يكی اين كه اگر با 56 ميليون دلار آمريكائی ها می توان نظر مردم را برگرداند پس چرا شما هنرمندان با ده ها برابر آن كه به صورت كمك های مختلف به همين كيهان و صدها برابرش برای صدا و سيما طرفداری برای خود و نظام مطلوب خود برپا نكرديد؟ شما كه از خرچ كردن پول نفت برای فرستادن آقای مصباح و دوستان به شيلی هم پروا نداريد و از هر قبض تلقن مردم هم پانصد تومان برای آقای لاريجانی و دوستان هيات موتلفه وصول می كنيد چرا پس هر چه ساخته ايد مخالف است؟ به طوری كه حالا از تصور برگزاری انتخابات آزاد در كشور به وحشت افتاده و به هر دری می زنيد و از جمله جملات من كوتاه ديوار را تغيير می دهيد كه سخن خنده دار خود را ثابت كنيد.
بايد در جوابشان عرض كنم كه: نه جانم كار نيكان را قياس از خود مگير. كار جوانان اين ملك از فريب خوردن گذشته است و داستان های تخيلی شما همان به درد چند نفر دورو برتان می خورد كه با آن دريافت حقوق های گزاف از بيت المال به خيالتان حلال می شود كه نمی شود.
بايدتان گفت عيبتان اين است كه تاريخ نخوانده ايد و گرنه می دانستيد كه 24 سال پيش كه اين همه جوانان باسواد نبودند و اين همه وسايل ارتباط جمعی گسترده نبود و دنيا هم اين همه با حكومت شاه دشمن نبود بلكه هزاران دوست داشت باز نتوانست مردم را فريب دهد و تبليغات دروغينش كار نكرد و آن شد كه در انقلاب ديديدم. حالا كه ديگر كار از همه اين حرف ها گذشته است
در زمان حكومت نظامی و دولت ازهاری معلوم نيست كدام نابغه ای طرح جالبی به ساواك داده بود و بر اساس آن نامه مانندی در شهر توزيع شد با اين مضمون كه حضرت الله العظمی شيرازی ديشب به خواب ديده اند امام رضا را كه به ايشان گفته اند من نگرانم كه چرا مردم اين همه همنام من ( يعنی محمدرضا شاه ) را اذيت می كنند .
اين بنده حقير به چشم خود در خيابان تخت طاووس ديدم كه زنان بدكاره با آرايش های غليظ جلو ماشين ها را می گرفتند و كاغد تايپ شده خوابنما شدن آيت الله شيرازی را به آن ها می دادند. مرد مسنی سرش را از پنچره ماشينش به در آورد و خطاب به مردی كه گويا سردسته كار بود گفت: بابا جان خجالت بكشيد، تازه اگر هم می خواهيد دروغ درست كنيد بدهيد به دست آدم هائی كه بدنامی از سروكله شان داد نزند.
|