|
پس
از تصرف عراق توسط نيروهای
متحدين و بويژه پس از اعلام برنامه
جديد صلح ميان اسرائيل و فلسطينيان
موسوم به نقشه راه و توافقات اوليه
طرفين ، بحث قرار گرفتن ايران در دستور
سياستهای آمريكا در منطقه هر روز
چهره تازه تری به خود ميگيرد .
حتی
با در نظرگرفتن جناح بندی های
احتمالی در درون سيستم ايالات
متحده آمريكا، به روشنی می توان
ديد كه مجموعه اين سياستمداران
معتقدند كه نوبت به تغييرات در
ايران رسيده است : حال چه تغيير اصل حكومت
باشد و چه تغيير رويه حكومت
حاكميت هر يك از اين دو ديدگاه تنها
به معادلات داخلی امريكا منوط
نخواهد بود، بلكه نه تنها مولفه
های بين المللی و مواضع
جهانی بر آن موثر است بلكه
چگونگی برخورد و عكس العمل
نيروهای ايرانی نيز در آن نقش
قابل توجهی بازی خواهد نمود .
دقيقا
همين نكته است كه وظائف نيروهای
معتقد به استقلال و صيانت كشور را
در اين مقطع حساس ترسيم خواهد كرد .
همه نيروهائی كه در اين موضع
اتفاق نظر دارند كه مسائل ايران
بايستی به دست ايرانيان و بدون
مداخله بيگانگان حل شود، در اين برهه از تاريخ كشور
مسئوليت سنگينی را به دوش خواهند
داشت .
اين
نيروها چه در درون حاكميت ،
چه بصورت اپوزيسيون قانونی و
حتی اپوزيسيون غير قانونی
بايستی به شكلی موضع گيری و
حركت نمايند كه تغيير بهينه شرايط
نه فقط حداقل تبعات منفی را به
كشور تحميل نمايد، بلكه از
خطر جدی مداخله بيگانه و خدشه
دار شدن استقلال كشور نيز
جلوگيری نمايد .
سخنان
و مواضعی كه اخيرا در مورد وفاق
ملی ، وحدت عمل ، اتحاد ملی و
نظائر آن ابراز ميشوند و حتی خود
را بصورت نامه های سرگشاده و
طومار نشان ميدهند گويای درك
وضعيت بغرنج و خطرناك پيش آمده
می باشند .
اما
متاسفانه يك اشتباه اساسی
كماكان در اينگونه مواضع نيز
مشاهده ميشود . ابراز كنندگان چنين
راه حلهائی از يك طرف فاصله
بسيار زياد بين ديدگاههای موجود
در صحنه سياسی كشور را فراموش
می كنند و از طرف ديگر متوجه زمان
اندك در اختيار نيستند .
آنچنان
فرصت و مجالی باقی نمانده تا
بتوانيم با صرف زمانی كه هر لحظه
آن حائز اهميت است ابتدا اختلافات
ديدگاهی را آنقدر به يكديگر
نزديك كنيم تا حداقل در يك چارچوب
جبهه ای بگنجند و آن وقت به سراغ
اتخاذ مواضع اصولی برای رفع
مشكلات برويم .
اما
در عين حال ميدان مانور مناسبی
كماكان در مقابل آن وجه از
سياستهای مداخله جويانه
آمريكائيها باقی مانده است كه
بسياری از جريانات سياسی از
بخشی از محافظه كاران حكومتی
گرفته تا اصلاح طلبان و اپوزيسيون
داخل كشور و بخش قابل توجهی از
اپوزيسيون خارج كشوربتوانند بر سر
آن توافقی منطقی داشته باشند
و در عين حال از تبعات مثبت آن بهره
مند گردند .
هم
اكنون آمريكا در سه زمينه حاكميت را
مورد سئوال
و تحت فشار قرار داده است . مسئله
حمايت ايران از تروريسم كه در شرايط
حاضر در حمايت از نيروهای
القاعده خود را نشان ميدهد . مسئله
دستيابی ايران به سلاحهای
كشتار جمعی كه خود را در
فعاليتهای اتمی ايران متبلور
ساخته است و مسئله سوم كه
بحث صلح اسرائيل و فلسطينيان
ميباشد .
گرچه
عكس العمل در قبال اين مسائل از
لحاظ عملی صرفا در حوزه حركتی
نيروهای درون حكومتی قرار
گرفته اما نيروهای خارج از
حاكميت نيز از دو منظر به آن مرتبط
ميباشند .
نخست
آنكه در قبال موضع گيری اصولی
حاكميت در قبال اين مسائل نه تنها
فضای سياسی كشور هرچه بيشتر
به سمت مولفه های منطقی سوق
پيدا ميكند، بلكه جنبه
های مداخله جويانه سياستهای
آمريكا را نيزخنثی ميسازد كه اين
به نفع تمام نيروهای سياسی
خواهد بود .
دوم
آنكه گرايش مجموعه حاكميت به سمت
چنين مواضعی، فشار و خواست
تمام جريانات را ميطلبد و
در جريان همين پروسه نيروهای
موجود در فضای سياسی كشور چند
قدم در مسير اتحاد عمل مورد نظر خود
پيش خواهند رفت .
موضع
گيری اصولی در قبال اين سه
مسئله طرح شده از سوی ايالات
متحده عملا و لااقل در كوتاه مدت آن
كشور را در قبال افكار عمومی بين
المللی و ساير كشورهای جهان
بويژه اتحاديه اروپا و روسيه خلع
سلاح كرده و امكان هر گونه مداخله
مستقيم را از جناههای تندرو آن
كشور خواهد گرفت .
پاسخ
اصولی به اين مسائل كاملا در جهت
منافع ملی كشور می باشند و
حتی جريانات تندرو موجود در
حاكميت اگر به اين مسئله معتقد
نباشند از زاويه خنثی كردن
تهاجمات آمريكا مجبور هستند به آن
گردن بگذارند .
به
استثنا برخی مواضع غيراصولی و
كم كاريهای دستگاه سياست
خارجی كشوركه در بسياری از
موارد شاهد آن بوده ايم ،
در مورد حضور نيروهای وابسته
به القاعده در كشور لزومی نداشت
تا صرفا پس از تهديدات آمريكا به
وجود برخی از اين افراد در
زندانهای ايران اعتراف شود .
ايران براحتی و بلافاصله
ميتواند كليه اين نيروها را به
كشوری ثالث تحويل داده و راه را
بر ادامه اين بهانه جوئی ببندد .
در
مورد فعاليتهای اتمی ميتوان
قبل از آنكه تحت فشار، به
بازرسيهای بين المللی گردن
گذاشته شود با بازرسی بدون
محدوديت آژانس بين المللی
انرژی اتمی كه ثابت كرده
نهادی مستقل از نفوذ آمريكا
ميباشد موافقت نموده و بی جهت به
بازی با مواضع كشورهائی نظير
روسيه دلخوش نباشيم .
مسئله
طرح صلح موسوم به نقشه راه احتمالا
آغازگر دور جديدی از مناسبات
فلسطينيان و اسرائيل خواهد بود . در
صورتيكه دستگاه ديپلماسی كشور
در اين مورد فعالتر برخورد نموده و
بر موضع تعيين سرنوشت فلسطينيان به
دست خودشان و حركت در چارچوب
نهادهای بين المللی مثل
سازمان ملل و سازمان كنفرانس
اسلامی ادامه دهد
اين مسئله نيز براحتی قابل
حل خواهد بود .
همانگونه
كه ملاحظه می شود با يك مانور
ساده ايران می تواند فشارهای
روانی و جنگ تبليغاتی محافل
تندرو ايالات متحده را در اين مقطع
خنثی نموده و فرصت لازم و كافی
برای ايجاد فضای مناسب
برای آغاز تغييرات در كشور را به
دست آورد .
البته
بايستی خاطر نشان كرد كه اين
مسئله ضرورتا نيازمند آغاز و تعميق
روند واقعی مردمسالاری در
كنار اين مواضع می باشد . در غير
اينصورت بر سرعت مولفه های
افتراقی قبلی افزوده خواهد شد
و مجددا زمينه برای مداخله
جوئی اجانب مهيا ميشود .
خطری
كه كماكان احساس ميشود آن است كه
بخشی از حاكميت با اين تحليل كه
برای مقابله كافی است نشان
دهيم كه مرعوب فشارهای آمريكا
نشده ايم و بايستی هيچيك از
خواستهای اين كشور حتی اگر
مورد قبول برخی از جريانات
داخلی و تمام جوامع بين
المللی باشد را جامع عمل
نپوشانيم باعث شوند كه مسائل به
همان سمتی پيش رود كه مداخله
جويان مانند قضيه عراق دلائل
كافی برای انجام اقدامات خود
را پيدا كنند.
با
توجه به علائمی كه در روزهای
اخير در مورد سياستهای آمريكا در
مورد ايران مشاهده می شود، براحتی نشان ميدهد كه
زمينه برای مداخلاتی فراهم
ميشود كه منافع ملی كشور را به
چالش خواهد كشاند. اين
وظيفه تمامی نيروهای صادق
حاضر در صحنه سياسی كشور می
باشد كه از هر وسيله ممكن استفاده
نمايند تا مجموعه حاكميت اشتباهات
گذشته را تكرار نكند . زيرا اين بار
اين مسئله به زيان همه تمام خواهد
شد .
جلوگيری
از مداخله آمريكا در مسائل داخلی
ايران چه در كوتاه مدت و چه در بلند
مدت به نفع تمامی نيروها خواهد
بود،
تنها به اين دليل بسيار ساده كه در
جهت منافع مردم ميباشد .
كشاندن
مجموعه حاكميت به سوی راه
حلهای اصولی و منطبق بر شرايط
باعث خواهد شد تا در ساير مسائل نيز
زمينه های لازم برای حركت به
سمت حل مشكلات كشور در زمينه های
سياسی –اقتصادی
و اجتماعی فراهم شود . گرچه شايد
اين اولين قدم باشد ولی مطمئنا
زمينه ساز قدمهای اصولی و
بهينه بعدی خواهد بود .
|