|
امير محبيان دبير
سياسی روزنامه بنياد رسالت در
مقاله ای كه درشماره سهشنبه 5
خرداد اين روزنامه انتشار يافت
رسما برای اينكه اصلاح طلبان
كاری نكنند كه مذاكرات آمريكا با
جناح راست برهم خورد به خواهش افتاد.
محبيان در مقاله خود تاييد كرد كه
جناح راست سرگرم مذاكره با آمريكا
بودهاست. اما در دوران اخير و
ظاهرا پس از بحرانی كه بر سر
لوايح رييسجمهور پيش آمده و تهديد
اصلاحطلبان به رفراندم و استعفا
اين مذاكرات از جانب آمريكا قطع
ميشود. از اينرو امير محبيان در
نوشته خود در پی توضيح دليل
فشارهای تازه آمريكا و قطع
مذاكرات است و ميپرسد "چرا اكنون كه ظاهرا نوعی بهبود در روند
تفاهم صورت می گيرد، اين فشارها
و بهانه جويی ها شدت ميگيرد؟ "
دبير سياسی
بنياد رسالت اين تصور كه آمريكا
حوادث اخير را دليل ضعف جناح
انتصابی دانسته و به سمت
طرفداران اصلاحات روی آورده، رد
ميكند و به خود و دوستانش دلداری
ميدهد كه "امريكاييان دريافته
اند كه مخاطب اصلی هرگونه حركت
سياسی در قبال ايران، جريان نرم
و نااستوار اپوزيسيون درون سيستم
يا حاكميت (يعنی اصلاح طلبان)
نيست بلكه بخش قدرتمند و هدايتگر كل
سيستم (يعنی جبهه ضداصلاحات) است".
اما اين پرسش باقی ميماند كه چرا
امريكاييها مذاكرات را درست در اين
مقطع متوقف كردند. محبيان دليل اين
امر را چنين توضيح ميدهد كه
امريكاييها بدين نتيجه رسيدهاند
كه " از اين تحركات درون
سيستمی برای اعمال فشار در
جهت امتيازگيری ميتوان بهره
گرفت"
بعبارت ديگر
امريكاييها ميدانند كه طرفشان جبهه
"قدرتمند و هدايتگر"
ضداصلاحات است و برای اصلاح
طلبان "نرم و نااستوار"
وزنی قايل نيستند اما انان از
"تحركات درون سيستمی” از نوع
فشار طرفداران اصلاحات برای
تصويب لوايح يا نامه اخير به رهبر
برای ايراد فشار و امتيازگيری
در جريان مذاكرات استفاده ميكنند.
وی در ادامه
مينويسد" قطعا ارتباط مفهومي(حداقل)
ميان فشارهای خلاف جريان غالب و
بازی ديپلماتيك در جريان ميان دو
طرف وجود دارد تا از وزن برگهای
ايران بكاهد"
اين جملات پيچيده
– كه هدف آن همچون موضوع
مذاكراتی كه با آمريكا ميكنند
پنهان كردن مسئله از مردم و
غيرخودی ها و فهماندن موضوع به
خودی هاست - يعنی اينكه
فشارهايی كه در سمت خلاف جريان
بهاصطلاح غالب ضداصلاحات از
سوی اصلاح طلبان ميايد جزيی
از بازی ديپلماتيكی است كه
امريكاييها از آن برای كاستن از
"برگهای” جناح راست استفاده
ميكنند. محبيان به اين "برگهای”
جناح راست اشاره ای نميكند.
احتمالا حضور القاعده در مشهد زير
نظر اقای واعظ طبسی يا ترغيب
به اجرای عمليات انتحاری از
طرف آيت الله جنتی و متهم بودن او
به دست داشتن در انفجار عربستان از
جمله اين برگهاست. شايد هم نفرت
عمومی مردم از جناح راست برگ
برنده ای است كه اين جناح در
مذاكرات خود با آمريكا ميخواهد
برزمين بزند.
دبير سياسی
بنياد رسالت، يعنی بنيادی كه
سردمدار آمريكايی خواندن هر
كسی است كه با مافيای ثروت و
قدرت مخالف باشد از اين مقدمه
نتيجه ميگيرد: " لذا هر
اقدامی در درون از جمله نامهپراكنی
های مختلف كه وحدت و انسجام
ملی را مخدوش جلوه دهد، فقط
ميتواند به كاهش وزن ديپلماتيك
ايران كمك كرده و در راستای خدمت
به منافع ديپلماتيك امريكاييان ...
ارزيابی شود."
معلوم ميشود
منظور از حملاتی كه به نامه
اصلاح طلبان به رهبر ميشود و ادعا
ميشود كه گويا نويسندگان نامه
آمريكايی هستند، يعنی اينكه
چون ما داشتيم با آمريكا مذاكره
ميكرديم و اين فشارها و نامهها
باعث شد آمريكا مذاكرات را قطع كند
پس نويسندگان نامه به منافع آمريكا
خدمت كرده اند. تا حالا ميگفتند كه
اصلاح طلبان آمريكايياند چون
ميخواهند با آمريكا مذاكره كنند.
حالا ميگويند انان آمريكايی
هستند چون مذاكره با آمريكا را برهم
زدند.
كسی نميداند
اين تحليلهای امير محبيان
دلخوشی است كه آمريكاييها به
بزرگترهای او در جبهه ضداصلاحات
دادهاند تا بعدا همان معاملهای
را كه با ملاعمر و صدام كردند با
آنان كنند و كل ايران را يكجا تصاحب
كنند يا دلخوشی است كه
اميرمحبيان به خودش و دوستانش در
جناح راست ميدهد تا از اين حالت
درماندگی و پريشانی كه در
دوران اخير گرفتار آن شده اند بيرون
آيند.
|