ايران

پيك

                         
بهزاد نبوی:
آنكس كه شعار
" نان- مسكن- استبداد"
می دهد در خواب غفلت است!

1- توپ و تانك و سلاح اتمی و موشك‌های دوربرد در شرايط فعلی كارآيی ندارد و خيانت است اگر كسی فكر كند ما اگر بمب اتمی داشته باشيم مي‌توانيم نظام و تماميت ارضی خود را حفظ كنيم.

2- اگر اصلاحات شكست بخورد در كوتاه‌مدت با يك استبداد روبه‌رو خواهيم شد؛ در درازمدت سناريويی نظير عراق از طريق جنگ يا تسليم بدون قيد و شرط حادث مي‌شود، محافظه‌كار فاقد پايگاه مردمی، برای حفظ خود به هر ذلتی تن مي‌دهد و نهايتا هم سرنگون مي‌شود. نتيجه‌ی انتخابات شوراها نشان مي‌دهد كه اگر اصلاحات قادر به كشاندن مردم به صحنه نباشد،آن‌ها در انتخابات اخير حتی نتوانستند طرفداران سنتی خود را به پای صندوق‌های رای بياورند.

3- تنش‌زدايی، عادي‌سازی روابط با دنيا و دست كشيدن از شعارهای توخالی و غيرعملی سياست خارجی ما بايد بشود.

 

 

 بهزاد نبوی نماينده مردم تهران و نايب رييس اول مجلس شورای اسلامی و عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری ايسنا ديدگاهها خود را در خصوص جنبش اصلاحی، ميزان توفيق اصلاحطلبان در پاسخگويی به مطالبات مردم و ... تشريح كرد.
سوال: دوم خرداد با چه اهداف و شعارهايی شكل گرفت؟
بهزاد نبوی: شعارهای اصلی جنبش اصلاحی ايران كه در دوم خرداد در قالب شعارهای رييس جمهور متبلور شد، حول محورهای سياسی بود. حدود يك ماه قبل از دوم خرداد 76 ديداری با مهندس موسوی داشتيم. هر دو نگران بوديم كه عمده شعارهای خاتمی سياسی است؛ شعارهايی نظير توسعه سياسی، حاكميت قانون، حقوق مردم و آزادی سياسی كه هيچكدام جنبه اقتصادی نداشت و فكر ميكرديم مردم به اين شعارها توجهی ندارند و خاتمی رای محدودی ميآورد. در نهايت معلوم شد كه اشتباه ميكرديم و مردم اين شعارها را بهتر از ما ميفهميدند. ممكن است مردم دقيقا ندانند كه جامعه مدنی چيست، ولی فهميده بودند كه شعارهای خاتمی متضمن تامين حقوق و آزاديهای آنهاست و به همين دليل به او اقبال كردند. 
من مثل برخی قبول ندارم كه مردم در 2 خرداد 76 به عمامه سياه يا چهره خندان خاتمی رای دادند؛ چرا كه چهار سال بعد و در دور دوم رياست جمهوری خاتمی مردم عملكرد او را ديده بودند، ولی باز هم دو ميليون بيشتر رای دادند.
شعار خاتمی در دوم خرداد اين بود كه همه بايد در چارچوب قانون فعاليت كنند، هيچكس فوق قانون نيست و هر اقدام فراقانونی منتفی است. اين مهمترين شعار خاتمی بود كه حتی هنوز مخالفان سرسخت و جدی دارد؛ به طوری كه برخی اعضای محترم شورای نگهبان، حتی در خطبههای نماز جمعه اختيارات رهبری در اصل 110 قانون اساسی را كف اختيار ايشان ميدانند و ميگويند اين اختيارات فقط از آن رهبری است، ولی اين مفهوم به اين نيست كه رهبری اختيارات ديگری ندارد؛ حال آن كه شعار اصلاحطلبان و خاتمی در خرداد 76، ولايت مطلقه فقيه در چارچوب قانون اساسی بود.از ديگر شعارهای اصلاحطلبان در زمينه سياست داخلی تثبيت و نهادينه كردن آزاديهای سياسی و اجتماعی در چارچوب قانون و نيز استقرار حاكميت مردم يا همان مردمسالاری و در سياست خارجی، تنشزدايی و عاديسازی روابط با كشورهای جهان بود. 
من اين اهداف و شعارها را در راستای همان شعارهای انقلاب يعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی ارزيابی ميكنم. حتی سياست تنشزدايی، عادی سازی روابط با كشورها و گفتوگوی تمدنها به نظر بنده بيشتر استقلال ما را تضمين ميكند، تا شعارهای توخالی جنگ و رجزخوانی عليه همه دنيا و دشمنتراشيهای بيحاصل. شعار استقلال پس از ماجرای ميكونوس و قطع ارتباط بسياری از كشورها با ما عينيت يافت، يا وقتی سال 2001، سال گفتوگوی تمدنها نام گرفت؟ 

سوال: آقای نبوی برخی ميگويند مردم در سال 76 در واكنش به وضعيت معيشتی و اعمال سياستهايی نظير تعديل اقتصادی به خاتمی رای دادند. چگونه شما ميگوييد مردم مطالبات سياسی داشتند؟
نبوی: مشكلات اقتصادی از ابتدای انقلاب هميشه وجود داشته است و مردم همواره نسبت به وضع نامناسب اقتصادی خود ناراضی بودهاند. امروز هم در بعد اقتصادی محدوديتها وجود دارد و كسی منكر آن نيست. همانطور كه گفتم ما در سال 76 مثل شما فكر ميكرديم كه خاتمی چرا عليه سياست تعديل اقتصادی و بالا بودن نرخ تورم و ... سخن نميگويد كه مردم به او اقبال كنند، ولی شما ديديد رای و رفتار مردم نشان داد كه مشكلات اقتصادی مردم مساله اصليشان نيست؛ و به همين دليل خاتمی كه اساسا يك چهره فرهنگی است را انتخاب كردند، و او را عليرغم اين كه در دور اول، در اقتصاد، كار عظيمی نكرد، با رای بيشتر انتخاب كردند. ضمن اينكه همانطور كه در دفاع از لايحه بودجه در مجلس گفتم، دولت خاتمی از دولتهای قبلی در اقتصاد بدتر عمل نكرد. تاكيد ميكنم مسايل اقتصادی برای مردم مهم است، اما آنها خاتمی را برای حل مشكلات سياست تعديل يا كاهش نرخ تورم انتخاب نكردند. 

سوال: اساسا آيا به اينكه عدهای كميت و كيفيت رای مردم را حاكی از نوعی اعتراض ميدانستند، اعتقاد داريد؟
نبوی: پاسخ به سوال شما يك بحث فلسفی دارد كه خاص كشور ما هم نيست. وقتی شوروی به عنوان يك كشور قدرتمند و يكی از دو قطب جهان فروميپاشد و تجزيه ميشود، به نظر ميرسد مردم شوروی از اين واقعه بدشان نميآيد. چرا؟ چون گويا در جهان امروز و مردمان اين زمان، به آزادی بيشتر از استقلال اهميت ميدهند؛ نمونه اين اتفاق را در افغانستان و عراق شاهديم. همه ميگويند مردم عراق از سرنگونی رژيم عراق شادمانند. آنها اين سرنگونی را در سايه اشغال كشورشان توسط بيگانگان به دست آوردهاند اما شادند كه آزادند، و به قول صدا وسيمای ما ميتوانند پس از 30 سال مراسم مذهبی خود را برپا كنند. پس معلوم ميشود در جهان امروز مردم به آزادی و حقوق فردی و اجتماعيشان حتی بيش از استقلال اهميت ميدهند. 
پيش از پيروزی انقلاب اسلامی در كشور خودمان هم ميبينيم كه مردم در بهترين وضعيت رفاهی زمان شاه كه در اثر افزايش قيمت و فروش نفت به وجود آمده بود قيام كردند و آنها به قول امام راحل برای نان و خربزه انقلاب نكردند؛ چرا كه اگر چنين بود به شعار ” نان، مسكن، آزادی” چريكهای فدايی خلق اقبال ميكردند؛ چه برسد به امروز كه برخی شعار ” نان، مسكن، استبداد“ ميدهند. اين شعار به طريق اولی شكست ميخورد. 
قطعا رای مردم به خاتمی در دوم خرداد 76 نيز نوعی اعتراض به تفكری بود كه مردم را جاهل و عوام تلقی كرده و برای معدودی نقش قيم قائل است. اعتراض به كسانی بود كه هميشه به دنبال محدود كردن حقوق و آزاديهای سياسی و اجتماعی مردم و تحميل نوعی استبداد خطرناك با پوشش دين به آنها ميباشند. اعتراض به جريان فكريی بود كه رای مردم را زينت تلقی كرده و حكومت را منصوب خدا دانسته و ميداند و نه تنها نسل امروز ما اين تفكرات متحجرانه و واپسگرايانه كليسای كاتوليك قرون وسطی را نفی ميكند، بلكه حتی اگر نسل انقلاب هم چنين تصوری از اسلام و انقلاب اسلامی داشت، هرگز تن به انقلاب نميداد و به رژيم مستبد سابق كه حداقل پوشش دينی به خود نميداد، رضايت ميداد.

سوال: فكر ميكنيد اصلاحات پس از 6 سال تا چه حد توفيق داشته است؟
نبوی: ميزان توفيق در اصلاحات نسبی است. اگر شما شرايط امروز را با سال 75 مقايسه كنيد تحولات زيادی رخ داده است. همين مجلس كه بسياری ميگويند كار نكرده است، زمانی جرات نداشت به وزير اطلاعات بگويد بالای چشمت ابروست، ولی امروز در همه مسايل وارد ميشود و نظر ميدهد، تحقيق و تفحص ميكند، گاهی برخورد ميكند. اما اگر عملكرد اصلاحات را با مطالبات فزاينده مردم مقايسه كنيم، موفق نبوده است؛ يكی از پيروزيهای اصلاحات، آگاهسازی مردم به حقوقشان است كه ميتوانند مسوولان خود را نقد كنند و يا به پاسخگويی بكشند. اين سطح آگاهی است كه باعث ميشود مردم فكر كنند اصلاحات شكست خورده است.
اصلاحطلبان از ابتدا ميدانستند كه اگر مردم را به حقوقشان آشنا كنند، مطالباتشان افزايش خواهد يافت؛ به طوری كه اصلاحات توان پاسخگويی به آنها را نداشته باشد، ولی اين كار را كردند؛ چون قرار نيست مردم عملی شدن همه مطالبات خود را از اصلاحطلبان بخواهند. اصلاحطلبان آنها را به حقوقشان آشنا ميكنند. خود مردم ميدانند كه چگونه به مطالباتشان برسند. با اين اتفاق اگر روزی اصلاحطلبان هم بروند مطالبات و آگاهيهای مردم بر جای خواهد ماند. البته بايد گفت كه اكثريت مردم هيچگاه مطالبات غيرمنطقی نداشته و ندارند. 

سوال: چقدر از مشكلات اصلاحات را درونی و چه قدر آن را ناشی از عوامل بيرونی ميدانيد؟
نبوی: اصلاحات مشكلات درونی فراوانی داشته است و اينطور نيست كه همه مشكلات بيرونی باشد. چنين ادعايی مثل آن است كه همه مشكلات كشور را به گردن آمريكا انداخته و مياندازيم.
مهمترين مشكل درونی جبهه اصلاحات، نبود انسجام درونی كارساز و مستحكم بوده است و البته اين مشكل طبيعی است؛ چون گروههای جبهه اصلاحات يك حزب نبوده و نيست. برخی از گروههای جبهه دوم خرداد، پيشتر حتی در مقابل هم صفآرايی داشتهاند. اصلاحات، اشتراكات محدودی برای جمع شدن اينها ايجاد كرد.
همچنين اصلاحطلبان ضعفهای زيادی در مديريت داشته و دارند، اما همه ميدانيم كه مديريتشان هميشه بهتر از محافظهكاران بودهاست. اين را من ادعا نميكنم. امام (ره) هم يك بار خطاب به كسانی - كه همين محافظهكاران فعلی به شمار ميروند - گفت كه ”شما كه توان اداره يك نانوايی را نداريد، ادعای بزرگتر نكنيد.“ برخی با سوار شدن بر مشكلات مردم، تلاش دارند مديريت اصلاحطلبان را ناكارآمد نشان دهند؛ در حالی كه اصلاحطلبان عليرغم تمام ضعفهايشان به نسبت طرف مقابل، بهتر عمل كردهاند. البته كمكم گوی و ميدانی به وجود آمده كه مديريتها مقايسه شود. 
مشكل بيرونی اصلاحات، نه مخالفت محافظهكاران يا جناح رقيب، بلكه اين است كه در كشور ما قواعد مردمسالاری پذيرفته نشده كه اكثريت اجازه حكومت بيابد و حقوق اقليت هم محترم شمرده شود؛ در حالی كه در نظامهای مردمسالار اكثريت اجازه حكومت به معنای واقعی دارد. اگر اكثريت نتواند به طور واقعی حكومت كند، ضعفها و قوتهايش پنهان ميماند. به همين دليل ما به راحتی ميتوانيم ضعفهای خود را زير پوشش «نگذاشتند» پنهان كنيم؛ چرا كه نميشود جريان اصلاحی، مجلس و دولت را داشته باشد ولی اجازه تبديل به قانون كردن حتی يك طرح و لايحه بر اساس ديدگاههای اصلاحی خود را نداشته باشد. 
جريان اصلاحی به مردم وعدههايی داده است كه بايد آنها را محقق كند. يعنی در قالب طرح و لايحه به مجلس بياورد و در آنجا اينها را تبديل به قانون كند و توسط دولت اصلاحات آنها را اجرا نمايد. وقتی اجازه چنين كاری داده نميشود معلوم است وعدهها محقق نميشود. يعنی در كشور ما برخلاف تمام نظامهای مردمسالار از دوم خرداد 76 تا به حال، عدهای در جايگاه حاكم نشستهاند ولی قدرت حكومت ندارند. برخی ميگويند اگر شما سراغ شعارهای اصلاحی نميرفتيد، ميتوانستيد خيلی كارها كنيد اما چنين نيست. اولا ما سراغ هر كاری رفتيم مانع ايجاد شد. در ثانی وقتی اصلاحطلبان با شعار جامعه مدنی و توسعه سياسی از طرف مردم انتخاب ميشوند، بايد اين شعارها را محقق كنند. 
جناح مقابل اصلاحات ميگويد اصلاحطلبان شعار دادند و نتوانستند عمل كنند و البته درست ميگويد. اما بايد ديد چرا اين اتفاق افتاد. 
آيا كم عملی اصلاحطلبان تنها ناشی از ضعفهای درونی آنها بوده است؟ آيا مشكل اصلاحطلبان مخالفت احزاب و گروههای محافظهكار بوده است؟ آيا بنبستهای اصلاحات مربوط به عدم حمايت مردم از جنبش و شعارهای مورد تاييد خودشان بوده است؟ پاسخ بنده به تمام اين سووالات منفی است. 
وی نهادهای اجماعی را به مقابله عملی با حركت اصلاحی و رای مردم متهم كرد و گفت:«عامل اصلی به بنبست رسيدن حركت اصلاحی پس از دوم خرداد 76، مقابله عملی نهادهای اجماعی، كه عليالقاعده بايد در رقابتها و مناقشات سياسی بيطرف باشند، با اصلاحات و رای مردم بوده است» و در ادامه مدعی شد« متاسفانه از نهادهای اجماعی غيرمنتخب به عنوان پارسنگ برای ايجاد توازن ميان اصلاحطلبان و مخالفان اصلاحات استفاده شده است و تلاش شده آثار آرای مردم توسط اين نهادها خنثی شود».
وقتی خاتمی در مجلس ميگويد زنده باد مخالف و عصر همان روز ملی مذهبيها كه تنها مخالفان قانونی نظامند، توسط يك نهاد اجماعی دستگير ميشوند، يعنی رييسجمهور برای خود حرف ميزند و آنچه در عمل اتفاق ميافتد چيز ديگری است. 
وی در ادامه متهم كرد كه؛ يك نهاد اجماعی ديگری به جای بيطرفی و اظهار نظر در چارچوب شرع و قانون، اول مصلحت مورد نظر خود را مييابد و بعد برای آن محمل قانونی و شرعی پيدا ميكند. برخورد برخی نهادهای اجماعی با مديران و دستگاههای اجرايی در سالهای پس از دوم خرداد بيسابقه است. با مديران شهرداری با آن حجم تبليغات برخورد ميشود و در نهايت همه آنها بهجز كرباسچی تبرئه ميشوند و معلوم ميشود وی به تنهايی عامل آن همه مفاسد در شهرداری بوده است.
از روزی كه خاتمی رييسجمهور شد، معلوم بود كه اين نهادها حركت اصلاحی را قبول ندارند؛ چرا كه در اعلام اسامی نامزدهای رياست جمهوری 76 ترتيب الفبا را رعايت نكردند و در توجيه رفتارشان ملاك ترتيب اعلام اسامی نامزدها را تعداد رای نامزدها در ميان اعضای آن نهاد دانستند. يعنی مردم! بدانيد ما كه بايد بيطرف باشيم، يكی از نامزدها را بيش از نامزد دلخواه شما قبول داريم. همانطور كه گفتم در مقابل نهادهای منتخب، نهادهای اجماعی قرار داده شدهاند و به همين دليل وقتی مردم بر اساس مطالباتی به رييسجمهور و مجلس رای ميدهند نهادهای اجماعی در مقابل آنها قرار ميگيرند تا نتوانند به اهدافشان برسند.
سوال: شما گفتيد اصلاحطلبان در مديريت ضعفهايی دارند. چرا در طول 6 سال اخير در صدد برطرف كردن اين نقاط ضعف برنيامدند؟
نبوی: ضعف مديريت از ابتدای انقلاب وجود داشته است و اين طبيعی است؛ چون مديريت انقلاب كمتجربه بوده است و روشهايی را اتخاذ كرده كه از دانش مديريت روز خود را بيبهره كرده است و نتوانسته ضعفهای خود را جبران كند. ما فكر ميكرديم كه مفهوم استقلال اين است كه همه چيز از جمله مديريت را بايد خودمان مجددا اختراع كنيم؛ در حالی كه در هيچكجای دنيا چنين نيست. وقتی ما با جهان و كشورهای دنيا رابطه معين و تعريف شده داشته باشيم، مثل كشورهای ديگر تكنولوژی و دانش مديريت، وارد ميشود. ضمنا مسايلی مثل مديريت در كشور بايد از كلان به خرد برسد. وقتی قانون در كشور حاكم نيست و نهادهای اجماعی در جايگاه قانونی خود قرار نميگيرند، مديريت نميتواند به وظايف خود عمل كند. ببينيد چه بلايی بر سر مديران پتروپارس آوردند، اما حالا همان روزنامه كه پتروپارس را يك خيانت بزرگ ميدانست، به آب انداختن بزرگترين سكوی مسكونی خليج فارس كه كار پتروپارس است را يك افتخار ميداند؟ معلوم ميشود آن خيانت، نتايج افتخارآميزی به بار آورد.

سوال: به نظر شما پذيرفته است كه اصلاحطلبان پس از 6 سال ميگويند كه نتوانستند كار كنند يا به نظر برخی درست عمل نكردند؟
نبوی: اصلاحطلبان بهتر ميتوانستند عمل كنند و اما اينكه بگوييم بد عمل كردند درست نيست؛ چون بايد ديد در چه وضعيتی اصلاحات در حال انجام است. كشور ما يك كشور جهان سومی است و در كشورهای جهان سوم، حرف آخر را اسلحه و زندان ميزند. اينكه - برخی - مخالفان خاتمی در آستانه حماسه دوم خرداد گفتند خاتمی به فرض پيروزی، شش ماه بيشتر دوام نميآورد، به همين دليل بود، آنها تصور ميكردند كه خاتمی تنها ميتواند حرف بزند ولی چون توان اجرا ندارد، در مدت كوتاهی با يك شبه كودتا كارش تمام ميشود. حال اگر بعد از شش سال اصلاحات هنوز نفس ميكشد نشان ميدهد تا حدودی موفق بوده است. در كشورهای توسعهيافته، افكار عمومی و رای مردم حرف اول و آخر را ميزند، حتی اگر مجلس و دولت در دست شما باشد؛ در كشور ما، از مكانيزمهای قانون اساسی سوءاستفاده ميشود تا مجلس و دولت خنثی شوند. اينكه مجلس و دولت اينقدر پررو بوده و تا به حال ولو به صورت نيمه جان ماندهاند، نشانه توانايی آنهاست. 
نبوی در ادامه نهادهای اجماعی را به خنثی كردن رای مردم متهم كرد و گفت: در ايران قدرت مردم تنها رای آنهاست، ولی آنها رای ميدهند و طرف مقابل با بهرهگيری از نهادهای اجماعی غيرمنتخب اثر رای آنها را خنثی ميكند.

سوال: به نظر شما جريانهای چپ و راست قديم با چپ و راست فعلی چه تفاوتهايی دارند؟
نبوی: امروز ديگر نميتوان روی جريانها نام چپ و راست گذاشت. حتی چهار جناحی كه ما در سازمان مجاهدين از آنها نام برده بوديم نيز مال امروز نيست. تقسيمبندی امروز همان اصلاحطلب و محافظهكار است؛ زيرا مسايل كشور نسبت به آن روزها تغيير كرده است. بسياری از كسانی كه امروز در صفوف اصلاحطلبها قرار دارند، يك روز سفارت آمريكا را اشغال كردند، ولی امروز به عاديسازی روابط معتقدند؛ در حالی كه هم كار آن روز خود را درست ميدانند، هم نظر امروزشان را. اشغال سفارت در آن روز باعث جلوگيری از فروپاشی، حفظ انقلاب و نظام و وحدت و انسجام ملی شد؛ به طوری كه تنها يك گروه از ميان افراد طرفدار و مخالف انقلاب با آن مخالفت كرد كه آن هم به دليل اين مخالفت دچار انشعاب گرديد و اشخاصی چون شهيد رجايی، عزتالله سحابی و محمدمحسن سازگارا از آن گروه كنارهگيری كردند، اما اقدامی مشابه، امروز نه تنها باعث وحدت نميشود، بلكه ممكن است امنيت ملی و تماميت ارضی را در معرض تهديد جدی قرار دهد. 
آن روز آمريكا در برابر اشغال سفارتش و گروگانگيری تنها كاری كه ميتوانست انجام دهد، اقدام نظامی ناموفق طبس بود، اما امروز آمريكا به يك بهانه واهی عراق را اشغال ميكند.
بنابراين تغيير شرايط بيرونی و درونی جامعه آرايش قوای چپ و راست گذشته را تغيير داده است. متاسفانه امروز كسانی كه مفهوم استراتژی، يعنی تحقق اهداف ايدئولوژيك در شرايط خاص زمانی و مكانی را به درستی درك نميكنند، اصلاحطلبان را به استحاله متهم كرده و برخی از شعارهای اول انقلاب را، آنهم نه با اعتقاد، بلكه صرفا برای وانمود كردن اينكه خيلی انقلابی و ارزشی هستند و بدون توجه به تغيير شرايط بيرونی و درونی به لفظ تكرار ميكنند و مدعی پيروی از راه و مشی امام و انقلاب نيز ميشوند!

سوال: آينده اصلاحات در شرايطی كه برخی زمزمهها مبنی بر استعفای بعضی اصلاحطلبان از مناصب خدمت وجود دارد، چگونه است؟
نبوی: امروز آينده اصلاحات با توجه به شرايط جهان و منطقه با آينده نظام و كشور پيوند خورده است. در شرايط كنونی پيروزی اصلاحات نه پيروزی يك جريان فكری، كه نجات نظام و كشور است؛ چرا كه اصلاحات در شرايط فعلی تنها راه ممانعت از تكرار سناريوهايی نظير عراق و افغانستان در ايران است. شرايط مشابه اما خفيف اين وضعيت در آستانه دوم خرداد 76 اتفاق افتاد. اما حماسه دوم خرداد باعث رفع تهديدات شد؛ بدون اينكه مردم ما كيسه شنی بچينند و يا چنگ و دندانی نشان دهند.
توپ و تانك و سلاح اتمی و موشكهای دوربرد در شرايط فعلی كارآيی ندارد و اشتباه و حتی خيانت است كسی فكر كند ما اگر بمب اتمی داشته باشيم ميتوانيم نظام و تماميت ارضی خود را حفظ كنيم. بازدارندگی نظامی نميتواند نظام ما را حفظ كند. 
اگر اصلاحات شكست بخورد در كوتاهمدت با يك استبداد روبهرو خواهيم شد؛ در درازمدت سناريويی نظير عراق از طريق جنگ يا تسليم بدون قيد و شرط حادث ميشود، زيرا مردم رويگردان از اصلاحات به محافظهكاران روی نميآورند و مجموعه محافظهكار فاقد پايگاه مردمی، برای حفظ خود به هر ذلتی تن ميدهد و نهايتا هم سرنگون ميشود. نتيجه انتخابات شوراها نشان ميدهد كه اگر اصلاحات قادر به كشاندن مردم به صحنه نباشد، محافظهكاران نميتوانند چنين كاری كنند. آنها در انتخابات اخير حتی نتوانستند طرفداران سنتی خود را به پای صندوقهای رای بياورند. 
تنها به همراه اجرای اهداف اصلاحطلبانه در جهت تثبيت و نهادينه كردن حقوق مردم و مردمسالاری واقعی اعمال سياستهايی چون تنشزدايی و عاديسازی روابط با دنيا و دست كشيدن از شعارهای توخالی و غيرعملی، در شرايط فعلی دنيا ميتواند كشور را نجات دهد.. 
البته بنده معتقدم ما بايد از تمام ظرفيتهای قانونی خود، از جمله رفراندوم در جهت اهداف اصلاحی بهره بگيريم، و در صورتيكه به بنبست كشانده شديم، نبايد مسوليت عملكرد محافظهكاران را به نام دولت و مجلس بپذيريم و با توجه به فرصت كوتاهی كه در اختيار داريم، ميبايست اين مراحل را سريعا طی كنيم.

سوال: نظرتان درباره رد دو لايحه ارايه شده از طرف رييسجمهور چيست؟ 
اين دو لايحه بهخصوص لايحه اصلاح قانون انتخابات به گفته رييسجمهور و رييس مجلس حداقلها برای تحقق شعارهای اصلاحطلبی بود. ما بايد به هر روش ممكن حتی از طريق رفراندوم تلاش كنيم تا اين دو لايحه به قانون تبديل شود و اگر در اين تلاش ناكام شويم، بايد از خود سلب مسوليت كنيم، چرا كه اين دو لايحه و خصوصا لايحه اصلاح قانون انتخابات، تضمين كننده حق تعيين سرنوشت كشور و نظام برای مردم است. 
نبوی در پايان مدعی شد: اگر لوايح خاصه لايحه اصلاح قانون انتخابات تصويب نشود، جمهوری اسلامی در اسم جمهوری اسلامی است و در واقع با مفهوم اين اسم فاصله دارد؛ چون اگر در جمهوری اسلامی، رييسجمهوری و مجلس كارهای نباشند، آن نظام ديگر جمهوری اسلامی نيست.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی