جهان

پيك

                         

 

عضو رهبری جنبش ضد جنگ استراليا
جنبش چپ وارد نبرد 30 ساله
ميان
جنگ و صلح شده است

 

 

"جف اسپاروف" يكی از جوان ترين اعضای رهبری جنبش ضد جنگ استراليا، كه 25 سال دارد، در مصاحبه با روزنامه آلمانی JungeWelt نقطه نظراتی را در باره جنبش عمومی صلح، جنگ عراق، برنامه های جنگی امريكا و درك جنبش چپ از اين جنبش عمومی مطرح كرده است. اين نقطه نظرات، شايد بيش از همه برای جنبش چپ و جوان ايران قابل توجه باشد و يا بايد مورد توجه قرار گيرد. بويژه زمانی كه اوضاع كنونی جهان و آينده آن را ترسيم می كند.

 

- خبرگزاری سراسری استراليان بنام "Murdosh" كه بزرگترين منبع خبری تقريبا تمام مطبوعا ت استرالياست، پس از سقوط صدام حسين و پايان عمليات نظامی در اين كشور، از پيروزی زياد سخن می گويد. حتی ليبرال ها هم با آنها همنوا شده اند و در روزنامه خود بنام "دوران" می نويسند: نيروهای چپ بايد بخاطر مواضعی كه عليه حمله نيروهای ائتلافی به عراق داشتند عذرخواهی كنند.

- عذرخواهی برای چه چيز؟ حتی اگر در عراق مردمی وجود داشته باشند كه از ارتش تجاوزگر استقبال كرده باشند، باز اين دليلی برای كم ارزش قلمداد كردن موضع گيری نيروهای ضد جنگ نيست. بخاطر بيآوريد در دهه 70 وقتی نيروهای انگليسی به شمال ايرلند حمله كردند، بودند نيروهای بيشماری كه از آنها استقبال كردند، اما امروز پس از گذشت چندين سال همان مردم به طرف نيروهای انگليسی بمب پرتاب می كنند>

- آيا ائتلاف جنگی درعراق مدلی برای نظم نوين آينده جهان است؟

- بله. و به همين جهت بايد اعتراضات ادامه پيدا كند. حكومت بوش كاملا آشكار ساخته كه اين جنگ فقط حلقه ای از يك زنجير دنباله دار است. ايران، سوريه و كره شمالی حلقه های ديگر اين زنجيراند.اگر ما امروز در مشكلات خود غرق شويم، آنوقت فراموش خواهيم كرد كه جهان را به كدام سو می برند.

- مطبوعات استراليا چنين عنوان می كنند كه گويا جنبش صلح از صدام حمايت كرده است.

- هيچ جريانی ازميان نيروهای چپ از صدام حمايت نكرد و درست تر اينست بگوئيم كه صدام دست پرورده نيروهائی بود كه امروز او را سرنگون كردند. اما زمانی كه جنگ شروع شد و انگليس در كنار امريكا و استراليا بدون در نظر گرفتن مسائل اخلاقی و رعايت حقوق بين المللی به عراق حمله كردند ما می بايست از هر جنبشی كه عليه جنگ در عراق به ميدان آمده بود پشتيبانی می كرديم.

- پس از سقوط رژيم عراق، اين زمزمه به گوش می رسد كه اين سقوط سريع توجيه كننده جنگ های تهاجمی عليه ملت های ديگر است.

- اين ايده عجيبی است كه سرعت يك پيروزی نظامی را با حقوق اخلاقی جنگ در يك ترازو قرار دهيم.

- در شروع جنگ دوسوم مردم استراليا مخالف آن بودند و در پايان اين رقم به 50 درصد رسيد. دليل آن چيست؟

- شما به تبليغات عوامفريبانه دولتی كه می گويد "حالا بايد از نيروهای اعزامی پشتيبانی كنيم" توجه كنيد. اين تبليغات توانست در دوره معينی به مسائل ناسيوناليستی- حتی در كشورهای جنگ طلبی مانند انگلستان، امريكا و استراليا- دامن بزند و مردم را مردد كند. اما با عليرغم اين تبليغات اكثر مردم مخالف جنگ بودند و اين آن چيزی است كه نيروهای چپ بايد سياست خود را براساس آن تنظيم كنند. اينجا ديگر صحبت بر سر موضع فرانسه، آلمان و يا امريكا نيست، بلكه صحبت بر سر مردم كوچه و بازار است كه عليه جنگ به پا خاسته اند. تنها در ملبورن 200 تا 300 هزار نفر به خيابان ها آمدند و اين در تاريخ اين شهر بی نظير بود.

- چگونه می توان ياس كنونی از پيروزی بر سياست های جنگ طلبانه را يكبار ديگر به تهاجمی آگاهانه تبديل كرد؟

- در حال حاضر نيروهای چپ در مواضع دفاعی قرار دارند و تا زمانی كه نتوانند در مقابل نئوليبراليسم آلترناتيوی ارائه كنند وضع به همين روال ادامه خواهد داشت. سلاح نيروهای چپ بمب و مهمات نيست بلكه ايده های آن است. ما بايد مردم را بسيج كنيم و جنبش همبستگی را سروسامان دهيم. بی تابی و بی قرار در سياست مجاز نيست. رامسفلد از يك جنگ 30 ساله صحبت می كند و ما هم بايد خود را آماده كنيم. بسيج و سازماندهی مردم عليه جنگ ويتنام يك شبه بوجود نيآمد، بلكه سالها طول كشيد. ما هنوز در مرحله ابتدائی قرار داريم.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول

Internet
Explorer 5

 

ی