ايران

پيك

                         
حمله به ايران
در جستجوی لحظه
گفتگوئی با نوام چامسكی
ترجمه : بايرام منصوری

نيروی هوائی اسرائيل بارها حريم هوائی ايران را نقض كرده است. علاوه  بر اين، گزارش های موثق حاكی از آنست كه ايالات متحده، تركيه و اسرائيل تلاش می كنند تا نيروهای ناسيوناليست آذری در شمال ايران را به ورود به آذربايجان ايران تحريك كنند. اين در حالی است كه ده در صد نيروی هوائی اسرائيل به طور دائم در شرق تركيه كه پايگاه های عظيم امريكا قرار دارد مستقراست.

 

ديويد بارساميان، روزنامه نگار و برنامه سازمترقی راديو امريكا در گفتگوئی با نوام چامسكی، استاد جامعه شناسی در انستيتو تكنولوژی ماساچوست، به گذشته دكترين تازه بوش و زمان مطرح شدن اين دكترين در دوران رياست جمهوری جان اف كندی اشاره می كند و در مصاحبه خود راجع به نفت و ايران نيز مطالبی را مطرح می كند.

در زير به بخش هائی از اين گفتگو را كه به ايران مربوط می شود می خوانيد:

 

بارساميان: شعاری كه ما در راهپيمائی صلح بطور مكرر شنيديم "خون برای نفت، نه" بود. اغلب به مسئله نفت بعنوان عامل اصلی در حمله امريكا برای اشغال عراق اشاره می شود. تا چه حد نفت مسئله ای محوری در استراتژی ايالات متحده است؟

چامسكی: بدون شك نفت مسئله ای محوری بشمار می رود. فكر نمی كنم كسی در اين مورد شك داشته باشد كه منطقه خليج فارس عمده ترين منطقه توليد نفت در جهان است. انتظار می رود كه اين ادعا تا نسل آينده درست باشد. از اين نظر منطقه خليج فارس از جنگ دوم جهانی به بعد از چنين اهميتی برخوردار بوده است. اين منطقه منبع عظيم قدرت استراتژيك و ثروت مادی بشمار می آيد و عراق بطور قطع در مركز آن قرار دارد. اين منطقه دومين ذخائر نفت را در خود دارد. دستيابی به اين ذخائر بسيار ساده و در عين حال با قيمت ارزان می باشد. برای كنترل عراق بايد در موضعی قوی قرار داشت تا قيمت نفت و توليد آن را كه نه بايد بالا باشد و نه پائين تعيين كرد. در عين حال احتمالا بايد سياست های اوپك را ناديده گرفت و در دنيا به مانور دست زد. اين سياست پس از جنگ جهانی دوم جاری بوده است. اين مسئله بخصوص ربطی به دستيابی نفت ندارد؛ ايالات متحده واقعا قصد دستيبابی به آن را ندارد، بلكه اين سياست به كنترل نفت بر می گردد. اگر عراق در جائی مثل افريقای مركزی قرار داشت، امريكا آن را برای آزمايش انتخاب نمی كرد. بنابراين نفت اين منطقه در پس زمينه سياست های امريكا قرار دارد، درست مثل نفتی كه در مناطق آرام آسيای مركزی قرار دارد. از اينرو در دست داشتن كنترل لزوما به معنای عمليات نظامی در زمانی مشخص نمی باشد. اين سياست، سياستی پيوسته و دائمی است.

بارساميان: سندی منتشره از سوی وزارت امور خارجه در باره نفت خاورميانه در سال 1945 كه می گويد: " نفت خاورميانه پديده ای شگفت آور در محاسبه قدرت استراتژيك و يكی از مواهب مادی تاريخ جهان بشمار می آيد." ايالات متحده 15 در صد نفتش را از ونزوئلا وارد می كند. اين كشور همچنين از كلمبيا و نيجريه نفت می خرد. هر سه كشور مذكور از ديده واشنگتن كشورهايی مسئله دار وانمود شده اند. با وجود هوگو چاوز در ونزوئلا و درگيری های داخلی تا سر حد جنگ در كلمبيا و شورش مردم در نيچريه، امريكا معتقد است كه جريان نفت با تهديد روبرو شده است. نظر شما در مورد اين واقعيات چيست؟

چامسكی: اين واقعيات درست است و اين كشورها در مناطقی وجود دارند كه ايالات متحده عملا در صدد دستيابی به آنهاست. ايالات متحده در صدد كنترل خاورميانه است. با اينحال دست كم براساس برنامه ريزی منابع اطلاعاتی، ايالات متحده مايل است بر روی چيزی حساب كند كه منابع پايدار حوزه آتلانتيك ناميده می شود(حوزه آتلانتيك به معنی غرب افريقا و نيمكره غربی) كه تحت كنترل بيشتر امريكا، در مقايسه با خاورميانه قرار دارد كه منطقه ای حادثه خيز به نظر می آيد. بنابراين برنامه ريزی مذكور كنترل خاورميانه را در حالی در نظر دارد كه به حوزه آتلانتيك بعنوان حوزه ای در دسترس می انديشد. اين سه كشور كه از آنها نام برديد در اين حوزه قرار دارند. بنابراين در صورت عدم وجود تداوم در دستيابی به منابع اين سه كشور و احساس تهديد دراينمورد، شايد ماجرای عراق در اين كشورها نيز تكرار شود. البته به شرط آنكه طرح های پنتاگون درعراق با موفقيت روبرو شود.

در مورد قدم های بعدی می توان احتمالات متعددی را در نظر گرفت. يكی از آنها البته منطقه "آند" است. ايالات متحده پايگاه های نظامی متعددی در اين منطقه دارد و از نيروهای نظامی در اين پايگاه برخوردار است. كلمبيا و ونزوئلا، بخصوص ونزوئلا توليد كننده های بی رقيب نفت هستند. در ضمن می توان اكوادور و برزيل را به آنها اضافه كرد. بله، اين امكان وجود دارد كه ايالات متحده پس از سلطه اش بر نقاط ديگر جهان به سراغ اين منطقه هم بيايد. امكان ديگر هم حمله به ايران است.

بارساميان: من هم در مورد ايران همين نظر را دارم. ايالات متحده از سوی شارون كه به عنوان "مرد صلح" لقب گرفته تحت فشار قرار دارد تا "روز پس از پايان دادن به غائله عراق به ايران حمله كند". نظرتان راجع به ايران به عنوان عضوی از محور شرارت و همچنين كشوری كه ذخائر عظيم نفتی دارد چيست؟

چامسكی: تا آنجا كه به اسرائيل مربوط می شود، عراق هرگز مسئله مهمی نبوده است. آنها عراق را نوعی سرپل می دانند، اما ايران داستانی ديگر است. ايران كشوری است با ارتش و اقتصادی جدی تر و سالهای متمادی است كه اسرائيل، امريكا را برای حمله به ايران تحت فشار قرار داده است. ايران برای حمله از سوی اسرائيل كشور بسيار بزرگی بشمار می رود، بنابراين از برادر بزرگ تر می خواهد تا اين كار را برايشان انجام دهد.

بنابراين حمله امريكا به ايران بسيار جدی است. يكسال پيش گزارش شد كه ده در صد نيروی هوائی اسرائيل به طور دائمی در شرق تركيه كه پايگاه های عظيم امريكا قرار دارد مستقر شدند. از آن به بعد نيروی هوائی اسرائيل بارها حريم هوائی ايران را نقض كرده است. علاوه  بر اين، گزارش های موثق حاكی از آنست كه ايالات متحده، تركيه و اسرائيل تلاش می كنند تا نيروهای ناسيوناليست آذری در شمال ايران را به ورود به آذربايجان ايران تحريك كنند.

درحالل حاضر محوری متشكل از امريكا، تركيه و اسرائيل در منطقه وجود دارد كه مخالف ايران هستند و ممكن است در نهايت ايران را تجزيه و يا به آن حمله نظامی كنند. با اينهمه حمله نظامی به ايران زمانی صورت خواهد گرفت كه كشورهای فوق از عدم توانائی اين كشور در دفاع از خود مطمئن شوند. آنها به كشوری حمله نخواهند كرد كه توان دفاع از خود را داشته باشد.

بارساميان: با وجود حضور نظامی امريكا در افغانستان وعراق و داشتن پايگاه از سوی اين كشور در تركيه و آسيای مركزی، ايران عملا از هر سو به محاصره در آمده است. آيا واقعيت های فوق نيروهائی در داخل ايران را وادر به توليد سلاح های هسته ای نمی كند؟ البته اگر تا بحال نكرده باشد.

چامسكی: اين امكان قويا وجود دارد. شواهد انكار ناپذيرنشان می دهد كه بمباران راكتور عراق توسط اسرائيل در سال 1981 احتمالا موجب تشويق عراق به توليد سلاح های هسته گرديد. آنها در گير ساخت نيروگاه هسته ای شدند، كاری كه كسی از آن خبر نداشت مگر يك فيزيكدان هسته ای در هاروارد كه رئيس بخش فيزيك اين دانشگاه بود. او تحليل خود را در اينمورد در مجله ای بنام Nature به چاپ رساند. براساس تحليل وی، آنچه كه درعراق ساخته شد يك نيروگاه  اتمی بود. او در اين زمينه دارای نظر كارشناسانه است. ديگر منابع مربوط به تبعيديان عراقی تاكيد كرده اند كار عراق اهميت چندانی نداشته است. عراقی ها شايد مشغول بررسی امكان توليد انرژی هسته ای بودند ، اما بمباران راكتور اتمی عراق، عراقی ها را تشويق به دنبال كردن برنامه سلاح های هسته ای نمود. امكان ثابت كردن اين ادعا وجود ندارد، اما شواهد همه دال بر اين واقعيت است. اين امكان می تواند درست باشد. آنچه كه شما در مورد ايران گفتيد قويا امكانپذير می باشد. اگر شما راه بيفتيد و بگوئيد كه " ببين ما قصد داريم به شما حمله كنيم" و كشورهای تهديد كننده بدانند كه شما قادر به دفاع از خود با سلاح های معمولی نيستيد، اين كشورها عملا شما را در توليد سلاح های كشتار جمعی و براه انداختن شبكه های تروريستی تشويق كرده اند. اين قضيه كاملا روشن است. بهمين دليل است كه سيا و ديگران توانسته اند چنين پيش بينی هائی را در مورد ايران انجام دهند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی