|
بدنبال انتشار فراخوان جمهوريخواهان ايران
در خارج از كشور، راديو فردا مصاحبه
ای با سه تن از فعالان اپوزيسون
انجام داد.اين راديو كه نظرات دولت
آمريكا و برنامه های آينده آن
برای ايران را منعكس می كند،
در سايه سياست های قوه قضاييه
در سركوب مطبوعات و نهادهای
مستقل اطلاع
رسانی، شنوندگان زيادی در
داخل ايران پيدا كرده است.
درمقدمه اين مصاحبه گوينده
راديو فردا بدون پرده پوشی هدف
مصاحبه را اعلام داشته و صاف و ساده
چنين ميگويد:
" با پايان سريع جنگ در عراق و چشمانداز
تشكيل يك دولت فدرال دموكراتيك در
اين كشور، كه عليرغم برخی مشكلات
با اقبال عمومی مواجه شده است،
اكنون در بسياری از محافل
سياسی و خبری جهان، اين سئوالها
بر زبانها جاری است كه آيا در
كشورهای ديگر خاور ميانه نيز
شانس پيروزی دموكراسی افزايش
يافته؟ برخی در ادامه ميپرسند
پس از عراق نوبت كجاست؟"
به اين ترتيب ظاهرا ميزدگرد راديو
فردا مقدمه ای است كه بايد از
درون آن كنفرانس لندن ديگری زير
نظر زلمای خليل زاد اين بار
برای تعيين تكليف ايران بيرون
بيايد.
همانطور كه در عراق هم اپوزيسيون
عراق ابتدا حاضر نبود دور هم جمع
شوند تا زمانيكه اوضاع و احوال عراق
و تشديد ديكتاتوری صدام كار را
به جايی رساند كه آمريكا چنان
دست بالايی در اوضاع عراق بدست
آورد كه اپوزيسيون عراق – به
استثنای كمونيستها- را وادار
كرد دور يك ميز
گرد آمده و با هم تفاهم كنند.
راديو فردا هم اين كار را فعلا با
ميزگرد راديويی آغاز كرده است.
گوينده راديو فردا در ادامه ميگويد:
" اين همه، نور اميدی را در دل
بسياری از اعضای اپوزيسيون
سياسی كشورهايی كه سالهای
طولانی از عمر خود را در تبعيد
گذراندهاند روشن كرده است."
بدينسان و به زغم راديو فردا معلوم
ميشود ويران شدن عراق، اشغال آن
توسط يك كشور خارجی، غارت ميراث
فرهنگی و نابودی هويت ملی،
خصوصی كردن نفت و تقسيم آن بين
اعضای شركت سهامی كابينه بوش،
گويا " نور اميدی در دل
اپوزيسيون ايران" ايجاد كرده است.
اين سخن در شرايطی گفته ميشود كه
بيش از هزار تن از شخصيت های
مستقل، ملی، مذهبی و چپ در
داخل كشور و بسياری ديگر در خارج
از كشور در همان زمان حمله آمريكا
به عراق با صدور بيانيهای
اهداف تجاوزگرانه و استعماری
اين حمله را آشكار و بانگ مخالفت
خود را با آن اعلام كردند. اين
بيانيه البته بدليل آنكه امضا
كنندگان آن " نور اميد" بدلشان
نتابيده بود از راديو فردا پخش نشد!
راديو فردا چنان از ايستادگی
جناح راست و قوه قضائيه دربرابر
اصلاحات و نقشی كه در نتيجه توپ و
تانك آمريكا در آينده ايران بدست
خواهد آورد مطمئن است كه حتی
زمانی كه آقای بيژن حكمت به
نمايندگی از جمهوريخواهان،
سلطنت را مغاير دمكراسی اعلام
می كند، گوينده اين راديو دخالت
كرده و به ايشان يادآوری می
كند : " البته آقای حكمت اين
بحث شما در بسياری از جوامع كه
سلطنت مشروطه هستند صدق نميكند. ...
به هر حال در حال حاضر هستند
افرادی كه چه در داخل و چه در
خارج ايران خواهان حكومت سلطنتی
به عنوان شكل حكومت آينده ايران
هستند. شما با يك همه پرسی
برای اين موضوع موافقيد يا فكر
ميكنيد جمهوری تنها راه است و
مردم ديگر اشتباه ميكنند؟"
اگر بخواهيم نظر گردانندگان راديو
فردا را تعميم دهيم بايد بگوييم كه
يك رفراندم بگذاريم كه در آن برسر
جمهوری سوسياليستی،
جمهوری كارگری، جمهوری
تودهای، سلطنت مشروطه، سلطنت
غيرمشروطه، جمهوری دمكراتيك
خلق، جمهوری ليبرال، سلطنت
پهلوی، حكومت فدرال، دمكراسی
شورايی، ولايت فقيه، ولايت
غيرفقيه، مشروطه اسلامی،
ديكتاتوری اسلامی و ...
رفراندم شود چون هركدام از اينها
طرفدارانی دارد كه نمی شود
گفت دارند اشتباه ميكنند!
نحوه برخورد و ميزگرد راديو
فردا مبين آن است كه پس از انتشار
بيانيه جمهوريخواهان در خارج از
كشور عده ای بدنبال آن بودند كه
اين بيانيه وسيله آلترناتيوسازی
در خارج از كشور شود كه سرانجام آن
بايد به كنفرانس لندن ثانی زير
نظر خليل زاد ثانی ختم شود.
اما آقای بيژن حكمت به
نمايندگی از امضاكنندگان بيانيه
جمهوريخواهان آنچه را راديو فردا
بدنبال تاييد آن از زبان ايشان است
قاطعانه رد ميكند و ميگويد: " به
بن بست كشيده شدن اصلاحات و خطر
دخالت خارجی و تحولاتی كه در
درون كشور بوجود آمده، همه اينها
باعث شده كه عزم جديدی برای
همكاری و مبارزه در راه استقرار
دموكراسی در ايران بوجود بيايد.
برای اينكه اين تنها بسيج مبارزه
مردم است كه ميتواند
دستاوردهای دوم خرداد را حفظ
كند، اقتدارگراها را به عقب
نشينی وادار كند و با گشايش
فضای سياسی، تهديدهای
خارجی را خنثی كند .... هدف ما
اين نيست كه در خارج از كشور
آلترناتيوسازی كنيم يا حكومت
جايگزين درست كنيم..."
يقينا اپوزيسيون مترقی و دمكرات
ايران خواهان مداخله خارجی در
كشور نيست و معقتد است پيشبرد
مبارزه برای دمكراسی و تحولات
مترقی در ايران بايد متكی به
بسيج مردم و نيروهای داخل كشور
باشد. ولی گردانندگان سياست
آمريكا برروی اين نكته حساب
می كنند كه مقاومت جناح راست و
مخالفان اصلاحات در داخل ايران
سرانجام راه را برای آنان و
وادار كردن اپوزيسيون به پذيرش
برنامه آمريكا برای ايران باز
خواهد كرد. نگاهی گذرا به عملكرد
دستگاه قضايی و نهادهای
انتصابی داخل كشور همگی
بيانگر حركت درسمت تحقق اين اميد و
خواست امريكاست. مقاومت جنون آميز
دربرابر انجام اصلاحات، سركوب
پيگيرانه جنبش دانشجويی،
جلوگيری از شكل گيری
نهادهای مدنی، تضعيف و پيگرد
مداوم احزاب و سازمانهای ملی
و داخلی، صدور حكم اخير صدسال
زندان برای نيروهای ملی-
مذهبی، احضار، بازداشت و پيگرد
مداوم روزنامه نگاران، نويسندگان،
هنرمندان و روشنفكران همگی در
سمت آن است كه امكان هرگونه تحول از
داخل را منتفی كند تا آمريكا
بتواند در خارج آلترناتيوسازی
كند.
همه اينها، برعكس ضرورت فشار
برای تحول از داخل و از طريق
مداخله احزاب و سازمانهای
سياسی، نهادهای مدنی،
سازمانهای اجتماعی، زنان،
جوانان، نويسندگان، كارگران،
رورنامهنگاران،
هنرمندان و ديگر نيروهای
اجتماعی را جدی تر می كند.
هر مجمع وآلترناتيوی كه بخواهد
تشكيل شود بايد با مداخله اين
سازمانهای سياسی و اجتماعی
از داخل ايران صورت گيرد.
نيروهای خارج از كشور همانطور كه
اقای بيژن حكمت می گويد بايد
به اين امر و بسيج مبارزه مردم كمك
كنند.
بدينسان ظاهرا گردانندگان سياست
آمريكا و راديو فردا اميدوارند كه
از دل بيانيه اخير جمهوريخواهی
در خارج از كشور دو گرايش بيرون
بيآيد:
۱- يك گرايش كه خواهد
كوشيد تا صدای مبارزه مردم ايران
و نيروهای داخل كشور را به
جهانيان، سازمانهای طرفدار حقوق
بشر، نهادهای بين المللی
رسانده و از اين طريق به گسترش اين
مبارزه ياری رساند كه مورد طبع
آمريكا و دستگاه قضايی و
نهادهای انتصابی ايران نيست.
۲- گرايش
ديگر طبق تعبير اقای حكمت بدنبال
آلترناتيوسازی در خارج از كشور و
مذاكره و سهم خود از حكومت آينده
خواهد رفت. بسته به اينكه اوضاع
ايران در كدام سمت سير كند و قوه
قضاييه و ديگر نهادهای
انتصابی تا چه اندازه موفق شوند
يا نشوند جنبش داخل كشور را سركوب و
راه را برای پيشبرد نقشه های
آمريكا باز كنند، اين يا آن گرايش
دست بالا پيدا خواهد كرد.
با گسترش مبارزه و مقاومت در داخل
ايران ميتوان و بايد به مبارزين
مستقل در خارج از كشور ياری كرد و
راه را بر آلترناتيوسازی در خارج
از كشور و از آن نوع كه راديو فردا
مروج و مدافع آن شده بست.
|