اخبار

پيك

                       

گزارش دريافتی در باره بحث های داخل كشور

واكنش های جناح را در برابر

استعفا و رفراندوم چه خواهد بود

 

پيرامون مباحثی كه در داخل كشور و در ميان طيف های طرفدار اصلاحات بر سر واكنش در برابر مخالفان اصلاحات و شكستن قفل اصلاحات جريان دارد، گزارش مفصلی دريافت داشته ايم. اين مباحث را خلاصه كرده و حاصل را به صورت زير تنظيم كرده ايم كه می خوانيد. با سپاس و تشكر از ارسال كننده و يا ارسال كنندگان اين بحث به "پيك" انتظار داريم ارسال و پيگيری اين بحث ادامه يابد تا با انتشار آن اقشار وسيع تری در داخل وخارج كشور در جريان آن قرار گيرند.

1- بحث استعفا بلوف نيست و يك تهديد جديست

2- رفراندم خطر چندانی ندارد تا شايد راست آن را بپذيرد

3- طرح جايگزين واقعا وجود دارد ولی برای اجرای آن نبايد منتظر تاييد مجلس و دولت بود

  در يكی جلساتی كه تشكيل شد، چند ديدگاه استعفا، رفراندم و طرح جايگزين برای تغيير تركيب مجمع تشخيص مصلحت مورد بحث قرار گرفت.

  - با توجه به شرايط بين المللی و داخلی، استعفا بحران مشروعيتی را بوجود خواهد آورد كه جناح انتصابی قادر به مقابله با آن نيست. زيرا يا بايد اصلا انتخابات و مجلس را تعطيل كند، يا انتخاباتی را بی رونق تر از شوراها برگزار كند. كه دراينصورت با ده درصد مردم نه می شود حكومت كرد و نه مشروعيت بين المللی داشت. به همين دليل الان تعداد زيادی از نمايندگان مجلس و اعضای دولت به اين نتيجه رسيده اند كه جز استعفا راهی نيست. رفراندم هم فايده چندانی ندارد. چون اولا كه معلوم نيست بشود مردم را برای اين تاييد اين دو لايح بسيج كرد. ثانيا حتی اگر تصويب هم شود معلوم نيست چه تاثيری در وضع فعلی خواهند داشت. طرح جايگزين برای تغيير تركيب مجمع از پايين هم مستلزم اين است كه خود مردم به اين نتيجه برسند، نه اينكه مجلس يا دولت بخواهد پيشگام آن شود. ما هنوز نشانه‌ای نمی بينيم كه مردم حتی انجمن های دانشجويی و سازمانهای نزديك به اصلاح طلبان به اين نتيجه رسيده باشند كه بخواهند در مورد تركيب مجمع تشخيص مصلحت يا نهادهای زير نظر رهبری اظهار نظر جدی كنند. فعلا مردم فكر می كنند كه خود اصلاح طلب ها و مخالفان اصلاحات بايد تكليفشان را با هم روشن كنند و حاضر نيستند در اين دعوا وارد شوند يا راهی مستقل از پيشنهادهايی كه از اين دو ميايد را در پيش بگيرند.

  - روی فشار بين المللی نميشود زياد حساب كرد. امريكايی ها هيچوقت نمی آيند صاف و روشن بگويند كه ما جناح راست را به رسميت نمی شناسيم و با آن حاضر به معامله و مذاكره نيستيم. هميشه با آنان تا لحظه آخر بازی می كنند و پشت پرده طوری وانمود می كنند كه اگر اين يا آن امتياز را بگيرند ازشان حمايت می كنند و بعد هم همان كاری كه با صدام و ملاعمر كردند با اينها می كنند. فقط مردم اين وسط له می شوند. الان هم امريكايی ها دارند همين بازی را مي‌كنند. مشكل استعفا اين است كه باز هم مردم تماشاچی خواهند بود. ضمن اينكه احساس استيصال و بن بست را به جامعه می دهد، در حاليكه سد فعلی را جز با پشتيبانی مردم نميشود شكست. رفراندم لااقل اين فايده را دارد كه مردم را به مداخله دعوت می كند. فشار از پايين برای تغيير تركيب مجمع هم آخرش می رسد به رفراندم برای تغيير قانون اساسی و در واقع پايان اختيارات رهبر. راستها هم زير بار چنين رفراندمی نمی روند.

  - ما بايد به فكر يك الترناتيو و جايگزين برای وضع فعلی باشيم. اگر قرار باشد سرنوشت كشور در برخورد سه جريان اصلاح طلبها و ضداصلاحاتی ها و آمريكا حل شود و مردم هم تماشاچی باشند، سررشته امور به دست آمريكا خواهد افتاد كه چه كسی را بخواهد بيآورد يا ببرد و به ضرر مردم هر امتيازی را بگيرد. تغيير تركيب مجمع تشخيص مصلحت نظام كه بدنبالش بقيه نهادهای انتصابی را خواهد آورد يك ايده ای است كه بايد آن را ميان مردم برد تا احساس بن‌بستی كه اكنون وجود دارد شكسته شود. بايد اين اعتقاد و اميد را ايجاد كرد كه همه راهها هنوز امتحان نشده و ما امكان هايی از پايين دربرابر خودمان داريم كه می توانيم به آن متوسل شويم. اين راه، استعفا و از دست دادن يك سنگر ديگر نمی تواند باشد. از طرف ديگر از همين الان نبايد نگران رفراندم آخر كار بود. اگر مردم برای تغيير تركيب مجمع وارد شوند و بخواهند نمايندگان مورد نظر خود را به مجلس معرفی كنند، ما وارد دوره ای از درگيری می شويم با اين تفاوت كه اين بار خود مردم مستقيما رودروری نهادهای انتصابی قرار خواهند گرفت. وقتی كار به اينجا برسد خود اين مردم امكان رفراندم برای تاييد آن را هم بوجود خواهند آورد و حتی ضرورتش را به همه ما تحميل خواهند كرد، بدون اينكه لازم باشد مجلس يا دولت برای انجام چنين رفراندمی پيشگام شود.

  - با استعفا ما به همان جايی ميرسيم كه قرار است چندماه ديگربرسيم. اگر مخالفان اصلاحات الان از ترس استعفا و انتخابات بی رونق حاضر شوند لوايج را تاييد كنند، آنموقع هم حاضر خواهند شد صلاحيت ها را تاييد كنند. اما اكنون در عمل هر سه اين استراتژی ها مطرح است. مجلس و دولت كه عمدتا بر راهكار رفراندم و استعفا پافشاری می كنند. ايده تغيير تركيب مجمع هم بالاخره در بين انجمنهای دانشجويی و سازمانهای اجتماعی مطرح شده و بايد ديد واكنش آنان در برابر آن چه خواهد بود. اگر آنان واكنش مثبتی نشان دهند، مسئله استعفا منتفی است. در اينصورت حتی می شود لوايح را به مجمع هم فرستاد و جامعه را حساس و متوجه به واكنش مجمع كرد و خود مجمع را هم متوجه پيامدهای رد لوايح. اما اگر از داخل نهادهای مدنی موجود هم صدايی برای تغيير مجمع درنيايد با رفراندم دو لايحه هم به جايی نخواهيم رسيد. جز استعفا چاره ای نخواهد بود.

 
 
                   بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی