اخبار

پيك

                       

افشاگری های فرشاد ابراهيمی:

راه پرمخاطره ای كه انتخاب كرده ام!ا
دراين نامه، با منابع اطلاعاتي
گزارش‌های من آشنامی شويد

 

پرونده ملی قتلهای زنجيره ای كه تا محاكمه اصلی متهمين و مجرمين اصلی آن همچنان زخمی باز خواهد ماند، به مدد روزنامه های مستقل و آزاده ای همچون سلام ، صبح امروز ، خرداد و روزنامه نگارانی چون اكبر گنجی و عمادالدين باقی و... باز شد. بی شك، اگر نبود اين همت مردانه، هرگز شاهد بر ملا شدن اين محفل جهنمی تار عنكبوتی نبوديم. شاهد اين ادعا اين كه وزارت اطلاعات اگر فشار افكار عمومی و بين المللی نبود هرگز تن به قبول مسئوليت اين جنايت نمی داد و اين روزنامه سلام بود كه پيشتر اعلام نمود دراين قتلها افرادی از عوامل خودسر حكومتی دست داشته اند و بالاخره وزارت اطلاعات فردای آن روز اطلاعيه كذايی را با دخالت مستقيم رئيس جمهور منتشر نمود.

از آن روز تا بحال مسئله قتلهای زنجيره ای همچنان مسئله روز است. اين مسئله البته وجه المصالحه خيلی ها شده است . دراين ميان عده ای تنها برای پوشش خرابكاری های هم خطان خويش تنها به بيان مفاسد اخلاقی اين محفل بسنده نموده اند و آنها را افرادی بی بندوبار و فاسد معرفی نمودند (مثلا هنگامی كه نوار بازجويی ها منتشر شد فقط در آن فيلم ما شاهد جلسات بازجويی هايی بوديم كه به انحرافات جنسی متهمان پرداخته شده بود ) عده ای ديگر نيز با پرتاب سر بريده به زمين مقابل، با ازبين بردن دلايل واضح بر عليه جناح خويش سعی در متهم نمودن جريان مقابل داشتند و گروه لمپن ديگری كه البته به هيچ كدام از دو جريان داخل نيز وفادار نبوده ونيست، با اشتلم های خاص خود زمين و زمان و همه را به باد استهزا و فحاشی و اتهامات بی پايه و اساس گرفته كه كل فضا را برای بررسی منطقی خراب نمود.

مشكلات برسرراه بررسی و تحقيق اين مسئله ملی فقط همين ها نبود، به عنوان مثال پس از انتشار افشاگری های من، سئوالات بسياری نيز در اين ميان مطرح شده است. ازجمله، درباره چگونگی دست يابی من به اين اسناد ومدارك؟

همانطوركه در نوشته های من  مشهود است؛ من يا در بعضی موارد خود در ماجراهای گفته شده دخيل بوده ام و يا براساس شنيده هايم از مصطفی كاظمی و مهرداد عاليخانی ( مديران كل وزارت اطلاعات وامنيت فلاحيان كه اكنون بعنوان مجرمان اصلی در زندان بسر می برند و منتظر گذشت زمان و فراموشی پرونده قتل های زنجيره ای و سپس بازگشت به سر كار خود هستند!) در مدت زمانی كه در زندان ۶۶ سپاه پاسداران با ايشان همبند بوده ام بوده است.

در ثانی با افراد بسيار ديگری همچون متهمان پرونده و يا افرادی كه در ماجراهای فوق دخيل بوده اند مثل «الف. خ» و «محسن . د .» و« رضا .ت" نيزارتباط داشته ام كه البته موارد بسيار مهمی از ايشان بدست آورده ام..

مورد ديگر اين است كه بنده هيچگاه عضو وزارت اطلاعات نبوده ام، بلكه از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۹ جمعا بمدت 9 سال عضورسمی سپاه پاسداران بوده ام و تمامی ماموريت ها و مسافرت های خارج از كشور من نيز- ازجمله اقامتم در لبنان و بوسنی-  يا مربوط به همين عضويت بوده و يا برای تهيه فيلم و خبر برای صدا و سيما بوده است. همانطور كه در خاطراتم نيز گفته ام با گروههای برون مرزی، جنگ، سياسی و روايت فتح صدا و سيما نيز مدتی همكاری داشته ام. اين مسافرتها به هيچ وجه مربوط به وزارت اطلاعات نبوده است. همكاری من با عوامل تهيه كننده برنامه «هويت» نيز صرفا و صرفا فنی بوده است ومن در مطالب و ديگر امور اين برنامه نقش نداشتم. تنها وظيفه ای كه من بر عهده داشتم مونتاژ ويديوئی اين برنامه بوده است. آنچه مسلم است اين برنامه با همكاری دوگروه صدا و سيما و تحت نظارت سعيد امامی تهيه شد و من از جمله مونتورهای آن گروه در صدا و سيما بودم!
پرسيده اند كه چگونه جرات می كنم اين مطالب را در چنين فضای خفقانی بنويسم و نتيجه ميگيرند كه دست من هم با حضرات در يك كاسه است!

اولا- هنوز دير نشده؛ شايد همين فردا مرا هم بگيرند و يا سربه نيست كنند،

دوما-  من در طول و عرض زندگی ام هيچگاه اهل معامله و مصلحت انديشی نبوده ام و خود را صرفا مكلف به انجام وظيفه ای دانسته ام كه بر دوشم بوده است.

من بارها گفته ام: نان و حلواارده زندان اوين برای من شرف دارد به زندگی در خارج از كشور.

من می گويم بايد با تحمل تمام خطرات و هزينه های موجود مردانه در داخل فرياد زد و مبارزه كرد و البته هزينه اش را هم مردانه تحمل كرد.

اين راهی است كه من انتخاب نموده ام.

 
 
                   بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی