|
«آگاهانه»
طفره می رويد ...
در
روزهای گذشته، موضوعی جديد به
محور تبليغات برخی رسانههای
جناح راست در مورد تحولات عراق
تبديل شده است: «جاسوسي» برخی
بلندپايگان رژيم يعنی تنها
مستند اين تبليغات، به شايعه
تأييدنشدهای برميگردد كه
اخيراً در مورد «احتمال» فعاليت
جاسوسی طارق عزيز بهنفع
آمريكاييها عنوان شده است.
رسانههايی كه در داخل كشور اين
شايعه را مورد استقبال «ويژه» قرار
دادهاند، از خصوصياتی مشابه
برخورداند. آنها، دقيقاً همان
رسانههايی هستند كه تا پيش از
شروع عمليات آمريكاييها، محور
ويژه تبليغاتشان بر روی خلق «ويتنامی
ديگر» در عراق بود؛ در آغاز عمليات،
بحث «زمينگير شدن» متجاوزان توسط
ارتش عراق را دنبال ميكردند: در
حين عمليات، «اشتباهات تاكتيكي»
ارتش عراق را عامل اصلی شكست آن
ميدانستند؛ با رسيدن نبرد به حومه
بغداد، «تواناييهای گارد
رياست جمهوري» را محور قرار داده
بودند؛ و پس از سقوط صدام، بر محور
تبليغاتی «معامله صدام با
آمريكاييها» تمركز داشتند.
وجه مشترك آموزنده تمامی
محورهای فوق، يك چيز است:
پافشاری بر اين توهم كه رژيمهای
منفور مردم (چون رژيم عراق) اساساً «توان»
و «امكان» حفظ خود در مقابل تهاجم
ابرقدرتها را دارند، ولی
عواملی از جنس اشتباهات
تاكتيكی نظاميان، معامله
سياستمداران، يا جاسوسی عوامل
نفوذی باعث سقوط آنها ميشود (بهطور
مشخص، هر عاملی «جز» پايگاه
غيردموكراتيك حكومت). به بيان واضحتر،
اين توهم كه در جهان امروز، ميتوان
هم ديكتاتور بود و هم در مقابل
آمريكا ايستاد.
اما آنان كه به طرز معنيدار و
خطرناكی بر تئوری فوق
پافشاری می كنند، چاره ای
جز پذيرش اين واقعيت ندارند كه در
جهان ما، هرگز هيچ رژيمی بدون
پشتوانه دموكراتيك، توان
ايستادگی در مقابل فشارهای
نظامی دشمنی در حد آمريكا را
نداشته است. يعنی يك رژيم
غيردموكراتيك، حتی اگر در صحنه
جنگ ولو يك اشتباه تاكيتيك هم مرتكب
نشود، حتی يكی از
سياستمدارانش با دشمن معامله نكنند
و «نسل جاسوسان را نيز از عرصه
داخلی خود محو نمايد. باز - به علت
فقدان همراهی مردمی - به
سادگی در مقابل فشار نظامی
ابرقدرتها فروخواهند پاشيد.
البته اين يك واقعيت است كه در جهان
امروز، رژيمهای غيردموكراتيك،
بهعلت قرار نداشتن در معرض «نقد
مؤثر» و برخوردار از صاحبمنصبانی
كه برمبنای غير از «شايسته
سالاري» منصوب شدهاند، به
راحتی در عرصه رويارويی با
دشمن اشتباهات تاكتيكی مضحك
مرتكب ميشوند؛ به علت كوتاه
نيامدن «بهموقع» در مقابل مردم،
به راحتی در لحظات آخر به «معامله»
با بيگانگان تن ميدهند، و بهدليل
ماهيت غيرمدرن و «بدوي»
كارگزارانشان، به راحتی آلتدست
پروژههای اطلاعاتی
امنيتی دستگاههای مدرن و
هوشمند «جاسوسي» ابرقدرتها قرار
ميگيرند. اما همه اينها، تنها «نمود»هايی
از عامل اصلی ناتوانی رژيمهای
ديكتاتوری در مقابل فشارهای
خراجی هستند كه چيزی جز «غيردموكراتيك»بودن
نيست.
اين، «تنها» توضيح «واقعي» در مورد
فروپاشی سريع حكومت هايی چون
رژيم های سابق همسايگان شرقی
و غربی ماست؛ كه طفره رفتن بيشتر
از قبول «كامل و بدون قيد و شرط»آن،
هيچ كمكی به برخی از دوستان
سياسی ما - كه نميفهميم مشكلشان
چيست - نخواهد كرد!( روزنت "امروز")
|