|
خيابان صحادان در چندصد متری هتل فلسطين
در بغداد، به گذرگاهی سرخ تبديل
شده است. پلاكاردهای سرخ و
تابلوهای پارچه ای به رنگ
ارغوانی سراسر خيابان را
پوشانده است. بر اين تابلوها و
پلاكاردها شعارهای اتحاد،
دموكراسی و استقلال نقش بسته است.
اين شعارها در تمام اطراف ساختمان
زردی كه مقر جديد حزب كمونيست
عراق است نيز به چشم ميخورند.
جمعيت زيادی در حال ورود يا خروج از اين
ساختمان هستند. آنان نه فقط از
بغداد بلكه از ديگر شهرها مثل نجف و
كربلا نيز آمده اند. يكی از
فعالان حزب جعبه بزرگی را به ما
نشان ميدهد كه حاوی تقاضاهای
عضويت يا تجديد عضويت در حزب است.
فاهرس كه در زندگی مخفی بنام
ابواياد شناخته ميشد به ما ميگويد
دفتر حزب در پانزده شهر بازگشايی
شده است. مبارزان يكديگر را بازمييابند،
به هم تبريك ميگويند يا با ديگران
گفتگو می كنند. در اين ميان شماره
های تازه انتشاريافته مطبوعات
حزبی دست بدست ميگردد. به غير از
ارگان حزب - طريق الشعب- ، الوفا
ارگان زنان و نيز المرا ارگان
همبستگی و كمك های اجتماعی
نيز منتشر شده اند. فاهرس از سايه
سنگين اندوهی سخن می گويد كه
نسبت به سرنوشت هزاران عضو حزب وجود
دارد. در سال 1979 بيش از 70
هزار عضو حزب دستگير شدند و از
سرنوشت بسياری از آنان خبری
در دست نيست. از سه روز پيش اسو
مسعود با دقت تمام مشغول تهيه
فهرستی از ناپديدشدگان است. او
می گويد تاكنون بيش از هزار
پرونده تشكيل شده است. الون عدی
كه بيست و شش سال دارد از سه
سالگی تا كنون پدر ومادر خود را
نديده است. او فقط عكسی از آنها
را با خود دارد. عكسی كه
دختركی را ميان پدر و مادرش نشان
می دهد. عدی در اين سه روز بعد
از بازگشايی دفتر حزب سعی
كرده است با دوستان سابق پدر و
مادرش گفتگو كند و از اين طريق آنها
را بهتر بشناسد و بفهمد چه
اتفاقی برايشان افتاده است. جوان
ديگری چهار برادر خود را جستجو
می كند كه به احتمال زياد كشته
شده اند. در فهرست ديگری كه از
پليس صدام به دست آمده اسامی 206
تن با وابستگی های حزبی و سازمانی
آنان درج شده است. همه انان به قتل
رسيده اند.
عده ای نيز بدنبال يافتن زندانهای
مخفی می باشد. زيرزمينهای
استخبارات عراق در حال بررسی است
و اخيرا دالانهايی در ميدان
آزادی يافت شده كه با دو در كوچك
به زيرزمينهايی ختم ميشوند كه
در آنها جان آدميان را در حالی كه
زندگی روزمره برفراز آنها جريان
داشته در آتش شكنجه می سوزانده
اند.
|
