|
شكری ذكی سالها وزير اقتصاد و وزير
تعليم و تربيت عراق بودهاست. در
عراقِ پيش از حاكميت مطلقالعنان و
بی مهار صدام حسين. وقتی صدام
حسين قدرت را قبضه ميكند، به
تسويه مخالفان خود ميپردازد.
بديهی است مخالف هم كسی است كه
صدام گمان ميكند مخالف است. جوخه
ترور صدام به خانه شكری ذكی
حمله ميكند و همسرش را ميكشد.
خود او هم از عراق ميگريزد و اكنون
سالهای سال است در ابوظبی
زندگی ميكند. پيرمردی در دهه
هشتاد عمر خود و راوی روايت تلخ
استبداد.
از او پرسيدم اكنون كه صدام از صحنه حذف
شده و ساختار قدرت بعث در عراق فرو
پاشيده، چه تحليلی از اوضاع دارد
و از نظر او مهمترين علت
فروپاشی كدام است؟ گفت: «راز و
رمز فروپاشی در اصلِ چهل و دو
قانون اساسی عراق است. براساس
اين اصل همه راهها به صدام ختم ميشد.
قوای سهگانه و تفكيك قوا،
بازی ترحّم انگيزی بيش نبود.
اصل چهل و دو ميگويد: «شورای
فرماندهی انقلاب، صلاحيت انجام
امور زير را دارد:
الف: صدور قوانين و فرامينی كه اعتبار
قانونی دارند.
ب: صدور تصميماتی كه برای اجرای
قوانين مصوّب، ضروری است.»
به عبارت ديگر هر چه آن خسرو كند، شيرين
بود!
شكری ذكی ميگفت: «در سال 1975 اعلام
شد كه براساس مصالح ملّی و در
اجرای اصل 42، عراق با ايران
توافق ميكند. قرارداد 1975 الجزاير
امضا شد. در آستانه جنگ عراق با
ايران، صدام در يك نطق
تلويزيونی، براساس اصل 42، همان
توافقنامه را پاره كرد و گفت: «براساس
اصل 42 و دفاع از مصالح عراق آن
قرارداد اعتباری ندارد». سومين
بار وقتی عراق كويت را اشغال
كرد، صدام براساس اصل 42 اعلام كرد
كه قرارداد 1975 الجزاير را ميپذيرد.
نخبگان و سياستمداران و مردم هم
همگی خاموش بودند و گوش به فرمان
و سر در چنبره اطاعت صدام. سرانجام
اين نحوه اداره كشور و قدرت بيمهار
غيرپاسخگو، غير از هلاكت چيزی
نيست.
در ذهنم گذشت، حمله به عراق و سقوط بغداد،
دومين بار است كه در تاريخ تكرار ميشود.
بار نخست هم استبداد، مردم و خلافت
بغداد را از درون پوسانده بود و در
برابر حمله هلاكو و زوال حكومت
خليفهای كه نمدمال شد، مردم
نظارهگر بودند؛ و در مورد صدام
حتی نقشی از گارد جمهوری و
فدائيان صدام در دفاع از او بر
جای نماند.
( برگرفته از روزنت "رويداد"
با عنوان استبداد
رأی و اصل
42)
|