مقالات و ديدگاه‌ها

پيك

                         

يكبار ديگر به كردها خيانت خواهد شد؟      

          صلاح الدين عباسی

 

 

        كردها تاكنون دو تجربه رهبری در حركتهای سياسی نظامی را پشت سر گذاشته اند. اولين تجربه، رهبری دينی با گرايشات متصوفه و دومين آن رهبری تشكيلاتی با گرايشات ايدئولوژيك ، عمدتا ماركسيستی، است.در تاريخ پر فراز و نشيب اين ملت پر جمعيت و تاريخی، از جنگ جهانی اول به بعد، حوادث زيادی رخ داده است اما از همه مهمتر اين است كه قدرتهای بسياری از آنها بهره برداری     كرده اند ولی در آخرين لحظات آنان را تنها گذاشته اند.

       

      در 1974 به دليل اعمال نظرهای آمريكا مرحوم بارزانی طرح سازشی را كه توسط ميانجی شوروی به عنوان خودمختاری نسبتا وسيع به ازای كنار گذاشتن شورش مسلحانه مطرح شده بود رد كرد ولی در مقابل، آمريكاييها كردها را تنها گذاشتند و 200000كرد در ايران آواره شدند. پاسخ كيسينجر در مقابل اين خيانت چنين بود: اقدامات مخفيانه نمی تواند با ماموريتهای آشكار در هم آميخته شود.

     در مقابل آن همه خيانتها ملت كرد تاكنون عكس العملی نشان نداده است و بعد از مدتی آنها را به فراموشی سپرده است . حتی خيانت كاران را نيز بخشيده است كه از يك طرف اين نشان از بزرگی و بخشندگی اين ملت و از طرف ديگر نشان از قساوت و جنايتكاری دشمنانش دارد كه به هر وسيله ای می خواهند از دست آنها نجات پيدا كنند. هر چند تصميم رهبرانی كه بيشتر نگاه به بيرون داشته و منافع آنی يا گروهی يا شخصی را به منافع دراز مدت و استراتژيك ملی ترجيح می دهند در اين فراموشی بی تاثير نيست.

        اين دفعه عاقبت كار چه خواهد شد؟ هر چند ما عادت گرفته ايم خوش بين باشيم و هر چند اوضاع گذشته كردهای عراق بسيار جانكاه و غير قابل تحمل بوده است تا جاييكه انفال و حلبچه را تحمل    كرده اند. اما آيا سرنوشت سالهای 1948 و 1975 و 1999 در سال 2003 تكرار خواهد شد؟ آيا بار ديگر ملت كرد در پيشگاه نيروهای نظامی تركيه قربانی خواهند شد؟ ژنرالهای ترك كه دارای دوستان و متحدين و لابيهای قدرتمندی در حاكميت آمريكا و اسراييل خصوصا محافل صهيونيستی و فراماسيونری هستند از اين ارتباطات به ضرر كردها تا چه اندازه سود خواهند جست؟ آمريكا از اينكه به نيروهای اپوزسيون عراقی اعم از كرد وعرب و شيعه وسنی اجازه فعاليت متعارف نداده است چه هدفی دارد؟ اكنون كه خبرها از تشكيل هيئت دولت انتقالی عراق توسط آمريكا و انگليس بدون حضور رهبران مطرح اپوزوسيون عراق می رسد چه سرنوشتی در انتظار است؟ آيا وضعيت افغانستان در عراق تكرار می شود؟ آيا چهره های جديدی كه تاكنون ناشناخته بوده اند ظهور خواهند كرد؟و؟؟؟

    خوش بينی خيلی راحت است و برای حال آرامش خيال می آورد اما مسايل سياسی را بايد واقع بينانه بررسی كرد نه خوش بينانه. اميد است اين جنگ غير قانونی به نفع ملتهای منطقه تمام شود، اين آرزوی همه است.ولی روشنفكران وظيفه دارند با اميد و آرزو به وقايع ننگرند بلكه ديدی تحليلی بر اساس واقعيات داشته باشند و با ارائه بحثها و نظريات وتحليلها مردم را برای شرايط و نتايج گوناگون آماده نمايند و رهبران و تصميم گيرندگان سياسی را راهنمايی و گوشزد كنند.

       ملت كرد تحمل هر چيزی را دارد ولی تحمل خيانت مجدد را ندارد. اين بار اگر مجددا برايش تاريخ تكرار شود از نظر روانی و عاطفی لطمه شديدی خواهد خورد. اگر از همين حالا روشنفكران و اهل انديشه احتمالات را برای مردم مطرح ننمايند اين مردم در صورت تكرار خيانت به ياس سياسی خواهند رسيد و دشمنان در كمين، بيش از پيش، به وی رحم نخواهند كرد. اگر خيانتی صورت نگيرد اين ملت تنها به حقوق حقه اش كه سالها برايش مبارزه و فداكاری كرده و ازوی دريغ شده خواهد رسيد و منتی ندارد اما اگر تاريخ تكرار شود همه چيزش را از دست خواهد داد مگر اينكه انديشمندان از هم اكنون با تحليلهايشان تمهيدات لازم را بيانديشند.

       در هر حالی بايد مواظب بود كه : سرنوشت آن سالها در سال 2003 تكرار نشود. دكترين كيسينجر مبنی بر عدم در هم آميختن اقدامات مخفيانه و ماموريتهای آشكار دوباره نگردد.

 

(اين مقاله قبل سقوط رژيم عراق نوشته شده و از مطالب لوموند ديپلماتيك فارسی نيز استفاده شده است.)

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی