پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

آرشيو هفتگی

در رابطه با پيک هفته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 

 


 

اينجا يك توالت عمومی زنانه است

 

" گزارش فيلم " شايد در اروپا و امريكا پديده نوينی نباشد، اما در ايران هست. يعنی مخلوطی از روزنامه نگاری دشوار سياسي- اجتماعی در ايران و فيلم كوتاه سينمائی.

دراين سالهای سختی كه پشت سر مانده، نه تنها سينما و فيلم درايران گام های بزرگ و تاريخی برداشت، بلكه فيلم مستند كوتاه اجتماعی – ژورناليستی نيز چندان از آن عقب نماند. چنان، كه فيلمبرداران سينمائی، گزارشگران مطبوعاتی و حتی كارگردان های سينمائی نه بصورت تداخل كاری، بلكه همكاری و همفكری برای كار و محصول مشترك در كنار هم قرار گرفتند.

فيلم كوتاه "توالت زنانه" و يا فيلم مستند "دادگاه سعيدحنائی” از اين گروه فيلم هاست و جهان غرب و بويژه تلويزيون های اروپائی بتدريج با اين پديده ايران نه تنها آشنا شده اند بلكه دريچه های تصويری خود را همانقدر به روی آن گشوده اند كه سيمای جمهوری اسلامی اين دريچه ها را به روی آنها بسته است. همين است كه مردم اروپا گاه بيشتر از مردم داخل ايران، مسائل مستند اجتماعی ايران را در تلويزيون های خود ديده و با آن آشنا هستند.

فيلم كوتاه و 35 دقيقه ای "توالت زنان" را مهناز افضلی ساخت. بازيگری از نسل بعد از انقلاب 57. همان نسلی كه از ميان آن معتمد آريا برخاست و امثال مخملباف با برافكندن پوستينی كه از خرافه مذهبی برتن داشت، به پديده ای نوين در سينمای ايران تبديل شد.

مهناز افخمی بازيگر سينماست اما بازيگری كه گزيده بازی می كند و تن به حضور در هر فيلمی نمی دهد. تولت زنانه را كارگردانی كرد و آنگاه كه به فستيوال های داخل كشور آورد، با تحسين روبرو شد. اين فيلم تاكنون چند جايزه گرفته است. در اين فيلم گزارشگر خوب مطبوعات نوين ايران "رويا كريمی مجد" دركنار افضلی قرار گرفت و آنها به كمك هم دوربينی را در يك توالت زنانه كار گذاشتند كه بر خلاف فيلم های خبری و تنفر آور ديدار اقشار اجتماعی با رهبر جمهوری اسلامی، واقعيات جامعه ايران را، آنگونه كه هست و نه آنگونه كه در سيمای جمهوری اسلامی نمايش می دهند به نمايش گذاشت. جامعه امروز ايران- لااقل در اين بخش از اقشاراجتماعي- همان است كه افضلی و مجد در فيلم "توالت زنانه" نشان داده اند. دنيائی كه با دنيای محجبه هائی كه در تلويزيون تبليغ می كنند باندازه دو دنيای واقعيت و ريا فاصله دارد.

اين فيلم كه در سال 81 ساخته شده، تاكنون در چند جشنواره جابزه گرفته است. "پرستار شب" ساخته محمد علی نجفی نيز در همين رديف فيلم هاست. رويا كريمی مجد ژورناليسم را در مجله زنان تجربه كرد و بعدا به گزارشگری شناخته شده در جامعه مطبوعاتی ايران تبديل شد. او همچنين نقش مهمی در تدوين فيلم مستند دادگاه سعيد حنايی دارد كه تلويزيون حكومتی ايران حاضر به پخش آن نيست.

 

معرفی فيلم را به قلم "علامه زاده" در ادامه می خوانيد (اين معرفی را اطلاعات بالا كامل می كند):

دو شب پيش فيلم مستند ايرانی تكاندهنده ای از تلويزيون هلند پخش شد كه سوژه ای بكر و ساختاری سخت مستحكم داشت. متاسفانه پيش از نشاندادن كارنامه (تيتراژ) فيلم، پخش تبليغات آغاز شد و معلوم نشد سازنده آن كه بود (شايد هم به دلائلی قابل درك كارگردان فيلم نمی خواست نامش را فاش كند). به هرحال اين فيلم كه تماما در توالت زنانه پارك لاله در تهران، به شكلی كاملا ساده با دوربين ويدئو فيلمبرداری شده قصه زنان و دختران خيابانی را از زبان خودشان بازگو می كند كه در داخل اين توالت به دور از چشم پاسداران و بسيجيان با هم ملاقات می كنند. فيلم با چند نمای ساده اما بياد ماندنی آغاز می شود. زنی دارد كف محوطه توالت را جارو می كند. دختر جوانی موهای بلند مشكی اش را در دستشوئی توالت می شويد. زنی ميانسال دارد وضو می گيرد. بر كف سالن توالت عمومی پتوئی پهن است و روی آن يك متكا، قوری و كتری چای قرار دارد و جانمازی كه پهن است و زن كه دارد عبادت می كند.

با اين مقدمه كوتاه و گويا، فيلم قصه ی زنان و دختران خيابانی را آغاز می كند. قصه ی رعنای ميانسال را بازگو می كند كه به سادگی جلو دوربين می گويد اگر با مردان نرود از كجا بياورد بخورد. در پاسخ اين پرسش كه آيا از ماموران نمی ترسد می گويد در اين سن و سال نه، چون وقتی با مردی به خانه اش می رود همسايه ها خيال می كنند كه او مادر بزرگ يا عمه و خاله مرد است. قصه ی سپيده، دختر جوانی كه می خواهد سری به "آقا رضا" بزند و همانجا خودكشی كند. بعد معلوم می شود منظورش "امام رضا" است! اول اشك می ريزد بعد شعری از فروغ را، سليس و روان، می خواند و آنگاه می زند زير آواز و با صدائی دلنشين "گل گلدون من" سيمين غانم را می خواند (كارگردان بعدا به ظرافت اين ترانه را با صدای اصلی روی آخرين صحنه فيلم می آورد). سپيده علت سير شدنش از زندگی را اين می داند كه مادرش خودش هر شب مرد به خانه می آورد ولی او اين حق را ندارد كه پسربازی كند. تازه اخيرا فهميده كه مادرش با دوست پسر خود او روی هم ريخته است. بعد گفتگوی زيبائی دنبال می شود ميان سپيده و دختر جوان ديگری (سيما؟) كه مثل خود او كتاب خوانده و با دانش است. اين يكی نحوه خودكشی صادق هدايت را با جزئيات برای سپيده شرح می كند تا اگر می خواهد خودش را راحت كند راه دور نرود. دختر ديگری سرزده وارد می شود و قصه اش را جلو دوربين می گويد. اين يكی از قصد تجاوز پدرش به خود حرف می زند. زن ميانسال ديگری همراه فرزند كوچكش از راه می رسد و انگار به خانه دوستی وارد شده باشد كف توالت می نشيند و پشت سر اين و آن حرف می زند... و بالاخره زنی سفيد مو كه از دوره شاه (وقتی جوان بود) در اين كار بوده است از تجربيات طولانی اش در دنيای فحشا حرف می زند، دنيائی كه رژيم اسلامی ايران با همه ادعاهای اخلاقی اش درگسترش و پويش آن موفقترين چهره را از خود نشان داده است.