ايران

پيك

                         
دكتر پيمان: شعار درچارچوب امكانات موجود بايد داده شود
نبايد اجازه داد
قوه قهريه را به ميدان بكشند
 
 

دكتر حبيب الله پيمان از امضا كنندگان بيانيه ۵۶۵ نفره در داخل كشور، در ارتباط با حمايت های خارج كشور از اين بيانيه، به راديو آلمان گفت:

عرصه اجتماعى را بايد در روند انتخابات رياست جمهورى با طرح مطالبات عاجل مردم، با نشاط و پرتحرك كرد. برخىنخبگان نسخه هايى تجويز می‌كنند كه نه زمينه اجرا دارد و نه كمكى به رشد عمل اجتماعى می‌كند.

 

دكتر پيمان درباره هم نظری امضاء كنندگان اين بيانيه گفت:

بيانيه هايى ای از اين نوع كه امضاهای زيادی پای آن است، نشانه ی اين نيست كه كليه امضاكنندگان روی تك تك  جزييات آن توافق دارند. اين كليتى است متكـى بر

1-  ضرورت همبستگی ای وسيع تر بين همه ی كسانی كه می‌خواهند جامعه ايران از بحرانهای كنونی بطور سالم عبور كند.

2- با توجه به جو نااميدی و انفعالی كه در جامعه هست و حوادثی كه در منطقه می‌گذرد، آن طرز نگاهی كه بعضا به خارج دوخته می‌شود، بعنوان عدم توان ملى براى حل مسايل جامعه، اين اصلاح بشود، مردم به خودشان متوسل شوند و اعتماد به نفسی را بدست بياورند. 3- اشاره به اين نكته كه راه حلهايی كه برای برون رفت از مشكلات و بحرانهای كنونی از طريق ورود در حاكميت و عمل از بالا بدون توجه به آنچه كه در جامعه می‌گذرد، اين جواب مثبت نداده و بنابراين تاكيد شود بر اينكه اصلاحات سياسی ـ اجتماعی ايران بايد از طريق تاكيد بر فعال كردن عرصه ی عمومی باشد. نمی‌ شود در قدرت رفت و از بالا بدون توجه به ركود و انفعالی كه در عرصه ی عمومی است و گسيختگی ای كه وجود دارد، و نبود نهادهای مدنی و احزاب و گروههای سياسی حرفه ای كار اصلاحات را پيش برد. تجربه خرداد سال ۷۶ اين را اثبات كرده است.

نبود سازمانهای قوی مدنی، عبور دوران گذار را طولانی، مضمون و فرساينده كرده است. همين فرسايشی شدن حوصله ی خيلی ها را سر برده است. بخصوص افرادی از روشنفكران كه سالهاست در انتظار يك جامعه ی آزاد و دمكراتيك بسر می‌برند، اين زمان فرساينده ممكن است باعث بی‌حوصلگی بشود و بسيارى را به صرافت بيندازد كه راههای ميان بر و كوتاه مدت می‌توانند وجود داشته باشند و معجزآسا شرايط ايران را اصلاح كنند. چنين چيزی با توجه به تجربيات يك قرن جنبش های ايران، ناممكن است و هر نوع شتابزدگی و افراط كاری در اين زمينه آثار و عواقب منفی و مخربش بسيار زياد و هزينه هايش بسيار سنگين خواهد بود.  عجالتا به نظر می‌آيد كه اجماعی نسبی به گذار طولانی و مسالمت آميز و تدريجی به دوران دمكراسی وجود دارد. روز به روز اراده ی عمومی نسبت به اين خواست افزايش پيدا می‌كند و حاكميت هم ناگزير نسبت به اين خواستها نمی‌ تواند بی‌اعتنا باشد. پس اصل همبستگی ضروری ست. حالا بايد بر اشتراكات تاكيد كرد.

گروهها و جريانهای مختلف طبيعتا دغدغه های سياسی بسيار متنوعی دارند. بايد روی فوری ترين خواست های مردم تاكيد جدی شود. اين فوری ترين يكی امنيت همه جانبه است كه لازمه اش يك دستگاه قضايی مستقل و كارآمد و مدافع حقوق مردم است. دوم، آزادی بيان است. مقدمه ی هر نوع تحول بسوی دمكراسی ايجاد سازمانهای سياسی و مدنی، احزاب سياسی و حرفه ای يا NGO ها همه ی اينها شرط مقدماتی اش آزادی بيان تضمين شده است. نه اينكه حرفش زده بشود، بعد از اينكه حرفش زده شد تازه تحت تعقيب انواعی از جرائم قرار بگيرند. سومين تاكيد، فقرى است كه بر مردم فشار می‌آورد، ناامنی اقتصادی، بيكاری و انواع آسيبهای ناشی از اعتياد، فحشا، گسيختگی خانوادگی، بحرانهای روانی و اجتماعی. اينها همه عرصه ی عمومی را فلج می‌كنند. بنابراين راه حلی كه به نظر می‌آيد، يك همبستگی ميان همه ی نيروهای طرفدار آزادی، عدالت و امنيت و پيشرفت بسوی دمكراسی ست. با اين همبستگی هم حاكميت را وادار به تغيير رفتارشان كنند. به اين معنا كه بيايند قوانين، قانون اساسی موجود در سايه ی شعار امنيت و آزادی برای همه، شعار كار برای همه، شعار تامين حقوق بشر كه مورد قبول همه بوده و حكومتهای ايران هم همه تاكيد كرده اند، يعنی برداشتی براساس حقوق بشر از اين قانون بشود. يك جنبش عمومی ملی، يك همبستگی ملی بوجود بيايد برای پيشبرد اين خواست، بدون اينكه با خشونتی روبرو بشود، بدون اينكه با يك فروپاشی ای همراه بشود و در نتيجه جامعه ی ما در يك مسير مخربی قرار بگيرد. تاكيد بر اين همبستگی ملی هم يكی نيز اين است كه اين نيرو در درون كشور بايد بوجود بيايد، مركز ثقل دفاع از حقوق مردم در داخل كشور ميان نيروهای جامعه بايد باشد.

دويچه وله: آقای پيمان، با توجه به اينكه در شرايط كنونی تشكيل جلسه و تبادل نظر گروهها برای تصميم گيری های سياسی ـ اجتماعی ريسك خيلی بالايی دارد، و حتا می‌شود تصور كرد كه امضاكنندگان اين بيانيه هم لزوما دورهم جمع نشده اند، در چنين شرايطی كه گاه امكان تشكيل يك جلسه ده نفره هم نيست، چگونه می‌شود كه فعالان به يك اجماع نظری برسند و برنامه ريزی بكنند؟

حبيب الله پيمان:  سوال شما تاييد كننده حرفهاى منست كه ما وقتى حق آزادىبيان، حق داشتن امنيت ، اجتماعات و احزاب را نداريم، اينها را بايد بخواهيم. از حاكميت بخواهيم كه به ميثاقی كه خودش امضا كرده پايبندی نشان بدهد. ما روی اين می‌توانيم تاكيد كنيم. پرداخت هزينه برای چنين خواست قانونی، برحق و عمومی به نظر من هيچ ايرادی نيست. من متوجه نميشوم چگونه بعضی ها يك سلسله شعارهای بسيار بلندپروازانه ای كه می‌تواند در آينده تحقق پذير باشد، امروز مطرح ميكنند در حاليكه پيش نيازهايش وجود ندارد و ضمنا نيرويی هم  كه می‌خواهد آن را پيش ببرد نمی‌ تواند  جنبه ی واقعى پيدا كند. من فكر می‌كنم اين همبستگی ها در جرياناتی مثل همين انتخابات و بعد از آن اگر تدريجا شكل بگيرد و جلو برود، هم نيروهايی در درون حاكميت هستند كه آنها هم می‌خواهند  اين حداقل ها تامين و تضمين بشود. در بيرون هم روز به روز خواست نسبت به حق آزادی بيان و تضمين امنيت سياسی ـ قضايی و اقتصادى روز به روز در حال افزايش است . به نظر من ايجاد اجماعی روی اين طرز فكر و رفتن بسوی پايداری ملی دشوار نيست، بشرطی كه از هر نوع اقدامات افراطی و شتابزده كه موجب تشنج و موجب درگيرهايی می‌شود كه همين سلامت عبور را خواهد گرفت پرهيز كنيم.

 ما بايد متوجه باشيم كه شرايط ايران بسيار شكننده است. به دليل شكنندگی اش ممكن است از قوه ی قهريه براى كنترل بحران استفاده شود. در آنصورت همين اندازه امنيتی هم كه بصورت حداقل وجود دارد، آنهم از بين برود و كمترين دستاورد اين سالها هم نابود بشود. بايد از هر اقدامی كه بحران را بصورت تخريبی پيش ببرد تا برای كنترلش نيروهای صاحب قوه ی قهريه وارد عمل شوند، بايد پرهيز كرد. نبايد هيچ بهانه ای برای مداخله ی قدرتهای بين المللی داد. به نظر من بايد اين اجماع روی خواست های مشترك با صبر و حوصله نه به معنای انفعالی اش، بلكه فعال، توام با اقدامات عملی موثر بايد به نظر من صورت بگيرد و ما چاره ای جز پايداری و وحدت عمل نداريم.

دويچه وله: در حال حاضر اصلی ترين موضوعی كه برای فعالان اجتماعی ـ سياسی وجود دارد، نحوه ی مشاركت در انتخابات رياست جمهوری است. آيا بايد كنار نشست يا حتا بطور مشروط وارد صحنه شد؟  

حبيب الله پيمان: براساس همين بحثی كه كردم ، من خودم با هر نوع موضع گيری منفعلانه مخالفم. اينكه ما بياييم به استناد اينكه شورای نگهبان دخالت سليقه ای می‌كند، نظارت استصوابی می‌كند و قطعا عده ای را رد خواهد كرد، يا چون برای كانديداهای مستقل و احزاب مستقل امكانات فعاليت آزاد تبليغاتی وجود ندارد، تحريمی اعلام  كنيم اين چيزی را عوض نخواهد كرد. اگر مردم شركت نمی‌ كنند، چنانكه در انتخابات شورا هم شركت نكردند، نه به دليل اينست كه رهبران سياسی، احزاب، نخبگان سياسی از آنها خواسته اند، نه اين طور نبوده است . مردم از نخبگان سياسی  به دليل همين نبود آزادى گفتگو و ركودى كه در عرصه عمومى وجود دارد، فاصله دارند. نخبگان فكری ـ سياسی بايد بيايند با جامعه ارتباط و گفتگو برقرار كنند. گفتگو فرصت می‌خواهد و بهانه می‌خواهد و انتخابات يكی از آن فرصت هاست. اگر در انتخابات هم يك عده ای به اين بهانه كنار بكشند، در خانه های شان بمانند و به دادن دو يا  سه اعلاميه ی تحريم اكتفا كنند، چه چيزی حل می‌شود؟ در حالی كه بايد بيايند برای حقوق مسلم قانونی شان كه حق آزادی انتخاب، آزادی مشاركت، داشتن نشريه، روزنامه، حزب است تاكيد كنند. يعنی همه ی نيروهای سياسی وارد فعاليت بشوند و بگويند كه بله، ما می‌خواهيم كه در انتخابات شركت كنيم و شرط مان هم تحقق تامين همين حقوقی ست كه قانون هم به رسميت شناخته است، و شروع كنند با مردم گفتگو و مردم را هم ترغيب كنند به اينكه برای حقوق شان اقدام كنند. اين گامهای اولی ست كه بايد برداشته شود تا نهايتا برسند به هر جا. در همين مدت اين عرصه كمی فعالتر می‌شود و نشاطی در جامعه برای پايداری در مورد حقوق شان بوجود می‌آيد.

دويچه وله: ولی باز سوال اينست كه اگر چنانچه هيچ كانديدايى نتوانست از صافی شورای نگهبان يا موانع ديگر عبور بكند و يك فرد انتصابی باز آمد به ميدان، آنجا بايد چه كار كرد؟ آنجا بايد به آن آقا رای داد يا نه؟

حبيب الله پيمان: ببينيد پيش بينی نمی‌ شود كرد، تصميم صحيح يا عقلانی خود بخود از درون اين همكاری در می‌آيد. يعنی چی؟ يعنی چندماه را نيروها با وحدت و همبستگی كامل با هم برای اين حقوق شروع به پافشاری كنند. گام به گام با هم جلو بروند، تعامل كنند، گفتگو كنند، هم با حاكميت و هم با نيروهای مردمی. خوب می‌رسند آنجا. اگر به اينجا رسيد، چون در جريان عمل و تعامل اجتماعی با جامعه هستند واقعيت را خوب لمس می‌كنند. مناسب ترين تصميم را می‌گيرند كه بتواند بهترين نتيجه را با كمترين هزينه منفی بدهد. چنين تصميمى بر اساس توانايى خود جامعه گرفته شده است. بسياری نخبگان سياسی به دليل نداشتن ارتباط با جامعه تصميماتی را اعلام می‌كنند، برنامه هايی را اعلام می‌كنند كه فقط در ذهنيت خودشان خوب است. اما هيچ زمينه ی عملی ندارد، چون متكی بر واقعيت جامعه نيست. كسی می‌تواند تصميم و پروژه ی درست و عملی بدهدكه درگير عمل اجتماعی باشد.

دويچه وله: ميتوان نتيجه گرفت حرفهايی كه الان شما  می‌زنيد حالت نسبی دارند ؟  ممكن است شما، آقای دكتر پيمان، سه روز مانده به انتخابات به دليل تغييراتی كه الان قابل پيش بينی نيست، صحبت ديگری مثلا حتى صحبت از تحريم بكنيد.

حبيب الله پيمان: بله، چيزی كه ما بايد تجويز كنيم اين است كه اين حقوق بدست بيايد. يعنی آزادی، امنيت، توسعه و عدالتی كه می‌خواهيم، شرايطش تضمين شود. ما از موقعيت  انتخابات هم چون فرصت و آزمون خوبی برای تامين حقوق مردم است بايد استقبال كنيم. من الان نمی‌ گويم برويد در انتخابات شركت كنيد و رای بدهيد. می‌گويم در فعاليت مبارزه برای حقوقی كه پيش زمينه و پيش شرط شركت در انتخابات است ما بايد فعال بشويم. ما می‌رويم كه شرايط آزاد حداقلی را برای شركت در انتخابات و مشاركت و برابری حق مشاركت را بدست بياوريم.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی