ايران

پيك

                         
مصاحبه بدون نقطه مينو مومنى با محمد علی ابطحی
يك كلاس "جهان نوين شناسی"
برای حاكميت و اپوزيسيون بايد گذاشت
 
 

قسمت دوم


•پس از سال ها دوستى و همكارى با آقاى خاتمى آيا به ايشان پيشنهاد ايجاد يك وبلاگ را داده ايد تا از اين طريق بتوانند همانند شما با قشر عظيمى از مردم خصوصاً جوانان ارتباط برقرار كنند؟
- نه.

•اين كار علت خاصى داشته است؟

- با توجه به مشغله كارى ايشان و كمبود زمان و نبود افراد و ابزار مورد نياز براى اين كار به نظرم آمد كه چنين پيشنهادى غيرقابل مطرح كردن است.

•آقاى خاتمى ظاهراً يك بار در يك مصاحبه مطبوعاتى در پاسخ به خبرنگاران خارجى از وبلاگ نويسى شما ياد كرده اند نظر ايشان در مورد وبلاگ شما چه بوده  است؟

- در حالى كه دو ماه از افتتاح سايت من گذشته بود اما در اين مدت هيچگاه ايشان به طور مستقيم به روى من نياوردند كه شما سايتى داريد و به نوعى اين مصاحبه مطبوعاتى با خبرنگاران خارجى اولين اعلام رسمى از سوى ايشان براى من بود كه دريافتم تولد وب نوشت از چشم ايشان پنهان نبوده است.

•فكر مى كنيد اگر براى ايجاد وب نوشت با شخص آقاى خاتمى مشورت مى كرديد ايشان جلوى كار شما را مى گرفتند؟

- اصلاً چنين تصورى ندارم بايد بگويم سياست من در ابتدا براى وب نوشت بر اين پايه بود كه در اين مسئله به طور مستقل و جدا از آقاى خاتمى عمل كنم به اين علت كه مى دانستم كار من با بحران همراه است به همين علت علاقه نداشتم مسئوليتى به دوش ايشان باشد چرا كه به اندازه كافى خودشان درگير مشكلات و بحران هاى متفاوت بودند.

•قبل از اظهار نظر رسمى آقاى خاتمى در آن جلسه مطبوعاتى آيا اتفاق افتاده بود كه به نحوى ايشان از راه اندازى سايت شما اطلاع پيدا كنند؟

- بله، به ياد دارم درست زمانى كه بعضى از سايت ها بسته شده بود و من در اين رابطه سروصداى زيادى راه انداخته بودم همراه آقاى خاتمى قصد خروج از جلسه هيات دولت را داشتيم كه آقاى معتمدى نزديك ما شد و به آقاى خاتمى به شوخى گفت شما نمى خواهيد سايت مستهجن فلانى را ببنديد و اين اولين بارى بود كه به طور علنى بحث سايت من پيش آمد و بعد از آن كه در سوئيس از سايت من با خبرنگاران صحبت كردند بعضى اوقات به طور غيرمستقيم بحث سايت را به ميان مى كشيدند و گاهى اوقات از من آمار و ارقام بازديدكنندگان را سئوال مى كردند به هر حال من اطلاع دارم كه مثل بقيه مسئولين از داخل خانواده ايشان سايت من مورد استقبال قرار مى گيرد.
•تا چه حد مطالب انتقادى كه عليه وبلاگ نويسى شما عنوان شد در اين زمينه روى ايشان تاثير گذاشت. مثلاً توصيف هايى از قبيل «معاون وبلاگ نويس رئيس جمهور» كه به نظر مى رسيد وبلاگ نويسى را تا سطح يك فعل مبتذل و پيش پا افتاده پايين مى آوردند. در اين فضا اتفاق افتاده بود كه ايشان از شما بخواهند به كارتان ادامه ندهيد؟

- آقاى خاتمى در مورد بستن و ننوشتن در سايتم هيچگاه صحبتى نداشتند چرا كه اصلاً روحيه ايشان با همكارانشان بسيار ستودنى است و حرمتى خاص براى عقايد و افكار ديگران قائل هستند بنابراين تحت هر شرايطى به خودشان اجازه نمى دهند كه در كار ديگران دخالت كنند.
• دوران ابتداى شروع به كار وب نوشت براى خودتان به چه صورتى بود؟
- بايد بگويم دوران بسيار سختى بود و انتظار حمايت داشتم كه متاسفانه حمايتى نديدم.
• دوست داشتيد اين حمايت از طرف شخص آقاى خاتمى انجام مى گرفت؟

- نه از همه دوستان انتظار داشتم ولى بايد بگويم در آن دوران من از كسى كمكى نخواستم چون مى دانستم يك كار شخصى است اما ناخواسته هميشه انتظار حمايت داشتم چرا كه دوران سخت و پرفشارى بود شايد من در تاريخ سياسى ايران جزء معدود افرادى باشم كه در تمامى زمينه  ها روى من حرف و حديث فراوانى نقل مى شد اما با تمامى اين ماجراهاى تلخ اين باور را داشتم كه اگر منتظر حرف و عكس العمل ديگران باشم هرگز نمى توانم كارى را كه دوست دارم انجام بدهم پس با مطالعه تمامى انتقادهاى تند و تيز به كار خود ادامه دادم.

•ايجاد وب نوشت تا چه حد مورد استقبال و تا چه مورد انتقاد اطرافيان قرار گرفته است؟
- بايد بگويم ميزان استقبال و تشويق آن خيلى بيشتر بوده و اين مسئله از باب تعريف نوشته هاى خودم نيست بلكه به خاطر لطف اهالى اينترنت است. خودم فكر نمى كردم چنين مورد استقبال قرار بگيرم شايد بيشترين پاسخى كه به اى ميل ها دادم كلمه خيلى ممنون از لطفتان بوده و در مقابل جناح محافظه كار حكومتى و افراد ضدنظام خارج از كشور براى وب نوشت پاى اصلى انتقاد بودند.
•با توجه به مطالب و عكس هايى كه درباره بعضى از سياستمداران در وبلاگ قرار مى دهيد آيا موردى بوده كه افراد از شما گله مند باشند؟

- موارد خيلى زياد است مثلاً يك مورد بود كه آقاى خاتمى قبل از جلسه هيات دولت يك مراسم نظامى در محوطه داشتند و ما در داخل جلسه مشغول بررسى كارها بوديم كه يك لحظه سرود ملى نواخته شد كه يكى از وزرا وسط جلسه قيام كرد. اين مطلب را در سايتم انعكاس دادم كه اين فرد خيلى شاكى شد كه شما ابهت مرا شكسته ايد در حالى كه من اعتقاد دارم مسئولين نيز مانند مردم عادى هستند. آنها نيز امكان دارد دچار خطا شوند به هر حال طبيعى شده است كه من هر جا باشم همه خودشان را آماده مى كنند مثلاً اگر در حال كشيدن سيگار باشند تمام مدت دلهره دارند كه مبادا فردا تصوير آنها در سايت انعكاس پيدا كند.

•شما طى روز چند ساعت صرف وب نوشت مى كنيد؟

- من اساساً پاى اينترنت نشستن را دوست دارم بنابراين نمى توانم بگويم چند ساعت اما هر زمان فرصتى داشته باشم به اين كار اختصاص مى دهم اين مسئله در مورد اينترنت است اما در مورد وب نوشت بيشترين وقت را پاسخ به پرسش ها از من مى گيرد و سخت ترين مرحله كار سوژه يابى براى وب نوشت است.

•براى وب نوشت چگونه سوژه يابى مى كنيد؟

- يكسرى مطالب كه عمومى است و زمان ندارد شامل خاطرات و وقايع است كه معمولاً يك دفترچه همراه خودم دارم و اگر مسئله اى به ذهن برسد عنوان آن را مى نويسم و در فرصت مناسب روى آن مطلبى مى نگارم. يكسرى مطالب نيز مربوط به اعياد و مراسم مذهبى است كه حتى مى توان خيلى جلوتر از تقويم آنها را ليست كرد و در موردشان مطلب نوشت كه سعى كردم بالغ بر ۲۰ مطلب هميشه در آرشيو داشته باشم چون مسافرت زياد مى روم دوست ندارم سايت به روز نشود و آخرين مطلب نيز مربوط به وقايع و خبرهايى است كه در لحظه اتفاق مى افتد و جا دارد در مورد آن مطلبى نگاشته شود.

•شما به خاطر روز والنتاين تبريك گفته ايد اين كار علت خاصى داشت؟

- من براى يك واقعيت غيرقابل انكار تبريك گفتم چون چه تبريك مى گفتم و چه بى تفاوت از كنار آن مى گذشتم بازهم شور و شوق اين روز در سطح شهر به وضوح قابل مشاهده است.

•موضع گيرى مسئولين در قبال اين روز به نظرتان چگونه بود؟

- مسئولين به دو دسته تقسيم مى شوند دسته اول كه به طور كلى در جريان نيستند كه چنين روزى چند سالى است كه وارد فرهنگ ما خصوصاً جوانان شده است و دسته دوم اطلاع دارند اما براى اينكه اين روز را به رسميت نشناسند بى توجه از كنار آن مى گذرند من خودم را جزء دسته سوم مى دانم كه اين واقعيت را ديده ام و به اين باور رسيده ام كه با انكار آن هيچ اتفاقى نمى افتد در ضمن من اين روز را يك اتفاق مثبت و ويژه مى دانم.

•خودتان در اين روز هديه اى گرفته ايد؟

- (با خنده) از چه كسى.

•خب از همسرتان يا دوستان چون به نوعى اين روز امسال به روز مهرورزى تبديل شده بود؟
- بله قبول دارم كه اين روز تنها تبريك دو جنس مخالف به يكديگر نيست من هم در وب نوشت اين روز را تبريك گفتم و متقابلاً دوستان هم به من تبريك گفتند.

•بعد از وب نوشت شما سراغ اوركات رفتيد و گويا در اين زمينه نيز مانند وب نوشت موفق بوديد. در اوركات چه چيزى وجود داشت كه شما را ترغيب به نام نويسى كرد؟

- انگيزه خاصى نداشتم يكى از دوستان من را دعوت كرد ما هم دعوت را قبول كرديم اما حقيقت فكر نمى كردم به اين مرحله برسد.

•قبول كنيد انگيزه اى برايتان داشته چون خيلى ها را دعوت مى كنند اما دعوت را نمى پذيرند؟
- بله اما حقيقت چيز خاصى پشت سر آن نبود شايد از سر كنجكاوى به طرف آن جلب شدم. همان روز اول چهل نفر تقاضا كردند و به ليست اضافه شدند و كم كم مسئله جدى شد و بحث نوشتن و پيام گذاشتن در آن مطرح شد تا آنجا كه هم اكنون پروفايل سوم من نيز در حال تكميل شدن است.
•آقاى ابطحى كنترل وب نوشت به طور كامل در دستان شماست اما در مورد اوركات وضع متفاوت است شما واهمه نداشتيد كه بدون شناخت هر روز تعداد زيادى به ليست اضافه شوند؟
- اين افراد را به درستى نمى شناسم اما يك مطلبى نوشتم كه هيچ كدام از افراد ليست را من دعوت نكرده ام و شخصاً خود تمايل به ثبت در ليست مرا داشته اند.

•تاكنون اتفاق افتاده كه كسى را از ليست حذف كنيد؟

- بله چند مورد بود كه اصلاً اجازه ثبت در ليست را ندادم يكى دو نفر بودند كه به اسم آدم هاى مسئول در نظام در اوركات عضو شده بودند و چند نفرى با پرچم شير خورشيد به جاى عكسشان قصد ثبت در ليست را داشتند كه به دلايل همان خطوط قرمز خودم از ليست حذفشان كردم.
•كسى كه اين چنين فعال در زمينه وبلاگ نويسى و اوركات است ميانه اش با چت به چه صورتى است؟

- من وقتى به اينترنت وصل مى شوم اولين كارى كه انجام مى دهم روشن كردن ياهو مسنجر است و هميشه خاموش بالا مى آيم و تنها كسانى در ليست هستند كه كاملاً آنها را بشناسم.
•با چت روم ها چطور آيا با آى دى خودتان وارد مى شويد؟

- اكثر چت روم هاى ايرانى واقعاً غيرقابل استفاده هستند چون سطح محتواى آن بسيار پائين است من گاهى اوقات كه در اينترنت هستم به چت روم بال تاك وصل مى شوم و همزمان كه كارهاى خودم را انجام مى دهم به صحبت هاى رد و بدل شده نيز گوش مى دهم و طبيعتاً در چت روم ها با آى دى رسمى خود ظاهر نمى شوم.

•در روز چه تعداد اى ميل دريافت مى كنيد آيا خودتان همه را پاسخ مى دهيد؟
- اى ميل ها از نظر تعداد خيلى سنگين است و بنا به رويدادها متغير اما به طور متوسط روزانه ۸۰ اى ميل دريافت مى كنم كه مختص به وب نوشت است و چون سه اى ميل نيز مربوط به پروفايل هاى من در اوركات است اين تعداد به يكباره چند برابر مى شود كه واقعاً جوابگويى به همه آنها بسيار سخت است با اين حال همه اى ميل ها را خودم شخصاً پاسخ مى دهم اما در بقيه كارها يك دستيار دارم.
•خانواده تان با وب نوشت و به طور كلى وقتى كه صرف اينترنت مى كنيد مشكلى ندارند؟
- خوشبختانه شانس خوبى كه من دارم اين است كه خانواده ام نيز اهل اينترنت هستند مثلاً همسر و دخترهايم در فرصت هايى كه پيدا مى كنند حتماً سراغ اينترنت مى روند و اين طور نيست كه برايشان اين مقوله بيگانه باشد.

•تعدادى از خانواده ها اعتقاد دارند كه اينترنت باعث ايجاد شكاف بين خانواده ها شده است شما در اين رابطه چه نظرى داريد؟

- تا حدودى اين مسئله صحت دارد چون در بعضى از خانواده ها سرگرمى بعضى از جوانان به جاى نشستن در جمع هاى خانوادگى روى آورى به اينترنت است اما اين شكافى است كه بايد آن را بپذيريم و راهى براى گريز از آن نيست چون عواطف هر كس به گونه اى قابل به پاسخ دهى است.
•شما به عنوان يك مسئول در نظام فكر مى كنيد ارتباط برقرار كردن با مردم و شنيدن درد دل هاى آنها از طريق دنياى مجازى آسان تر است يا ارتباط از طريق بوروكراسى كه هم اكنون در جامعه براى ارتباط با يك مسئول وجود دارد؟

- به نظر من مهمتر از همه شكستن يكسرى قالب ها است. مديران كشور عوامل تنظيم كننده ذهنشان با ذهن جوانان متفاوت است. وقتى كشور ما ۷۰ درصد جوان است پس ذهن اين افراد با كل ذهن جامعه متفاوت است پس به جاى اينكه به نوع ارتباط توجه داشته باشيم بهتر است ابتدا برداشت ها و ذهنيت ها را در يك قالب هماهنگ كنيم. من نمى دانم به درستى مشكل از كجا ناشى مى شود به عنوان مثال ما سال ها بحث تهاجم فرهنگى را داريم از زمانى كه آقاى خاتمى در ارشاد بودند. ايشان از ارشاد رفتند چون نمى توانستند جلوى تهاجم فرهنگى را بگيرند. آقاى لاريجانى آمدند باز بحث تهاجم فرهنگى به قوت خود باقى ماند. بعد از آن آقاى مير سليم آمدند و باز ما دغدغه تهاجم فرهنگى را داشتيم و همچنان مديران ديگر با گرايش  هاى متفاوت آمدند اما باز مسئله تهاجم فرهنگى حل نشده باقى ماند و اين سئوال پررنگ تر از سابق مطرح شد كه چرا طى اين سال ها اين مشكل حل نشده است. مى توان ده ها گونه پاسخ داد اما به نظر من سرعت علت اصلى است. در نسل ما و قبل از ما اگر قرار بود چيزى تاريخى بشود بايد حداقل چهل سال از آن زمان مى گذشت و نسل ها نهايتاً با فاصله زمانى حدود ۳۰ سال از نظر فكرى با هم متفاوت بودند اما در حال حاضر جوانان ۱۸ ساله حرف هاى جوانان ۲۴ ساله را قبول ندارند و اعتقاد دارند دنياى آنها با يكديگر متفاوت است.

( ما در چند فراز حساس اين مصاحبه و برای آن كه مفهوم جمله دگرگون نشود ناچار شديم در آن دخل و تصرف كرده و نقطه گذاری كنيم. والا اين مصاحبه را همانگونه كه در عنوان نوشتيم، بايد مصاحبه بی‌نقطه دانست. ظاهرا پياده كننده مصاحبه از نقطه خوشش نمی‌ آمده و يا فكر می‌كرده اگر نقطه نگذارد مصاحبه حالا حالا ها ادامه پيدا می‌كند و به پايان نمی‌ رسد!- پيك نت)

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی