هنر و انديشه

پيك

                         
عليزاده
زخمی به دل
چنگی به تار
 
 

حسين عليزاده، متولد ۱۳۳۰ تهران و فارغ التحصيل هنرستان موسيقى ملى و دانشكده هنرهاى زيبا (دانشگاه تهران) و مركز حفظ و اشاعه موسيقى ايران. از او، نى نوا، سواران دشت اميد، حصار، تركمن، راز و نياز، شورانگيز، صبحگاهى، رازنو، زمستان است، فرياد (با صداى محمدرضا شجريان)، سلانه، به تماشاى آب هاى سپيد و .... تا اين لحظه در تاريخ موسيقی ايران ثبت شده است.
برای چند فيلم فراموش نشدنی موسيقی متن ساخته است: زمانی برای مستی اسب ها، گبه، لاك پشت ها هم پرواز مى كنند و ...

 

شناخت شخصيت و عملكرد حسين عليزاده، هنرمند نام آور موسيقى ايرانى در سى سال گذشته، بسيار متفاوت با آن عادت هميشگى در شناخت شخصيت و رفتار موسيقيدانانى است كه به موسيقى رديف دستگاهى و نحله هاى گوناگون وابسته بدان گرايش هاى متنوع معاصر وابسته اند. اين تفاوت، به نوع ديدگاه او در ارتباط با زندگى و بالطبع به موسيقى؛ و نيز توجه او به بحران هاى اجتماع پرآشوب ايران در سى سال گذشته مربوط مى شود. موسيقيدانان هم نسل او، كمابيش اين حساسيت هاى اجتماعى و سياسى را داشتند ولى در عليزاده اين حساسيت ها به طرز آشكارى در موسيقى او شنيده مى شود.

 «موسيقى عليزاده از يك طرف در پيوند با درون پرهيجان او و از طرف ديگر در ربط مستقيم با جريان هاى سياسى و اجتماعى زمان خود است. قضاوت نهايى درباره آثار او را تاريخ و آينده خواهد كرد.

حسين عليزاده، فرزند خانواده اى آذربايجانى تبار و ساكن جنوب شهر تهران (محمدسيدنصرالدين بازار) است.

عليزاده از استاد على اكبر شهنازى، با تكنيك عالى و صحيح تارنوازى آشنا شد و منش اخلاقى و عاطفه پدرانه استاد، در او تأثيرى نيكو به جا گذاشت: «ما از شهنازى موسيقى پژمرده اى ياد نگرفتيم. هر چه بود نشاط و تحرك بود"

 

جلوه هايى از پروازهاى روح و خيال عليزاده را در تك نوازى هاى او می‌توان مجسم كرد. به ويژه در بداهه نوازى هاى او كه خيال آزاد و فانتزى بى انتهاى ذهن هنرمندى جسور و حصارشكن چون او را نمايان مى كنند.

بعد از هنرستان، ادامه زندگى هنرى او در محيط گروه موسيقى دانشكده هنرهاى زيبا(دانشگاه تهران) و مركز حفظ و اشاعه موسيقى گذشت،

در اين سالها بود كه او در جشن هنر شيراز اجراهاى موفقى را روى صحنه آورد. اولين نشانه هاى تفكر خلاق و نوآور او نيز در همين سالها نمايان شد: از جمله، نخستين اجراى گروهى از خرم چهارمضراب(كه تا آن زمان در انحصار تك نوازى بود) و برداشت تازه از دستگاه نوا و تصنيف شيواى«الا اى پير فرزانه» كه هنوز در يادها و خاطره ها مانده است. پايان نامه او نيز با عنوان «مثنوى در دستگاههاى موسيقى ايرانى» بود كه چند سال بعد، به چاپ رسيد. با علاقه به «پرنده آتشين» از استراوينسكى گوش مى سپرد و هيچ گوشه اى از جهان موسيقى و زندگى را ناديده و ناچشيده نمى گذاشت. ضمن اين كه در جريان هاى اجتماعى ايران پرتب و تاب سالهاى ۱۳۵۷۱۳۵۶ نيز تماشاگرى منفعل و بى تفاوت نبود. بلكه با جديت و خروش بسيارى در آن دخالت داشت. قطعه «حصار» را هنگامى كه در خدمت سربازى به سر مى برد،

«سواران دشت اميد» يادگار سالهاى اميدوارى او براى آينده است. بعد از شكل گرفتن كانون فرهنگى هنرى چاووش و تشكيل گروههاى شيدا و عارف، او و محمدرضا لطفى به عنوان طلايه داران نوين موسيقى ايرانى شناخته شدند. آنها بين نسل جوان و انقلابى آن روزگار، جايى محكم و شايسته پيدا كردند. با آثار آنها بود كه موسيقى ايرانى، رنگ و بو و ضرباهنگى سياسى يافت و صداى رساى انقلاب ملت ايران در دوران براندازى رژيم پهلوى شد. اين سيلان پرشور و انقلابى، ادامه داشت تا اين كه حوادث نامطلوب، جريان آن را بريد و موسيقيدانان را مجبور به مهاجرت اجبارى كرد. عليزاده به آلمان رفت و از اين فرصت نيز براى آموختن هر چه بيشتر استفاده كرد. گويى كه قلبش براى وطن مى تپيد و قطعه «هجرانى» يادگار اين ايام است. همچنين تدوين نهايى قطعه «نى نوا» (نواى نى) كه قبل از انقلاب نوشته بود و اجراى آن در سالهاى ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ طوفانى در دوران جامعه ايران و مردم جنگ ديده ايجاد كرد. هنوز هم اين قطعه با ياد خون و حماسه مردم ايران آميخته است.

بعد از بازگشت به ايران، او با نيروى بيشترى به كار پرداخت و كارنامه اى پروپيمان با حجم شگفت انگيز از آثار متعدد را بر جا گذاشت.

كنسرت بزرگ او در تالار وحدت و اجراى قطعه «شورانگيز» نواهای بحث انگيزی چون «نو بانگ كهن» (كار اركسترى) و« تركمن» (تك نوازى سه تار) از يكه تازى ها و نوآورى هاى جسورانه او در موسيقى دهه ۱۳۷۰ حكايت كرد.

تلاش در ايجاد يك نوع موسيقى نوين ايرانى، بى نياز از شعر و خواننده در شكل سنتى آن، گريز از شعر محورى و خواننده سالارى و توجه به رنگ آميزى هاى تازه و پيدا كردن تكنيك هاى استفاده نشده در ساخت و اجراى قطعات، از كوشش های حسين عليزاده است و نيز موسيقى چند فيلمى كه در اين سالها به توليد ژانرى از اين نوع موسيقى توسط او منجر شد...

او در كنار اين فعاليتها، در جنبه هاى ديگرى نيز حضور داشته است: رياست هنرستان موسيقى (دوره كوتاه)، حضور در شوراهاى خانه موسيقى ايران (دوره كوتاهتر)، تحقيق و تدريس در دانشكده هنرهاى دانشگاه كاليفرنيا، حضور در هيأت داوران چندين جشنواره تخصصى، تور كنسرت هاى سراسر دنيا همراه با شجريان ها (پدر و پسر) و كيهان كلهر، ساخت چند موسيقى فيلم ماندگار و درخشان، تدريس و ... همه و همه، برگ هايى از زندگى سراسر حركت و هيجان و مبارزه اوست.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی