ايران

پيك

                         
 

رئيس جمهور؟

رهبر راهی قم شد، تا

تكليف هاشمی روشن شود

 

رهبر جمهوری اسلامی به بهانه سالروز تظاهرات مردم قم، در اعتراض به مقاله ای كه ساواك شاهنشاهی در روزنامه های وقت ايران عليه آيت الله خمينی منتشر كرده بود، راهی قم شد.

خبرگزاری های داخلی انگيزه اين سفر را همين سالروز ذكر كرده اند و بخش هائی از سخنرانی وی برای طلبه های قم (به شهادت عكس های منتشر شده) و مردمی كه به ديدار او رفته بودند (به ادعای اين خبرگزاری ها)  منتشر ساختند.

علی خامنه ای در اين سخنرانی بر زمينه‌ها و لوازم حضور حداكثری مردم در انتخابات رياست‌جمهوری تاكيد كرد، اما نگفت كه اين حضور در فضای بسته سياسی كشور و مقاومت 8 ساله ای كه با رای و نظر مردم در انتخابات دوم خرداد 76 شد چگونه ممكن خواهد شد.

رهبر جمهوری اسلامی، مانند هميشه روی توطئه های جهانی تاكيد كرد و تحريم احتمالی انتخابات آينده رياست جمهوری در ايران راهم توطئه ای امريكائی اعلام داشت. توطئه ای كه حتی اگر ادعای رهبر صحت هم داشته باشد، برای خنثی سازی آن بجای بگيروببند سپاه و سازمان امنيت موازی زير فرمان منشی مخصوص او "ميرحجازی” و رد صلاحيت ها و تقسيم مردم به انواع غير خودی ها و حمايت از يك اقليت بعنوان خودی ها، بايد اعتماد مردم به تاثير گذار بودن آراء آنها را جلب كرد. كاری كه رهبر در همين سخنرانی نيز مواضعی عليه آن داشت و اين و آن را به وابستگان داخلی امريكا و استكبار متهم ساخت. او نگفت كه اگر زمينه داخلی فراهم نباشد و اعتبار يك حاكميتی سقوط نزد مردم سقوط نكرده باشد، چگونه می تواند توطئه های خارجی تحقق يابد؟

جدا از سخنان ضد امريكائی رهبر جمهوری اسلامی كه شبيه آن را صدام حسين نيز تا آخرين روزهای حكومتش تكرار می كرد، اما عملا در جهت سياست و خواست امريكا گام برداشت و فاجعه اشغال عراق را موجب شد، برای سفر رهبر به قم تفسيرهای دقيق تری نيز وجود دارد. اين تفسيرها بر می گردد به موضع گيری جامعه مدرسين حوزه علميه قم، رئيس و نايب رئيس مجلس خبرگان( آيت الله مشگينی و آيت الله اميني) در برابر طرح علی خامنه ای و علی اكبر ناطق نوری برای سپردن كشور به فرماندهان سپاه پاسداران.

نامه ای كه گفته می شود با امضای علی مشگينی و آيت الله امينی به رهبر نوشته شده تا از سر راه هاشمی رفسنجانی برای شركت درانتخابات رياست جمهوری كنار برود، بی شك انگيزه اصلی سفر وی به قم است. اين سفر از موضع ضعف است، زيرا تاكنون رهبر در بيت می نشسته و آقايان پس از اجلاس مجلس خبرگان به ديدار وی می رفته و گزارش می داده اند و اگر گله ای هم داشته اند زير گوشی می گفته اند.

اين درحالی است كه هم در تهران و هم در خراسان نيز رهبر جمهوری اسلامی زير فشار است. در تهران توسط آيت الله مهدوی كنی و در مشهد توسط آيت الله واعط طبسی. اين دو روحانی پرنفوذ و قدرتمند حكومتی نيز با طرح رئيس جمهوری وابسته به سپاه پاسداران و اساسا با تمركز قدرت در بيت رهبری مخالف اند و از سر انجام آن بيم دارند. آنها از اينكه منشی رهبر حجت الاسلام "ميرحجازی” بخش امنيتی قوه قضائيه را رهبری می كند و دادگاه ويژه روحانيت نيز از طريق او كنترل می شود ناراضی اند. آنها يگاه چاره را تقسيم قدرت بين رهبر و رفسنجانی ديده اند، تا از طريق رفسنجانی و خارج از بيت رهبر بتوانند بر آينده جمهوری اسلامی و سرنوشت خويش، پيش از آنكه غافلگير شوند نظارت كنند.

 اين طيف از روحانيون از آن بيم دارند كه در اولين چرخش مهم سياسی دركشور، فرماندهانی كه دور و بر رهبر جمع شده اند و سنگ اسلام و ارزش ها را به سينه می زنند، عليه روحانيت وارد عمل شده و آنها را به خانه هايشان باز گردانند و حكومتی مانند حكومت پاكستان را پايه ريزی كنند. تضاد از اينجا آغاز شده است و سفر رهبر به قم برای توضيح دلائلش برای رفع نگرانی از نقشه سپردن سكان قوه مجريه كشور به فرماندهان سپاه و پيش انداختن علی لاريجانی است. او رفته است به قم تا بلكه تكليف هاشمی رفسنجانی را در چارچوب طرح خود روشن كند و بی شك رفسنجانی نيز آرام نخواهد نشست و پس از اين سفر رايزنی های مجدد او با اين گروه از روحانيون آغاز خواهد شد.

انگيزه سفر رهبر به قم اينست. بقيه اش رنگ و لعابی است كه خود وی در سخنرانی اش در قم و خبرگزاری های داخلی با انعكاس اين سخنرانی به ماجرا داده اند تا اصل قضيه پنهان بماند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی