ايران

پيك

                         
 

بذر خشونت را حكومت در ايران پاشيده

"كودك آزاری” خانگي حاصل

" پدرآزاری” حكومتی است

چگونه می توان به مردم گفت با مشت و لگد با هم سخن نگوئيد،

وقتی حكومت باهمين زبان با مردم سخن می گويد؟

 

بدنبال راه یافتن خبر شکنجه یک کودک 6 ساله توسط پدرش به مطبوعات، یکبار دیگر مسئله کودک آزاری در ایران به بحثی مطبوعاتی تبدیل شده و آمار و ارقامی نیز به مطبوعات راه یافته که قطعا بازگو کننده عمق فاجعه نیست، اما باز هم دانستنی است.

مطبوعات از ضرورت تاسیس پلیس کودکان، شورای رسیدگی به کودک آزادی، اجرای قانون و... سخن می گویند. از فقر و اعتیاد بعنوان ریشه های کودک آزادی سخن می گویند، که واقعیت نیز هست اما همه واقعیت نیست. هنوز کسی نمی تواند به مطبوعات بگوید و مطبوعات نیز جرات طرح آن را ندارند که "خشونت" از حاکمیت به سطوح و عمق جامعه راه یافته است. اگر نام شکنجه کودکان در خانواده ها و تنبیه کودکان با کابل و حبس در زیر زمین خانه، داغ کردن آنها با سیخ و میخ و ... نامش "آزار" است نه شکنجه؛ پس فکری برای "روزنامه نگار آزاری"، "سیاستمدار آزاری"، "دانشجو آزاری"، "وبلاگ نویس آزاری"، "دگراندیش آزاری" و... هم باید کرد. همه آنها از یک منبع سرچشمه گرفته اند: خشونت حکومتی!

چگونه می توان به معلم گفت: آقا! توی گوش بچه نزن. پرده گوشش پاره می شود!

به راننده تاکسی گفت: آقا! با مسافرت یقه به یقه نشو و مشت حواله چشمش نکن!

به مسافر تاکسی گفت: برای راننده تاکسی چاقو نکش!

به سبزی فروش محل گفت: سنگ ترازو برای مشتری معترض پرت نکن!

به رهگذری که تنه خورده است گفت: فحش و ناسزا نگو، طرف حواسش پرت بوده و خورده به تو!

به شوهر گفت: لگد به شکم همسرت نزن

به زن گفت: بچه ات را کتک خود بزرگ نکن!

و...

نمی توان اینها را به مردم گفت، زیرا حاکمیت اقتدار خود را در همین شیوه جستجو می کند. دادستانش با مشت توی شقیقه خبرنگار بین المللی می زند. بازجویش بینی فلان خبرنگار زن داخلی را می شکند. زندانبانش با لگد پاسخ زندانی را می دهد. قاضی اش اسپری سمی توی صورت مجروح جنگی می پاشد، متهم به قتل دگراندیشان قاضی القضات می شود، رهبرش می گوید: "اقتدار و هیبت نشان دهید!"، پیش نمازش که جنتی و ملاحسنی باشد می گوید: بزنید!

و...

تا فکری برای این خشونت نشود، آن خشونت دیگر که نام "کودک آزادی" به خود گرفته قابل چاره نیست. اگر توانستیم دست دراز قاضی و مامور، سپاهی و انتظامی، روحانی و غیر روحانی را کوتاه کنیم، آنوقت نوبت دست پدری که سیلی و مشت حواله صورت زن و فرزندش می کند را بگیریم. کودک آزاری خانگی، نتیجه پدر و مادر آزادی حکومتی است! این بذر تلخ حاصل را حکومت در ایران پاشیده است.

 

 

بر اساس اعلام تنها يك مركز حمايت از كودكان تحت آزار فقط در آذر ماه گذشته 30 مورد كودك‌آزاري گزارش شده است. آزارهاي جسمي با 80 درصد و شدت آنها تا اندازه‌اي بوده كه منجر به شكستگي دست، پا، لگن، انگشت، بيني و گوش كودكان شده است.

50 در صدر این آزار رسانی ها توسط پدران صورت گرفته است.

در طول سال که هنوز پایان نیافته 160 مورد  کودک آزادی ثبت شده عمدتا از سوي پدر، مادر، ناپدري و نامادري اعمال شده است.

رييس انجمن حمايت از حقوق كودكان با اشاره به بند 6 ماده مصوب مجلس در مورد كودك‌آزاري مي‌گويد:  اين ماده تصريح مي‌كند كه «هركس در جريان كودك‌آزاري قرار گرفته و آن را گزارش نكند مجرم شناخته شده و تا 6 ماه زندان يا پرداخت ديه محكوم مي‌شود. حال بايد پرسيد كه آيا در مواردي كه كودك آزاريها به بيمارستان ارجاع داده مي‌شوند چند درصد پزشكان و پرستاران موظف به گزارش و ارجاع كودك‌آزاريها به پزشكي قانوني شده‌اند؟»

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی