ايران

پيك

                         

پرويز صياد، شومن سطلنتی
وقتی صمدآقا
مشق سياست می‌نويسد
نوشته: سياوش فرجی

 
 
 

آه‌ای فلسطين

بر دهانت زنجير نهادند

دستهايت را به صخره مرگ بستند

گفتند: تو قاتلی!

تو را ربودند، لباسهات را و پرچمت  را

به زندان مرگت انداختند ،

گفتند: تو سارقی!

از تمامی بنادر طردت كردند

محبوبه كوچكت را گرفتند ،

و گفتند: تو آواره اي

ازمحمود درويش شاعر بزرگ فلسطيني

 

مرگ ياسر عرفات چهره برجسته سازمان ازاديبخش فلسطين(ساف) با واكنش‌های متفاوتی در جهان و در ميان ايرانيان روبرو شد. رسانه‌های  سراسر دنيا لحظه به لحظه از وضيعت بيماری ياسر عرفات  تا زمانی كه ديده از  جهان فرو بست گزارش ميدادند.

 

ملت فلسطين بيش از همه نگران آينده خود  بعد از عرفات بودند. از سوی ديگر كسانی كه خواستار نابودی اين ملت هستند آرزوی مرگ عرفات را داشتند.عرفات كه رفت بيشتر صلح دوستان جهان از مرگ او متاً ثر شدند و جنگ طلبان خوشحال گشتند و تفاسير بسياری در مطبوعات و راديو تلويزيون جهان و ايران مطرح گشت.

يكی از اين تفسيرها از سوی آقای پرويز صياد   فيلمساز و هنر پيش‌ای كه با ايفای نقش "صمدآقا" (روستائی ساده لوح و كمی عقب افتاده) به شهرت رسيد ارائه شد. ايشان چندی است  به جرگه مفسرين تلويزيون و سخنرانان تظاهرات سلطنت طلبان پيوسته است و البته برای خالی نبودن عريضه در رسای شاملو هم شعری می‌سرايد.

آقای صياد  در گفتار تلويزيونی خود در شبكه پارس يكشنبه چهاردهم نوامبر تحت عنوان عرفات كه بعداً در شهروند ـ شماره 939 منتشر شد می‌گويد: با درگذشت عرفات، تروريزم سياسی ـــ اسلامی پدرخوانده خود را از دست داد. به رغم موجی از اشك و آه و ناله و شعار كه فلسطينيان در خاكسپاری پدر خوانده، به نمايش گذاشتند، برخی از كارشناسان مسائل خاورميانه بر اين باورند كه درگذشت پدرخوانده فرصتی تاريخی برای مردم فلسطين ايجاد كرده است تا اگر نه به هر آنچه ميخواهند، دست كم به بخشی از خواسته‌های بر حقشان دست يابند.

تروريست نامی است كه پيشتر از طرف اسرائيل و متحد هميشگی اش امريكا به عرفات داده بودند، كه در واقع برای انكار ملت  فلسطين بود و  امروز تروريست خواندن عرفات  تنها و تنها از طرف شارون و طرفداران ايرانی اش يعنی سلطنت طلبان تكرار می‌شود و حتی امريكا نيز ديگر عرفات را تروريست نمی خواند. حساب جمهوری اسلامی نيز كه چشم ديدن عرفات را نداشت، خود حساب جداگانه ايست. زمانی كه سازمان ملل  ساف را تنها نماينده رسمی فلسطين می‌داند واسحاق رابين و شيمون پرز با همين عرفات  توافق نامه اسلو را امضاء كردند آقای صياد چه اصراری به تروريست خواندن عرفات دارد آيا اين عمل جز هم نوايی با شارون قاتل صبرا و شتيلا چيز ديگری  است؟

 

اقای صياد  تاًثر مردم فلسطين را به تمسخر می‌گيرد، آری طبيعی است ملتی در سوگ از دست دادن رهبر خود كه به آنان هويت داد غمگين شود و در جای ديگر از فرار ديكتاتوری از مملكتش شادی كند. (فرار شاه از ايران)

او از زبان  كارشناسان خاورميانه می‌گويد، كه بعد از مرگ عرفات امكان و فرصتی تاريخی برای مردم فلسطين فراهم آمده است. از آنجا كه بازگشت به فلسطين به زعم عرفات جز با نفی و نابودی اسرائيل ميسر نميشد به جای مذاكره يا مصالحه، جنگ و منازعه در دستور عملياتی اين سازمان قرار ميگرفت.

البته مشخص نيست كه ايشان اين نقل و قول را از كجا آورده ولی "آلن گرش" سردبير لوموند ديپلماتيك در مقاله " اميد زندهء فلسطينی ها" (12 نوامبر ترجمه بهروز عارفی) می‌نويسد:

علاوه بر آن، ياسر عرفات نخستين رهبر فلسطينی بود كه واقعيت شرايط حاصل از ايجاد دولت اسرائيل و حضور چند ميليون شهروند اسرائيلی را درك كرد. او كه از سال ١٩٦٨ به وجود يك دولت واحد دموكراتيك برای همزيستی يهودی ها، مسلمانان و مسيحيان معتقد بود، پس از سال ١٩٧٤ برای ايجاد يك دولت فلسطينی در كنار دولت اسرائيل موضع گرفت. او موفق شد كه ساف و مردم خويش را نسبت به لزوم اين مصالحه قانع نمايد.

پرويز صياد در جای ديگر می‌گويد:

دو عامل تقويت كننده جريانات روز را غالبا به سود عرفات و جنبشی كه به راه انداخته بود تغيير ميداد. عامل نخست همدردی روزافزون جوانان شورشی و جنبش‌های مخالف استعمار و سرمايه داری غرب بود و ديگری ــ كه به طرز مضحكی باور نكردنی ميآمد، خود سرمايه داری غربی بود، كه برای نفوذ در منطقه نفت خيز خاورميانه از مهره عرفات كه نقش يك اسب سركش و رام نشدنی را در شطرنج سياسی به عهده گرفته بود.

در مورد اول ميتوان گفت كه اين درست است كه ملت عرب و جنبش ضد استعمار با ملت فلسطين احساس همدردی می‌كرد و درد مشترك داشتند و همين عامل باعث می‌شد كه دول عرب به ظاهر پشتيبان فلسطينيان باشند و به ساف كمك مالی می‌كردند، اما عامل دوم استدالی بی‌پايه است چرا كه   هدف  ساف تصرف  كشورهای ديگر نبود تا ديگر دولت‌ها ازساف بترسند. اكثر دول عرب، دولی دست نشانده بوده و هستند. صياد عامل مهمی را  ناديده می‌گيرد و آن مبارزه خود مردم فلسطين است كه يكپارچه پشتيبان ساف بودند.

صياد در جای ديگر می‌گويد: اما با تكيه به ممالك سوسياليستی و سرسپردگی به كرملين، به تحكيم موقعيت خود و هم به تعداد موافقانش در سازمان ملل ميافزود.

 

صمدآقا به خود زحمت نمی دهد كه  استدلايی برای اين ادعا بيآورد و توضيحی هم برای چگونگی وابستگی ساف به كرملين ندارد.   آيا ساف چپ بود و يا مسكو می‌خواست در فلسطين حكومتی چپی به وسليه عرفات به رو كار بيآورد!

اودر ادامه ميفرمايد:

"...به اين ترتيب رهبر گروهی كه هم خودش و هم گروه زير فرمانش در فهرست جنايتكاران و تروريستهای بسياری از ممالك عضو سازمان ملل قرار دارد و در حالی كه رسما هيچ كشور يا ملتی را نمايندگی نميكند..."

اقای صياد بدينگونه در واقع عمق ناراحتی خود را از اينكه نماينده مردم فلسطين در سازمان ملل به رسميت شناخته شده بيان می‌كند و اين مسئله همانند استخوانی كه سالهاست در گلوی او گير كرده  امروز  با مرگ عرفات می‌خواهد به معده برسد.

البته عرفات در نطقی (نوشته محمود درويش)  كه در سيزده نوامبر 1973 در سازمان ملل داشت گفت:  من با شاخه زيتون و سلاح يك جنگجوی آزادی آمده ام، نگذاريد شاخه زيتون از دستم بيافتد.

و واقعيت زندگی او هم بعد از آن نطق  نشان داد كه او هم مرد صلح بود و هم اگر نياز بود برای كشورش می‌جنگد. چنانچه آن شاخه زيتون را در اسلو نشان داد و امضای قرارداد اسلو آن شاخه زيتون  بود.

پرويز صياد به نقل از رابرت مالی معاون كلينتون رئيس جمهور دمكرات امريكا ميگويد: رفتار عرفات و همراهان او طی مذاكرات دوم كمپ ديويد سال 2000 به صورت علامت سئوالی بالای سر هر گونه ارزيابی كه از زندگانی عرفات به عمل آيد، همواره باقی خواهد ماند."

يعنی "رابرت مالی” عرفات را عامل شكست آن نشست می‌داند. مالی در ادامه می‌گويد: مسئله عمده اين نيست كه چرا عرفات و همراهان او هر پيشنهادی را در كمپ ديويد رد‌ كردند، تعجب آور آن است كه چرا اصول پيشنهادی كلينتون را كه پنج ماه بعد از مذاكرات شكست خورده كمپ ديويد داده شد، نپذيرفتند. چون اصول پيشنهادی كلينتون بيش از هر زمانی به اصول موردنظر خود فلسطينی‌ها نزديك بود."

ايا اين ادعای مالی واقعيت دارد.

سردبير لوموند در مقاله " اميد زنده فلسطينی ها" خلاف ادعای مالی را بيان ميكند و مينويسد:

برخلاف ديدگاه رايج، برخی تبليغات اسرائيلی، در مذاكرات سران در كمپ ديويد در ژوئيه ٢٠٠٠، ياسر عرفات آنچه را كه «پيشنهاد سخاوت مندانه» ايهود باراك ميگويند رد نكرد. در حقيقت، در طرح باراك، اسرائيل ده درصد سرزمين‌های كرانه باختری رود اردن و بخش مهمی از بيت المقدس شرقی (عرب نشين) را برای خود حفظ می‌كرد و در مورد مسئله پناهندگان هم سكوت می‌نمود. اين مطلب را ناظرين بسياری از جمله آمريكائيهايی كه در مذاكرات حاضر بودند، تأييد كرده اند. ( به مقالات لوموند ديپلماتيك در مورد اين موضوع مراجعه كنيد). درست است كه آقای عرفات در اداره شرايط حاصل از شكست كمپ ديويد ، گاهی دچار لغزش شده و نيز در ارزيابی‌ها دچار اشتباه گرديد، اما مسئوليت اصلی فروپاشی روند صلح بر دوش اسرائيلی‌ها و آمريكائی هاست كه تشكيل دولت فلسطين در كل سرزمين‌های كرانه باختری رود اردن و غزه و پايتخت آن بيت المقدس شرقی را نپذيرفتند.

اما پرويز صياد در انتهای گفتار خود خشم اصلی  خود را از عرفات بيان ميدارد و مينويسد:

"... در خاطره ما ايرانی ها، عرفات اولين مسافر سرشناس خارجی ست كه پس از پيروزی انقلاب اسلامی به تهران ميآيد و بوسه بر ريش خمينی ميگذارد. به درستی معلوم نشد برای دريافت حق الزحمه تعليم دادن به چريكهای ايرانی آمده است يا تسويه حسابهای ديگر."

رابطه آيت الله خمينی با عرفات از اول هم مشخص بود كه دوام نخواهد داشت، چرا كه عرفات با سازمان مجاهدين و فدائيان رابطه ديرينه و خوبی داشت. آيت الله خمينی در فكر صادر كردن افكار خويش به فلسطين هم بود، چرا كه بعدا ديديم  كه حماس و حزب الله چگونه در فلسطين سر بر آوردند. ايجاد جبهه نجات ملی در اوايل دهه 80 ميلادی با كمك ابو موسی و ابو صالح تلاش ديگری از جانب حكومت  ايران بود كه می‌خواست در ساف  شكاف ايجاد كنند، كه البته موفق نشد.

 

بيشتر خشم  اقای صياد از اينكه مبارزان ايرانی كه بر عليه حكومت خود كامه شاه مبارزه می‌كردنند در فلسطين آموزش ميديدند است.

تلاش كنونی اقای صياد كه دراكثر تظاهراتی كه به وسيله جناح سلطنت گذاشته ميشود سخنرانی ميكند بيهوده نيست، از جمله اين سخنرانی ها، سخنرانی صياد در تظاهراتی است كه در سالگرد انقلاب 57 در واشنگتن و 18 تير امسال در كانادا بر گزار شد است. اين هر دو تظاهرات از طرف جريانی موسم به "اتحاد ملی برای دمكراسی” كه گفته ميشود "مقام امنيتی” شاه از مبتكرينش است  بر گزار شد.

گزارشگر شهروند در شماره 905 جمعه 26 1383 در مورد برگزاری مراسم 18 تير در تورنتو  مينويسد:

ساعت 40ر5 صدای داريوش، جمعيت حدود 200 نفر

ساعت 58: 5 ادامه آهنگ، تی شرت "اتحاد ملی برای دمكراسی” بر تن سازمان دهندگان برنامه برخی ديگر از برگزاركنندگان عكس آقای رضا پهلوی را نيز به روی تی شرت خود چسبانده اند.

ساعت 30: 6 آقای پرويز صياد به روی صحنه آمد.

اقای پرويز صياد  همراه با ستار خواننده "شازده خانم"(ترانه‌ای كه ستار برای اشرف پهلوی خوانده بود) در زير پرچم سلطنت وعكس رضا پهلوی وارث تاج و تخت شاهی می‌خواهد در مورد 18 تير سخن بگويد و ستار ترانه كاشكی شاه بودم و شازده خانم را ميخواند.

بی شك عرفات نيز ضعف‌های خود را داشت، انتقاد زنده ياد "ادوارد سعيد" و "محمود د رويش" به عرفات  نسبت به توافق نامه اسلو با برخورد صياد كه جانب اسرائيل را می‌گيرد و كوچكترين انتقادی نسبت به رفتار سركوبگرانه   دولت اسرائيل ندارد بسيارتفاوت دارد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی