ايران

پيك

                         
 

مردم سالاری وقتی از شعار به عمل می رسيد كه مردم كاملا

 در جريان كارشكنی های مخالفين اصلاحات قرار می گرفتند

انتقاد آيت الله منتظري

از تعلل های محمد خاتمي

 1- اينجانب نمی خواهم بی انصافی كنم و بگويم اصلاحات هيچ دستآوردی نداشت، اما آنچه بدست آمد بسيار ناچيز بود و استدلال های شما درباره علل ناكامی ها نيز برای من قابل قبول نيست.2- راضی نمودن متوليان فرهنگ استبدادی، عملا به اين متوليان مشروعيت داد.3- از همان روز های اول رياست جمهوری و تعيين اعضای كابينه – كه جناح اقتدارگرا در ضعف كامل و حتی شوك غير منتظره  بود- افراد و سياستهای تحميل شده را قبول نموديد و كسانی را كه به كمتر از نابودی شما راضی نبودند حيات سياسی دوباره بخشيديد.4- تصميم گيريهای اصولی كشور در جای ديگر توسط همان جناحی انجام می شود كه شما مرتبا به آنان امتياز داديد.5- سياست دو پهلو حرف زدن و در عمل ، جناح اقتدارگرا را راضی نمودن و حقيقت را قربانی مصلحت كردن و عدالت را در موارد گوناگون و نسبت به افراد زيادی قربانی مظالم تحميلی و ناخواسته نمودن ، عاقبتی جز همين وضعيت كه پيش آمده ندارد.

 

يك سايت اينترنتی بنام "رهائی” متن نقد آيت الله منتظری به عملكرد محمد خاتمی را منتشر كرد. اين نقد در ارتباط با نامه ای نوشته شده كه مدتی پيش خاتمی بعنوان سخنی با برای فردا منتشر كرده بود.

سايت رهائی كه وابسته به نزديكان دفتر رياست جمهوری بايد باشد می نويسد:

در پی پرسش حسين واله مدير كل سياسی نهاد رياست جمهوری از آيت الله منتظری پيرامون نظر ايشان در خصوص نامه خاتمی موسوم به " نامه ای برای فردا" ايشان اقدام به نگارش نامه ای در نقد مكتوب رئيس جمهور نمودند.  دفتر آقای خاتمی تلاش كرد تا اين نامه  منتشر نشود اما از آنجايی كه حاوی نكات جالبی است ما اقدام به نشر آن می نماييم.

 

بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و تحيت

نامه حجت الاسلام والمسلمين جناب آقای خاتمی رياست جمهوری ايده الله تعالی تحت عنوان  : « نامه ای برای فردا» كه توسط دفتر ايشان ارسال شده بود ملاحظه شد.

قصد نداشتم در رابطه با عملكرد آقای خاتمی و اصلاحات وعده داده شده ايشان فعلا اظهار نظر كنم ولی با توجه به ارسال نامه ايشان برای من ، و انتظار و تمايل دفتر ايشان به اظهار نظر ، به چند كلمه ای اشاره می كنم و آقايان توجه دارند كه اين جانب همواره در گفتار و نوشتار خود صريح اللهجه بوده ام.

مراتب ديانت و فضل و آگاهی به مسائل روز و تعهد نسبت به وظائف دينی و ملی و سوابق درخشان و فضيلت خانوادگی جناب آقای خاتمی و مخصوصا شخصيت معنوی و اخلاقی پدر بزرگوار ايشان مرحوم آيت الله آقای حاج سيد روح الله خاتمی طاب ثراه برای همگان روشن است. همچنين ترديدی ندارم كه ايشان با حسن نيت و با علاقه به تحقق اهداف انقلاب اسلامی ، خود را كانديدای رياست جمهوری نمودند و اصلاحاتی را به مردم وعده دادند.

مردمی كه سالهای تلخ جنگ تحميلی را تحمل نموده ولی قشر عظيمی از آنان در اثر عملكرد مسئولين و متصديان امور نسبت به وعده های داده شده در انقلاب به يأس و نااميدی و يا باترديد و آشفتگی و احيانا به بد بينی نسبت به آينده رسيده بودند. در چنين فضائی آقای خاتمی با شعارهای بسيار زيبا و دلنشين و مطابق خواسته های مردم ، وعده اصلاحات را -كه جز وفا به شعارهای اوليه انقلاب نبود- به مردم اعلام نمود و مردم نيز بر همين اساس چنان اقبالی نمودند كه برای همگان غير منتظره بود.

اكنون بعد از گذشت بيش از هفت سال از رياست جمهوری ايشان متأسفانه ديده می شود يأس و نا اميدی و يا بد بينی مردم مجددا به همان وضعيت زمان قبل و يا بدتر از آن رسيده است و نيز ديده می شود قشر عظيمی از نسل جوان احساس بی هويتی می كند و به آينده خود كاملا بد بين می باشد.

اينجانب نمی خواهم با بی انصافی بگويم جريان اصلاحات هيچ توفيقی به دست نياورد ، اما می خواهم بگويم آنچه به دست آمد ، در مقابل آنچه وعده داده شده بود و امكان دسترسی به آن نيز فراهم شد و نيز در مقابل آنچه خواسته و انتظار مردم بود بسيار ناچيز بود.

آقای خاتمی در « نامه ای برای فردا» و نيز در بسياری از سخنرانی ها و مصاحبه های خود سعی كرده اند علت يا علل اين ناكامی را تشريح نمايند، ولی به نظر اينجانب بينات ايشان تاكنون قانع كننده نمی باشد.

ايشان در اين رابطه  چند محور  رامطرح می كنند و مورد تأكيد قرار داده اند:

۱ـ ايشان فرهنگ استبداد زدگی ملت ما را مطرح می كنند و اينكه سالها وقت بايد صرف شود تا اين فرهنگ غلط از بين برود.

در وجود فرهنگ استبدادزدگی بحثی و اختلافی نيست ، اما سخن اين است كه چرا ما در عمل ، به اين فرهنگ مشروعيت می دهيم؟ چرا در عمل تسليم خواسته های متوليان اين فرهنگ شديم؟ و چرا به جای اينكه با توكل به خدای متعال و اعتماد به نفس تسليم رضای خدا و خواسته های مردم شويم، در هر فرصتی كه پيش آمد سرانجام راضی نمودن متوليان فرهنگ استبدادزدگی را ترجيح داديم؟ بديهی است در چنين فضائی استبداد به خود مشروعيت قانونی می دهد و به دنبال آن خواسته های ناشی از استبدادزگی شكل قانونی به خود می گيرد و قهرا زور و خشونت نيز عملا قانونی می گردد. انسان اگر – فرضا – در برابر قدرتها توان مقاومت نداشته باشد انتظار می رود حد اقل توجيه گر و مجری مظالم و كارهای خلاف آنان نباشد و يا با سكوت خود روی آنها صحه نگذارد.

۲ـ ايشان در نامه اخير خود و در جاهای ديگر گفته اند:« بايد اين پندار غلط را از ذهن خود بزدائيم كه برای رهايی بايد منتظر قهرمان بود». كسی نگفته است كه مردم ما منتظر آمدن قهرمانی از غيب و رهانمودن آنان از وضعيت كنونی می باشند؛  بلكه بحث اين است كه مردم ما در جريان اصلاحات كار خود را به بهترين وجه انجام دادند و با آن همه تلاش و تبليغات مسموم و انحرافی جناح مخالف اصلاحات ، دومرتبه  به صحنه آمدند و رأی چشم گيری دادند و در هر فرصتی كه پيش می آمد از شعارهای اصلاحات و شخص ايشان پشتيبانی نمودند. آيا انتظار مردم از آقای خاتمی برای عمل به وعده های خود كه مورد تأكيد و تأييد آنان بود به معنای انتظار قهرمان شدن ايشان بود؟ مگر مردم چه كاری بايد می كردند و نكردند؟

آقای خاتمی موانع سر راه اصلاحات- چه موانع به اصطلاح قانونی و يا غير آنها – را چه هنگامی برای مردم تشريح نمود و از آنان كمك خواست و مردم به ايشان پاسخ مثبت ندادند؟

در شرائطی كه جناح مخالف اصلاحات به كار شكنی و سنگ اندازی خود ادامه می داد ، حداقل چيزی كه مردم از آقای خاتمی انتظار داشتند اين بود كه صريحا با مردم صحبت كند و عذر خود را به مردم بگويد و از مردم بخواهد عذر او را پذيرفته  و آبرومندانه كنار رود. كنار رفتن آبرومندانه مستلزم و يا به معنای معارضه با حاكميت نمی باشد، بلكه قطعی ترين پی آمد و اثر آن ، حفظ حيثيت و جاذبه جريان اصلاحات و شخص ايشان بود ، و قهرا ايشان می توانست در آينده منشأ تحول و تداوم راه اصلاحات باشد.

اما در پيش گرفتن سياست دو پهلو حرف زدن و در عمل ، جناح اقتدارگرا را راضی نمودن و حقيقت را قربانی مصلحت كردن و عدالت را در موارد گوناگون و نسبت به افراد زيادی قربانی مظالم تحميلی و ناخواسته نمودن ، عاقبتی جز همين وضعيت كه پيش آمده است ندارد.

۳ـ ايشان می گويد: « زور و خشونت را نبايد و نمی توان با زور و خشونت پاسخ داد».

منتقدين سياست های آقای خاتمی هيچگاه نگفته اند زور و خشونت طرف مخالف اصلاحات را بايد با زور و خشونت پاسخ داد ، بلكه  می گويند : چرا عملا با سياست محافظه كاری و دو پهلو عمل كردن و حقايق را از مردم پنهان نمودن ، به زور و خشونت اقتدارگرايان مشروعيت بخشيده شده  و تحكيم گرديد؟

كسانی به زور و خشونت متوسل می شوند كه در بين مردم جايگاه و خواستگاهی ندارند ، اما جريان اصلاحات كه در آغاز  دارای پشتوانه قوی مردمی بود چه نيازی به توسل به زور و خشونت داشت؟

مردم سالاری وقتی از شعار به عمل می رسد كه مردم كاملا در جريان كارشكنی های مخالفين اصلاحات قرار گيرند. طبيعی است  هنگامی كه آقای خاتمی سياست محافظه كاری و ملاحظه بيش از اندازه  رقبای اصلاحات را پيش می گيرد ، مردم به تدريج  از شخص و جريان وابسته به ايشان و نيز  از اصلاحات مأيوس و نااميد می شوند ، كه نمونه آن در انتخابات شوراها و در جريان رد صلاحيت ها و تحصن تعدادی از نمايندگان مجلس ديديم.

اشتباه بزرگ ايشان اين بود كه از همان روز های اول رياست جمهوری و تعيين اعضای كابينه – كه جناح اقتدارگرا در ضعف كامل و حتی شوك غير منتظره  بود- به جای اتخاذ سياست متكی به خود و انتخاب افرادی كه خود تشخيص  می داد ، با داشتن سرمايه عظيم  رأی مردم ، افراد و سياستهای تحميل شده را قبول نمود و كسانی را كه به كمتر از نابودی او راضی نبودند حيات سياسی دوباره بخشيد و به آنان مشروعيت داد ، و در اين رابطه بسياری از علاقه مندان و همفكران خود را از دست داد.

همين اشتباه كليدی ايشان سرآغاز انحراف در مسير اصلاحات بود ، و همه ديديم كه متعاقب آن ، آقای خاتمی مجبور شد در هر مورد رضايت آنان را جلب كند و بدون گرفتن امتيازی پيوسته به آنان امتياز داد تا رسيد به وضعيت كنونی كه متأسفانه دولت او تقريبا در مسائل اساسی كشور در حاشيه قرار گرفته و تصميم گيريهای اصولی كشور در جای ديگر توسط همان جناحی انجام می شود كه ايشان مرتبا به آنان امتياز می داد، و با اينحال نمی دانم چرا ايشان همين حقيقت را صريحا به مردم نمی گويد؟

از خدای متعال حسن عاقبت برای همگان و عزت و سربلندی اسلام و ملت شريف ايران را مسألت دارم.

والسلام علی جميع اخواننا المسلمين

٢٠⁄۵⁄۱۳۸۳

قم المقدسه- حسينعلی منتظري

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی