ايران

پيك

                         
حاج خانم ها
از زيرعبای اصولگرايان
خود را بيرون خواهند كشيد
؟
                               شادی صدر
 
 
 

قاعده "سالی كه نكوست از بهارش پيداست" به ما می گويد روزهای سخت تری برای فعالان سياسی و اجتماعی در حوزه های مختلف در پيش است. فعالان مسائل زنان نيز نه تنها از اين قاعده مستثنا نيستند بلكه قرائن و شواهد، طليعه آغاز روزهای سخت تر را تاييد می كنند. هياهوی مطبوعاتی به راه افتاده عليه نمايندگان سازمانهای غيردولتی زنان كه در اجلاس مقدماتی كنفرانس جهانی زن (پكن +10) در بانكوك تايلند شركت كرده بودند، نشان می دهد دوربين ها از همين حالا بر روی چه سوژه هايی تنظيم شده اند. (1)
با اين همه، به حاشيه رانده شدن و محدود
يت احتمالی امكان فعاليت برای فعالان غيردولتی زنان در سالهايی كه از پی خواهد آمد مثل هر اتفاق منفی ديگری، جنبه های مثبتی هم دارد. آنچه در اين تحليل سعی داريم به آن بپردازيم، يكی از جنبه های مثبت "آفتاب نشينی” احتمالی فعالان سياسی و اجتماعی حوزه زنان است؛ بی آن كه انكار كنيم در مجموع، محدوديتهای قابل پيش بينی، روند حركت اجتماعی و پيشبرد اهداف اين گروه از زنان را كندتر خواهد كرد. اما پيش از وارد شدن به تحليل، نگاهی به پيشينه و آرايش فعلی گروههای فعال در اين عرصه ضروری است. سه گروهی كه در اين بررسی مورد توجه قرار می گيرند، گروه اصولگرا، نوانديش دينی و فمينيستهای سكولار است. (2)

گروه اول اعتقاد دارند براساس انديشه اسلام، زن و مرد به دليل تفاوتهای فيزيكی تفاوت حقوقی نيز دارند. يعنی در اسلام ميان زن و مرد برابری وجود ندارد اما عدالت تامين شده است. گروه دوم نيز انديشه های خود را برگرفته از اسلام می دانند و اعتقاد دارند برابری زن و مرد در اسلام وجود دارد و برای تامين آن بايد دست به اجتهادهای تازه زد. گروه سوم بر فرودستی زنان به دلايل تاريخی تاكيد دارند و حقوق بشر را به عنوان اصول حقوقی مورد قبول جامعه بشری بر روابط ميان زن و مرد حاكم می دانند.(3)
1.
اصول گرا، عنوان نسبتا تازه ای است كه گروهی از محافظه كاران كه در انتخابات مجلس و پيش از آن در شوراها قدرت را به دست آورده بودند، بر استفاده از آن اصرار دارند. فعالان حوزه زنان اين گروه عمدتا در حزب سياسی جامعه زينب و شبكه سازمانهای غيردولتی زنان متمركز شده اند. اما مركز فكری و تئوريك آنان را بايد در شورای فرهنگی -اجتماعی زنان (وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی) و دفتر مطالعات و تحقيقات زنان حوزه های علميه خواهران جستجو كرد. اين دو نهاد كه اولی به دليل مخالفت سياستهايش با سياستهای دولتی در سالهای اخير از يك نهاد تصميم ساز و نظارت كننده به يك نهاد توصيه كننده و مشورتي-تحقيقاتی بدل شده و دومی كه از ابتدا قرار بوده نهادی تحقيقاتی باشد اما در مقاطعی به ميدان عمل نيز آمده است، تفاوتهايی جز در كاركرد نيز دارند كه وارد آنها نمی شويم. آن بخش از زنان اصولگرا كه مساله "زن مسلمان" برايشان مهم بوده در سالهای گذشته، ضمن تجربه دور بودن از قدرت اجرايی، با استفاده از بودجه ها و امكانات دولتی و نيمه دولتی، دامنه تحقيقات و بالطبع انتشارات خود را در گسترده ترين شكل ممكن توسعه دادند. از اينكه دفترمطالعات و تحقيقات زنان حوزه علميه خواهران نهادی است كه تقريبا توسط مردان اداره می شود بگذريم، زنان اصولگرا كه در اين سالها تحصيلات آكادميك خود را به پايان رسانده و در دانشگاههايی مثل امام صادق مشغول به تدريس بودند، فرصتی بی نظير پيدا كردند برای اينكه به شكلی مستقيم و با استفاده از دانشی كه از تحصيلات حوزوی يا دانشگاهی خود در مورد فقه و اصول، الهيات و معارف و ... به دست آورده بودند به تبيين و توسعه انديشه هايی بپردازند كه ريشه در تفكرات آيت الله مطهری درباره حقوق زنان داشت. ويژگی كار اين گروه استفاده مستقيم و عمدتا بلاواسطه به منابعی بود كه به دليل تسلط آنها به زبان عربی و نيز وظيفه آنها به عنوان محقق به سهولت بيشتری انجام می شد. حاصل كار اين چند سال پديد آمدن نسلی از زنان محقق بود كه همه تاليفاتی در زمينه مسائل زنان داشتند و نظريات شخصی خود را بيان می كردند. هرچند از اين گروه تقريبا هيچكس داوطلب ورود به مجلس يا شوراها نشد اما وظيفه تغديه فكری راه يافتگان و به قدرت رسيدگان در زمينه مسائل زنان بر دوش آنها قرار گرفته است.

2. فرصت چند ساله دوری از قدرت پس از انتخابات مجلس چهارم، به گروهی از سياستمداران يا مسئولان دولتی چپ گرا فرصت داد تا با استفاده از بورسهای تحصيلی دولتی به دانشگاههای خارج بروند و ادامه تحصيل بدهند و يا اينكه در نهادهای تحقيقاتی مشغول به كار شوند. هر دوی اين فرصتها امكان مطالعه، تحقيق و فكر كردن را فراهم آورد. اين نكته و نزديك شدن زندگی اين بخش از سياستمداران به زندگی مردم عادی بخش اعظم خوراك تئوريك تبليغات انتخاباتی سيد محمد خاتمی را درسال 76 فراهم آورد. با اين همه، تئوری پردازان چپگرای ديروز كه خود را با هويتهای تازه ای معرفی می كردند كه بخشی از آنها مثل نوانديش يا روشنفكر دينی، طرز تفكر آنها را نشان می داد و بخش ديگری مثل اصلاح طلب، نشاندهنده گرايش سياسی شان بود، تقريبا بدون استثنا همه مرد بودند. در واقع زنانی كه بعدها به عنوان زنان اصلاح طلب شناخته شده بودند كمترين نصيب را از چله نشينی 8 ساله متفكران و راهبران اصلاحات برده بودند. آنها عمدتا زمانی به اين قافله پيوستند كه بايد برای پستهای مربوط به زنان در وزارتخانه ها و نهادهای دولتی افراد مناسب و همسو پيدا می شد يا اينكه در ليستهای انتخاباتی تعدادی زن جای می گرفتند. بخشی از اين زنان نيز از طريق مطبوعات و به عنوان روزنامه نگار يا فعال مطبوعاتی به مردم معرفی شدند. بخشی از اين زنان تنها به اقتضای شغل خود (مسئول دولتی، نماينده مجلس و...) به مسائل زنان توجه و علاقه پيدا كردند و طبيعی است كه با از دست دادن اين شغل، دغدغه ای نيز برای تداوم كار بر روی مسائل زنان نداشته باشند. بخش اندك ديگری نيز بودند كه يا از قبل دغدغه ای واقعی داشتند و يا به مناسبت شغل خود صاحب اين دغدغه شدند. اين بخش اندك به همراه آن گروه پر تعداد تر، در طول هفت سال گذشته سرگرم رتق و فتق امور حكومتی مربوط به زنان بوده اند بی آن كه از پشتوانه ای تئوريك و منسجم برخوردار باشند. در واقع مهمترين تئوری كه اين گروه از آن بهره بردند، "فقه پويا" يا "برداشت به روز از شريعت" بود كه جريان روشنفكری دينی، نه برای حل مسائل زنان بلكه به عنوان يك تئوری كارآمد برای حل تمامی مسائل آن را عرضه كرده بود. سازندگان و تبيين كنندگان اين تئوری همه مردان بودند و حتی كسانی نيز كه قرار بود فتاوايی مطابق نياز زمانه صادر كنند نيز علما يا روحانيون مرد بودند. بنابراين، زنان اصلاح طلب بی آن كه خود، مستقلا دست به كار فكری و پژوهشی در حوزه مسائل زنان بزنند و به طور مستقيم و بلا واسطه با منابعی مثل قرآن، روايات و روشهای تحقيق در فقه از طرفی و ادبيات و تئوريهای جامعه شناختی و فمينيستی از طرف ديگر روبه رو شوند، به مصاحبه يا مشاوره و نقل قول كردن از شخصيتهايی مثل كديور، آيتالله صانعی، مهريزی، قابل، علوی تبار، جلايی پور و...كه هيچيك اولويت و مساله اولشان مسائل زنان نبوده و نيست بسنده كردند و در مجموع، هر چند عملا دستاوردهای اندكی به دست آوردند اما از لحاظ تئوريك، كارنامه ای غير قابل قبول ارائه دادند. آنها نه تنها به شكلی فردی يا حزبی گامی فراتر از برگزاری جلسات و نشستهای سخنرانی پی در پی با حرفهايی عمدتا تكراری و برای طرح مباحث روز نگذاشتند بلكه با وجود در اختيار داشتن بودجه و امكانات كافی، حتی اقدام به تاسيس يك مركز تحقيقاتی كه لااقل نيازها و فقر اطلاعاتی و تئوريك آنها را برطرف كند نكردند. معدود مراكز علمی و تحقيقاتی دانشگاهی در مورد مسائل زنان هم تامين نيازهای علمی و تئوريك فعالان مسائل زنان را در دستور كار خود قرار ندادند و تنها در چارچوبهای برنامه های مجرد خود پيش رفتند. دريكی دو سال اخير، گروه ديگری از زنان نيز به اين طيف اضافه شدند كه با هويت سياسی "ملي-مذهبی” شناخته می شوند. در واقع ملي-مذهبی ها آخرين گروه سياسی بودند كه مسائل زنان را به عنوان يكی از اولويتهای حزبی در دستور كار خود قرار دادند. طبيعی است كه كار ديرهنگام اين گروه انگشت شمار از زنان ملي- مذهبی نمی توانست حاصلی قابل ملاحظه از نظرتئوريك به همراه داشته باشد.

3. در همان سالهايی كه چهره های چپ كه سالها بعد به نامشان عنوان مشهورترين اصلاح طلبان بر سر زبانها افتاد در حال درس خواندن يا تحقيق بودند، گروه های مختلفی از زنان سكولار نيز با تشكيل گروههای مطالعاتی و جلساتی منظم درون خانه ها، مسائل زنان  را از ديد تئوری فمينيستی تحليل می كردند. اين گروههای مطالعاتی، متون فمينيستی ترجمه شده يا به زبانهای اصلی را می خواندند و در جلسات خود پيرامون آن ها بحث می كردند. بخشی از اين گروه ها بعدها توانستند با راه انداختن موسسات انتشاراتی، قسمتی از مباحث تئوريك فمينيستی را در قالب كتاب منتشر كنند و پس از باز شدن نسبی فضای اجتماعی -سياسی، گروه پرتعداد تری از آنها كار در سازمانهای غيردولتی زنان را آغاز كردند و يا در سازمانهای كودكان و محيط زيست كه از قبل در آنها فعاليت می كردند، كار درباره مسائل جنسيتی را پررنگ تر كردند. اين گروه پشتوانه تئوريك محكم تری نسبت به زنان اصلاح طلب داشت و چون از دوران ركود و نداشتن فعاليت اجتماعی برای خواندن و فراگيری تئوريك استفاده كرده بود به نظر می رسيد می تواند عمل اجتماعی حساب شده تر و موثرتری نسبت به ديگران داشته باشد. در عمل، در بسياری از مقاطع و رويدادها، اين گروه توانستند نقش رهبری يا كليدی بازی كنند و دستاوردهايی هم به دست بياورند اما تكيه زياد اين بخش از فعالان بر متون و تئوری های ترجمه ای و شتاب در عرضه آنها بدون توجه به لزوم بومی كردن نه تنها استراتژی ها كه حتی تئوريها، باعث شد كه همه حركتها به حداقل نيجه قابل قبول نرسد و يا اينكه نتواند اقبال عام اجتماعی را كسب كند. هرچند نبايد در اين ميان مساله كمبود امكانات مالی و قدرت سياسی در ميان اين گروه كه خواه ناخواه بر تاثيرگذاری آنها اثر منفی می گذاشت را از ياد برد.

***

اصولگراها، به رغم نارضايتی های چند سال اخيرشان از در حاشيه ماندن، از اين اقبال برخوردار بوده اند كه تئوری هايشان محك عمل نخورده است.اما در سالهای آينده، معلوم خواهد شد تا چه حد می توانند اقبال عمومی را به دست بياورند. هم اكنون در رده بندی بين المللی سايتهای اينترنتی، سايت اطلاع رسانی شوری فرهنگي-اجتماعی زنان در رده يك ميليون و 625 هزارمين سايت دنيا از نظر تعداد بيننده و سايت دفتر مطالعات و تحقيقات زنان حوزه های علميه خواهران در رده يك ميليون و 185 هزارم قرار دارد؛ در حالی كه بسياری از سايتهای ديگر اطلاع رسانی مربوط به زنان ايرانی رتبه هايی بسيار بهتر كسب كرده اند. بنابراين پيش بينی می شود به دست آوردن مخاطب و همراه شدن افكار عمومی مردم برای اين گروه از تئوری پردازان و فعالان مسائل زنان، حتی با افزايش ميزان قدرت سياسی چندان آسان نباشد. از سوی ديگر آنها ناگزيرند اين موضوع را بپذيرند كه انديشه هايشان از طرف سياستمداران همسويشان با جملاتی چنين، تقليل يافته جلوه كند: "اين سخن  كه «از دامن زن مرد به معراج می رود» نقش زنان را مشخص می كند كه چقدر با اهميت است چون اگر زن ساخته نشود ودر راه حضرت زهرا نباشد اگر مرد به معراج هم رسيده باشد با خواسته ها وتحريك اين زن سقوط خواهد كرد. "(4)

زنان نوانديش و فمينيستهای سكولار نيز بايد خود را برای يك دوران طولانی آفتاب نشينی آماده كنند. "آفتاب نشين" معمولا به كارگران فصلی اطلاق می شود كه در اوقات بيكاری، به ديوار تكيه می دهند و رو به آفتاب می نشينند و در انتظارند تا كار، دوباره آغاز شود. به نظر می رسد تحولات سياسی به هر طرف كه پيش برود، يك دوره ناگزير آفتاب نشينی برای حداقل بخشی از فعالان جنبش زنان در پی خواهد داشت كه اين دوره، صرفنظر از همه تيرگی هايش، اين اميد را به همراه دارد كه به زنان فرصت دهد تا پشتوانه فكری و تئوريك خويش را، مستقلا و نه در سايه مردان يا تئوريهای ترجمه ای تقويت كنند و بار ديگر كه تاريخ آنها را به كار فرا می خواند، نقشی ديگر زنند. كاری كه زنان در مصر، پاكستان و بنگلادش سالهاست انجام داده اند.

------------
1. برای ديدن پاره ای از اين مطالب رجوع كنيد به : "تلخی ها و شيرينی های تايلند"، روزنامه رسالت، 8 مرداد 83، "طرفداری زنان همجنس باز از كارگردان فيلم زندان زنان در بانكوك"، هفته نامه يالثارات، 14 مرداد 83 و ستون جهت اطلاع روزنامه جمهوری اسلامی، 6 مرداد 83

2. با وجود اينكه اگر تعاريف عام از فمينيسم را در نظر داشته باشيم، نوانديشان دينی كه در حوزه مسائل زنان كار می كنند از آنجا كه به فرودستی تاريخی زن و لزوم اصلاح اين وضعيت و تحقق برابری جنسيتی نظر دارند نيز فمينيست محسوب می شوند اما از آنجايی كه همه آنها، بدون استثنا، به دلايل سياسی يا اجتناب از نزاعهايی كه بيهوده می پندارند همواره دربرابر اين نوع از هويت يابی سكوت كرده اند يا از آن طفره رفته اند، ما نيز از عنوان فمينيست يا فمينيست اسلامی يا فمينيست مسلمان بر آنها صرفنظر می كنيم.

3.اين تقسيم بندی بسيار كلی است و در ميان همه اين گروهها، گروههای كوچكتر و افرادی با گرايشهای مختلف ديده می شود كه حتی در مواردی مرزبندی بين اين نوع تفكرات را مخدوش می كنند. اما به لحاظ پرهيز از تطويل كلام پرداختن به نظام فكری خرده گروهها يا منفردين را به فرصتی ديگر وا می گذاريم.

4. مصاحبه با لاله افتخاری، خبرگزاری فارس، 17

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی