ايران

پيك

                         
 
با داشتن كيهان و شريعتمداري
هيچ نيازی به دشمن نيست!
                                                         مسعود بهنود
 
 

سال ها پيش دانشمندی كه به بازديد از ايران آمده بود، بعد از گردشی در كشور وقتی با ما روزنامه نگاران به ناهاری آمده بود در آن جا گفت شما همه چيز را داريد و گاهی بهتر از آن كه در غرب هست، اما متاسفانه باسمه ای است. ما كه شنونده سخنان آن استاد بوديم تصورمان به صنايع دستی و فرش رفت اما وقتی توضيح داد معلوم شد نظرش به دادگستری و مجلس و روزنامه و حزب و مانند اين هاست، اين جا بود كه معنای ادامه سخنش را دريافتيم كه گفت به دليل همين باسمه ای بودن، لذت داشتن اصل را نچشيده ايد ولی تمام گرفتاری های آن را به دوش می كشيد.

اين سخن اين روزها به ذهنم گذشت كه می خوانيم كسانی كه گاهی با رای دو در صد مردم و با دوپينگ شورای نگهبان و خلاصه اش به شكلی انتصابی، در محلی به نام مجلس شورای اسلامی نصب شده اند، اين روزها مدام دنيا را تهديد می كنند و بر سر همه جهان داد می زنند، اما دريغا كه كسی نمی ترسد. روزنامه های مخصوصی مانند جمهوری اسلامی و كيهان هی همسايه ها، اروپا، آمريكا و اسرائيل را می ترسانند اما نوشته ها اثری ندارد اما چرا. تنها اثرش اين است كه نمايندگان و مقامات ايرانی را در هنگام گفتگو با خارجی ها به خجالت می اندازد، چون در عين حال كسی از آن ها باور نمی كند كه در كشوری كه صد نشريه در شش سال بسته شده آزادی مطبوعات هست. در حالی كه در سرزمين هائی كه هم مجلس واقعی دارند و هم روزنامه های واقعی، غيرممكن است كه روزنامه ها در عين آزادی چنين تيشه بردارند و بكوبند بر اساس آن چه برايش گريبان می درانند.

اين منصوبان شورای نگهبان كه سه ماهی است وارد مجلس شده اند، بر خلاف همه اداهای قبلی و ادعاهايشان كه مجلس ششم را سياسی می دانستند و اعلام می داشتند كه بر خلاف آن ها برای سامان دادن به معيشت مردم آمده اند، در اين مدت كاری جز سياست بازی نكرده اند. جز اين هم سخنی نگفته اند. مدام از بی حجابی می گويند، از لزوم محدود كردن مطبوعات و اينترنت و استفاده از ماهواره ها، شاخ و شانه برای جهان می كشند، دولت را تهديد به استيضاح وزيران می كنند. تمام همشان را گذاشته اند كه چطور جلسات علنی را به پشت پرده ببرند و مردم را از شنيدن و دانستن آن چه می گويند و می كنند محروم كنند. از همين روست كه از بسيار كسان می شنوم كه چه خطائی بود نرفتن به پای صندوقها، دست كم صدای بی پناهان و گزارش قتل زهراكاظمی ها و مخالفت با بستن مطبوعات و دفاع از كسانی كه نا به حق به زندانند از آن جا بلند می شد، اگر هيچ كار دگر نمی كردند. دست كم اگر امروز بود آن دوم خردادی ها صدايش بلند می شد از قطع برق در خوزستانی كه پيش بينی شده درجه حرارتش فردا به 50 درچه سانتی گراد می رسد. تصورش مشكل است بی برق در آن هوا. شورای شهری هم كه قرار بود فقط خدمت و كار كند، بعد از آن كه نتوانست ميدان های شهر را به محل دفن شهدا اختصاص دهد به كار مهم بستن فرهنگسرا ها اقدام كرده و گروهی را به بازبينی فيلم هائی گماشته كه قرارست آگهی هايشان در شهر گذاشته شود. تا انتخابات مجلس كارهای نمايشی می كردند شورای شهر و شهرداری و از جمله وام ازدواج به جوانان، قصدشان هم اين بود تا محافظه كاران بتوانند نمايشات آنان را به مردم نشان دهند و از صدا و سيما پخش كنند و از اين طريق برای همتايشان رای بگيرند، اما بعد از انتخابات مجلس و رسيدن به آرزو، مهم ترين كارشان اين شده كه می خواهند نمايشگاه بين المللی را تعطيل كند. به قول رمضان زاده با بازار كاری ندارند با اقتصاد مدرن و نمايشگاه بين المللی مشكل دارند و حالا همه كار را نهاده و از زبان رييسشان كه نان برادر می خورد و لباس سپاه پاسداران می پوشد دولت را تهديد می كنند كه اگر نمايشگاه را بگشائی غرفه هايش را می ريزيم و پلمپ می كنيم و برای اين كه ثابت كنند از همان فرهنگی استفاده می كنند كه ماه گذشته سپاه استفاده كرد در تعطيل فرودگاه جديد، از ديروز ماموران شهرداری را هم فرستاده اند به مانور دادن در خيابان سئول. تصورش را بكنيد نمايشگاه بين المللی و خارجی ها آمده و غرفه ساخته اند برای نمايش محصولات خود و معامله با طرف های ايرانی و ماموران شهرداری بريزند و غرفه پلمپ كنند، حالا كه چيست، هيچ جناحی در شورای شهرست كه با جناحی كه در دولت است رقيب به حساب می آيد. اين را می گويند دموكراسی باسمه ای. شورای باسمه ای، دولت باسمه ای و... تا يادم نرفته بگويم شمخانی وزير دفاع تعبير زيبائی به كار برده كه از قضا روزنامه فتح شده همشهری امروز [ سه شنبه ] چاپش كرده است. با اشاره به دو بازيكن فوتبال كه در جريان بازی های آسيائی هفته گذشته صحنه بديعی آفريدند كه در تاريخ فوتبال بی سابقه بود و برای اولين بار دو بازيكن از يك تيم و مليت در وسط بازی و جلو دوربين های جهانی زدند در گوش هم. وزير دفاع گفته ما متخصص زدن سيلی به گوش يكديگريم آن هم در حضور تماشاچی. اما چه عجبی دارد مگر در داستان فرودگاه جديد با هواپيمای جنگی و كاميون های نظامی برای بستن باندهای فرودگاه كاری نكردند كه جهان به ريشخند افتاد.پريروز در جريان سفر نخست وزير اسلامگرای تركيه، همان ها كه به خاطر روی كار آمدن اين دولت در انتخابات اين همه كوس پيروزی اسلامگرائی در جهان را زدند، ديديد چه ها كردند تا قرارداد اپراتوری موبايل و خدمات فرودگاهی با شركت های ترك بسته نشود و اين اسمش شد آزادی مطبوعات لابد. روزنامه جمهوری اسلامی كه به شهادت اسناد، در اولين سال خدمات بزرگ خود سهم بزرگی در ترغيب صدام حسين ديوانه برای حمله به ايران داشت [ تا حدی كه صدای سفير وقت ايران در عراق را بلند كرده و شكايت به شورای انقلاب برده بود كه آقا به خدا اين طور نيست بغداد كه روزنامه جمهوری اسلامی می نويسد كه مردمانش منتظر اشاره ای برای انقلاب و حمله به صدام باشند اين نوشتن ها آن ديوانه را تحريك می كند] آن همه كشته وويرانی كم بود حالا همين روزنامه همان نقش را در مورد آمريكا و متحدانش كه هيچ، در مورد همسايگان به عهده گرفته، آنقدر درباره اعضای دولت موقت عراق نوشت كه آن ها كه می دانند اين روزنامه ها در ايران آزاد نيستند و وابسته به كدام قدرتند زبان به پاسخ گوئی گشودند و ايران را بزرگ ترين دشمن ملت عراق خواندند. و وقتی روابط چنان شد كه شده امروز [ سه شنبه ] باز همين روزنامه با شادمانی از زبان يك روزنامه عربی بدتر از خودش نوشته كه وزير دفاع عراق به خاطر انتقادهايش از ايران قرارست ترور شود. در اين حال نخست وزير شيعه عراق هم به بدگوئی از ايران پرداخته و فقط مانده تاجر چندجانبه ای مانند احمد چلبی كه كوس رسوائی اش در عالم پيچيده و هياتی جمع آورده و به تهران آمده از پريروز كه كمك ها را جمع كند و وزير خارجه هم اعلام كرده كه جز راه و خط لوله و امكانات ديگر 300 ميليون دلار اعتبار و ده ميليون دلار وام بدون بهره برای عراق گذاشته ايم. چنين آشفته بازاری كجا در كشورهای با دموكراسی واقعی و آزادی بيان واقعی ديده شده است. كشورهائی كه صد نشريه هم نمی بندند و روزنامه نويس هم سال هاست كه به زندان نمی اندازند كجا چنين می كنند كه اين روزنامه های بيت المالی و نمونه باسمه ای مطبوعات آزاد به عهده گرفته اند.

كيهان هم چند هفته ای است كه به كلی زنجير بريده، چند روز پيش تيتر بزرگ زد " قرارداد ال 90 استعماری است". راستی مگر كسی می دانست معنای اين تيتر چيست جز مترجم هيات فرانسوی كه به دعوت وزارت صنايع برای بستن قراردادی مهم همان روز به تهران آمده بود. پس قراردادی كه وزير صنايع می گويد بهتر قرارداد تاريخ خودروسازی ايران بود و بازار صادراتی در آن تضمين شده بود به آب افتاد. از آن سو همين كيهان در سی روز گذشته ، بيست روزش تيتر اول خود را به اين اختصاص داد كه در ماجرای هسته ای اروپا را تهديد كند. آن هم به لحظاتی كه تمام كوشش نظام و مامورانش بر اين بود كه از سه كشور بزرگ اروپائی استفاده كنند و از زير فشار هسته ای آمريكا به در آيند. ظاهرا كسی دچار اين مغالطه نيست كه فكر كند تيترهای بزرگ كيهان كسی را در دنيا می ترساند، همه می دانند ولی رای سليمشان بر اين قرار گرفته كه رگ غيرت عمومی را همچنان برآمده نگاهدارند و به توده مردم بگويند ما دشمنان خارجی داريم اما بر آن ها پيروز می شويم پس آشفتگی ها و بی ليافتی ها و بدكاری ها را تحمل كنيد. و اين بازی فريب دادن توده ها و غيرت سازی كاذب گاه هم از شدت هيجان و با تشويق بالاترها تو زرد از كار در می آيد و كنلگشان به سيم برق گير می كند چنان كه روز شنبه كرد.

بگذار ماجرا را برای آن ها كه نه كيهان می خوانند و نه اوضاع را تعقيب می كنند تعريف كنم. روز شنبه سرمقاله آتشينی داشت كيهان به قلم حسين شريعتمداری مديرش كه با جملاتی به راستی باور نكردنی شروع می شد مانند " ايران تعهد دهد كه از پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای خارج نمی شود، ايران تعهد كند كه پروتكل را از تصويب مجلس بگذراند و... از آن مهم تر: ايران متعهد می شود كه هر تغييری در مقررات صادرات و واردات خود را با نظر سه كشور فرانسه و بريتانيا و آلمان انجام دهد .... نويسنده با كلماتی سرشار از غرور و شادمان از كشف بزرگ به دنبال اين مقدمه پرسيده بود آيا اين قرارداد تركمان چای است كه در دوران پادشاهی ها بسته شده آيا اين قرارداد استعماری است و چند آيای ديگر...و توضيح داده بودكه نه اين متن پيش نويس گفتگوهای پاريس است كه اين روزها در جريان است و طرف های اروپائی چنين تعهداتی از ايران می خواهند. با خواندن اين مقدمه من هم خونم به جوش آمد و غيرت من نيز فوران زد. با خود گفتم چقدر ايران ضعيف شده كه اروپائی ها در اين عرصات چنين خواست هائی را به اين وضوح دارند به گردنشان می اندازند. در دنباله سرمقاله حسين شريعتمداری نوشته بود چرا نمايندگان ايران با ديدن چنين متنی جلسه را رها نكردند، حالا كه وزارت خارجه [ در حالی كه وزارت خارجه نيست كه مذاكرات هسته ای را تعقيب و اداره می كند بلكه رييس شورای عالی امنيت ملی است و به حكم رهبر چنين می كند ] چنين بی حالی به خرج داده مجلس ديگر بايد مقاومت كند.

در جائی از همين مقاله آقای شريعتمداری نوشته بود نپرسيد كيهان متن پيش نويس اروپائی ها در مذاكرات محرمانه پاريس را از كجا آورده، همين قدر جواب بدهيد [ در حالی كه اگر اين را هم نمی نوشت كسی نمی پرسيد روزنامه ای كه نامه های محرمانه دفتر رييس جمهور و گفتگوهای تلفنی افراد را منتشر می كند پرسيدن ندارد كه اين سند از كجا آوردی.

به دنبال چاپ اين مقاله رگ غيرت آن يكی – روزنامه جمهوری اسلامی – هم كه نزده می رقصد به جوش آمد و دنبال گرفت و نمايندگان محافظه كار و بازاری مجلس هم به صدا در آمدند كه با اين اسنادی كه كيهان رو كرده به هيچ وجه به دولت اجازه نمی دهيم غنی سازی را متوقف كند، پروتكل را هم حالا كه اين طور شد امضا نمی كنيم و رجزها و لاف های در غربت ...

اما بشنويد از پشت پرده . امروز آشكار شد كيهان خطای فاجعه آميزی كرده بود. آن پيش نويس كه به دستش داده اند، نه از جانب اروپائی ها بلكه از سوی هيات ايرانی در پاريس به اروپائی ها داده شده است [ لابد با متنی كمی متفاوت كه كيهان مانند هميشه روغن داغش را زياد كرده ] به نظرم اگر در جائی ديگری از دنيا چنين اتفاقی افتاده بود، در آزادترين جوامع جهان، دست كم با عذرخواهی از افكارعمومی رييس هيات مديره و مديرعامل و سردبير استعفا می دادند. فاجعه ای است در كار اطلاع رسانی اين.

به نظر می رسد كه دولت های اروپائی با خواندن ترجمه نوشته آتشين مدير كيهان به فغان آمده و با تاكيد بر اين كه شما خواستيد مذاكرات محرمانه باشد و ما هم رعايت كرديم اما دروغ نسبت دادن به ما نمی تواند تحمل شود، تهديد كرده اند كه ماجرا و متن را منتشر می كنند. دوستان ديده اند فاش شدن اين كه حاكميت ايران در چنان ضعفی است كه در مذاكرات پنهان داوطلبانه دادن چنين امتيازاتی به اروپائی ها می شود، آن هم به زمانی كه در داخل چنين رجز می خواند، كار را به جای باريك خواهد كشاند و دست های خالی از مايه و پر از باد را رو خواهد كرد پس متعهد شده اند كه همان روزنامه خبر را تصحيح كند. و ديروز كه دوشنبه باشد كيهان چه كرد. اول آن كه خبری با اين مضمون را به نقل از خبرگزاری دوستان خودش فارس، آن هم از قول ديپلوماتی غربی كه خواسته اسمش فاش نشود، در داخل خبرهايش گذاشت:

"اين ديپلمات غربی با انكار اين كه پيشنهادهای تعهدزای فاش شده در برخی مطبوعات ايران از سوی سه كشور اروپايی بوده است، در عين حال حاضر نشد اعلام كند اين پيش نويس از سوی كداميك از اعضای هيئت ايرانی ارائه شده است.

وی با عجيب خواندن پيشنهاد هيئت ايرانی درباره ارائه تضمين درباره خارج نشدن از پيمان NPT گفت: در اين معاهده بحث خروج از NPT در شرايطی خاص پيش بينی شده است، لذا برای ما مشخص نيست كه تهران چگونه می خواهد از اين حق صرف نظر كند....

وی گفت: مذاكرات چهارجانبه ايران و سه كشور امضاكننده بيانيه تهران از مدتی قبل طراحی شده بود، موضوع اين مذاكرات بدست آوردن تضمين های كافی در خصوص برنامه های هسته ای ايران بود. چراكه برای اروپا گرفتن تضمين های كافی از ايران يك اصل اساسی به شمار می رود."

و با مزه تر اين كه كيهان به جای عذرخواهی از خوانندگان و آن ها كه رگ غيرتشان بی خود برآمده و به تهديد اروپا پرداخته بودند، كار دومی هم كرده است. از روی سايت خود، روزنامه شنبه 11 مرداد را به كلی حذف كرده و جايش روزنامه 11 تير را گذاشته اند. به همين سادگی . لطفا برای تحقق ماجرا تا دير نشده و كاری نكرده اند برويد به سايت كيهان و از آن به آرشيو و در ستون مرداد 83 روز شنبه ده مرداد را كليك كنيد و ببنيد چه روزنامه ای می آيد در حالی كه روزهای پيش و پس آن همان است كه بايد باشد.

اين نامش چيست؟

اين را هم می گويند آزادی مطبوعات باسمه ای و نمايشی. كه در آن هر دروغ، هر تهمت، هر ناروا، به هر كس و هر مقامی جايزست. پشت هم به كوه احد. اگر صدهزار تا شكايت هم بشود باز خبری نخواهد شد چنان كه تاكنون نشده است.

زنده يادش استاد علامه و شيرين سخن جلال الدين همائی كه هر گاه يكی سخنی در تعريف از خود می گفت با آن لهجه به غايت شيرين اصفهانی می گفت " شوما هيچ نيازی به دشمن ندارين بابا" حالا حكايت ماست.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی