ايران

پيك

                         
حضور شورای مركزی انجمن دفاع از مطبوعات در "ايسنا"
خودسانسوری مطبوعات
نشانه تثبيت ديكتاتوری است
1- مطبوعات صدرمشروطه افتخار تاريخ مطبوعات ايران. 2- هربار ملت خواسته نفس بكشد، حكومت ها گلوی مطبوعات را گرفته اند.
 
 
 

اعضای شورای مركزی و بازرسين انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ضمن بازديد از خبرگزاری دانشجويان ايران در نشستی با عنوان ”قداست قلم، صداقت خبر، رسالت خبرنگار” شركت كردند. در اين نشست محسن كديور، علی حكمت، ماشاالله شمس‌الواعظين، عمادالدين باقی، عيسی سحرخيز، احمدزيدآبادی، محمد سيف زاده، محمدرضا زهدی، محمد جواد مظفر، مرتضی كاظميان و فريبا داوودی مهاجر حضور داشتند.
محسن كديور، رييس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در اين نشست با اشاره به مطالعاتی كه اخيرا پيرامون بيش از 20 دوره از روزنامه‌های دوره‌ مشروطه داشته است، گفت:

از اينكه صدسال پيش چنين روزنامه‌های قوی داشته و امروز از وجود چنين روزنامه‌هايی بي‌بهره‌ايم، حسرت بردم. به‌ويژه از اينكه امروز امكان انتشار تحليل‌هايی مشابه تحليل‌های آن زمان را نداريم.

بسياری از خطوط قرمزی كه به لحاظ دينی، عرفی و سياسی به روزنامه‌های امروز تحميل مي‌شود، در زمان مشروطه وجود نداشته و كمتر چيزی بود كه از معرض نقد مطبوعات در امان بماند.

در اين دوره عمر مطبوعات و قوت آنان با يكديگر نسبت عكس دارند، اين امر ويژگی مشتركی ميان مطبوعات امروز و مطبوعات زمان مشروطه است. در حاليكه عمر مطبوعات قوي‌ای كه حاوی انتقادات نافذ بوده‌اند، كوتاه بوده و هست؛ مطبوعاتی كه به لحاظ تئوريك و خبری عمق كمتری داشته و بر فضای سياسی اثرگذار نبوده‌اند، ماندگارتر بوده‌اند. تنها روزنامه‌ی فارس زبان موثری كه عمر 44 ساله يافت، “حبل المتين” بود كه آن هم خارج از ايران يعنی در كلكته به چاپ مي‌رسيد.

كوتاه بودن عمر از جمله مشكلات مطبوعات ايران است و وقتی آن را با تاريخ يكصد ساله مطبوعات در ژاپن مقايسه می كنيم - به عنوان يكی از نخستين كشورهای آسيايی كه آغازگر روزنامه‌نگاری بوده است – تاسف می خوريم.

در مقايسه‌ مطبوعات امروزی با مطبوعات دوران مشروطه بايد گفت شخصيت‌های موثر و شجاع در مطبوعات آن زمان زياد و چنين شخصيت هائی در مطبوعات امروز كاملا چشم گير است و اين از شاخصه های اين مقايسه است.

اولين مواجهه‌ استبداد با آزادي‌خواهان، بر سر دار كردن روزنامه‌نگارانی چون صوراسرافيل و ملك‌المتكلمين بوده است.

يكی از مشكلات كنونی عرصه‌ مطبوعات ايران آن است كه برخی با اعمال فشار به دنبال حذف شخصيت‌های موثر در اين عرصه‌اند. حال آن كه از جمله مهمترين عناصر در عرصه‌ روزنامه‌نگاری در كشورهای در حال توسعه، حضور شخصيت‌های شجاع و مستقل است كه بر مواضع خود ايستادگی كرده، مرعوب و فريفته‌ قدرت‌های سياسی و اقتصادی نشوند. اين در حالی است كه در هر جامعه‌ای قدرت‌های سياسی، اقتصادی، فرهنگی مي‌كوشند تا مطبوعات را در چارچوب مورد نظر خود قرار دهند و از انتقادهای نافذ آنان جلوگيری كنند.
خودسانسوری زاييده‌ ارعاب و فشار به مراكز خبری و روزنامه‌نگاران است. آيت‌الله سيدحسن مدرس مبنی می گفت: «اگر قرار است كشته شويم، چرا به دست خودمان؟»

نبايد پيش از انتشار يك خبر با پيشداوری اينكه ممكن است انتشار آن منعی داشته باشد، از انتشارش جلوگيری كنيم، بلكه بايد خبر را منتشر كرد؛ اگر نهی و يا منعی باشد، پس از انتشارش اعلام مي‌شود.

متاسفانه اكنون شجاعت حرفه‌ای در عرصه‌ مطبوعات كاهش يافته است. عدم انتشار يك مطبوعه به مراتب بهتر از آن است كه خودسانسوری به صورت يك رويه درآيد.

برتر دانستن مباحث اجتماعی بر مباحث سياسی و طفره رفتن از نقد قدرت كه بالاترين وظيفه‌ روزنامه نگاری مستقل است، ناشی از بالا بودن هزينه پرداختن به مباحث سياسی و نوعی توجيه تئوريك خودسانسوری است. اين در حالی است كه اگر تعداد روزنامه‌نگاران شجاع و روزنامه‌های مستقل به ميزانی برسد كه همگی حدی را نگه‌داشته و بر آن استقامت ورزند، سبب خواهد شد كه رويه‌هايی همچون خودسانسوری از ميان برود.

بقا به هر قيمتی پسنديده نيست. اگر نتوان ارزش قلم و صداقت خبر را حفظ و رعايت كرد، ترك كردن عرصه بهتر از ادامه دادن است.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی