ايران

پيك

                         

آنها كه مانع اصلاحات درايران شدند، راه را برای

طرح خاورميانه بزرگ امريكا هموار كردند

پادشاهی، اما مشروطه

جمهوری، اما پارلمانی

 

 

سفر مشاورامنيت ملی امريكا" رايس" به مسكو و سفر شتابزده كمال خرازی وزيرخارجه جمهوری اسلامی به مسكو، نشاندهنده اهميت رويدادهای آينده خاورميانه و تاثير تصميمی است كه پيرامون فعاليت های هسته ای ايران گرفته می شود. همچنان كه مسئله فشارهای سياسی به جمهوری اسلامی برای كناره گيری از رويدادهای عراق و همسوئی و پذيرش طرح امريكا برای خاورميانه بزرگ در چارچوب مورد قبول و پذيرش كشورهای مسلمان منطقه روز به روز پراهميت تر شده و به مهم ترين اهرم فشار مشترك اروپا، امريكا و روسيه به ايران تبديل ميشود.

آخرين بحث ها پيرامون طرح امريكا برای خاورميانه بزرگ كه شامل ايران، تركيه، اسرائيل و افغانستان نيز می شود، كنفرانس بزرگ اقتصادی در پايتخت كشور اردن "امان" بود كه در آن ملك عبدالله پادشاه اردن نتايج آخرين رايزنی هايش با جورج بوش در اين ارتباط را در قالب يك سخنرانی به زبان انگليسی با حاضران در كنفرانس در ميان گذاشت. در اين كنفرانس كه روز شنبه گذشته برگزار شد، وزير خارجه امريكا نيز حضور داشت.

پادشاه اردن گفت: " زمان به ميدان آمدن نسل جديد در كشورهای اسلامی فرا رسيده است، همچنان كه زمان تشكيل و تاسيس پارلمان در كشورهای اسلامی و رفتن به سوی انتخابات فرا رسيده است. ما نيز طرفدار دمكراسی و سيستم پارلمانی هستيم، اما خودويژگی های كشورهای منطقه را هم در نظر داريم."

درحاليكه تصور می شد حسنی مبارك رئيس جمهور مصر ابتكار عمل را برای تعديل و قابل اجرا ساختن طرح خاورميانه بزرگ امريكا برعهده گيرد، اكنون روز به روز مشخص می شود كه ملك عبدالله چهره ای مصمم تر و پرانرژی تر برای اين طرح است، بويژه كه او از يك كشور پادشاهی به دفاع از سيستم پارلمانی و سلطنت مشروطه برخاسته است. مسئله ای كه روز به روز فشار بيشتری را از داخل جامعه، به حكومت های پادشاهی عربستان، كويت، عمان و مراكش وارد می كند. ورود ملك عبدالله به صحنه، برای اجرای طرح خاورميانه بزرگ، عملا اين امر را نيز برجسته ساخته كه امريكا و انگليس خواهان سرنگونی سيستم های حاكم بر كشورهای نفت خيز و عمده خليج فارس و خاورميانه مانند عربستان، بحرين، كويت، عمان، يمن، اردن، مراكش و... نيستند، بلكه رفرم در ساختار حكومتی را يگانه راه جلوگيری از انفجار اجتماعی و سقوط اين نظام ها تشخيص داده اند. جنبش مشروطه سلطنتی در عربستان سعودی و آغاز برخی آزادی ها برای زنان در كويت سرآغاز اين رفرم ها تلقی شده است. آينده عراق نيز در همين چارچوب می گنجد و نه تصورات ماجراجويانه جمعی از روحانيون و نظاميان حاكم بر ايران كه فكر می كنند يك جمهوری دست نشانده خود را در عراق می توانند جانشين حكومت صدام حسين كنند و نجف و كربلا را ضميمه قم و مشهد.

به اين ترتيب، با ناكم ماندن اصلاحات در جمهوری اسلامی كه می توانست به مدلی برای كليه كشورهای اسلامی تبديل شده و اجازه ندهد طرح آلترناتيو امريكائی – انگليسی به زور نظامی به كشورهای منطقه تحميل شود، عملا ابتكار عمل بدست امريكا و انگليس افتاد تا اصلاحاتی را در چارچوب منافع خود به اين كشورها ديكته كنند. حتی فضای سياسی اندكی كه اين اصلاحات می تواند در كشورهائی نظير عربستان باز كند با استقبال مردم منطقه روبرو خواهد شد، درحاليكه اصلاحاتی كه درايران آغاز شده بود اگر به منطقه سرايت می كرد( كه سرايت آن اجتناب ناپذير بود) بسيار فراتر از اندك فضای سياسی احتمالی طرح خاورميانه بزرگ امريكا می توانست تحولاتی را درچارچوب استقلال كشورها به همراه آورد.

حتی اين نمونه ها نيز نشان ميدهد كه در جمهوری كسانی همسو با منافع امريكا و انگليس با اصلاحات در ايران مخالفت كردند تا راه برای طرح خاورميانه بزرگ امريكا هموار شود.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی